به گزارش حلقه وصل، در سومین روز از اولین اردوی آموزشی بانوان آفتابگردان، کلاس «زبان شعر» با حضور محمدمهدی سیار برگزار شد.
سیار در ابتدا به تمثیلی از قرآن کریم دربارۀ اعتقاد پاک و سخن نیکو اشاره کرد و گفت: «سخن پاک و نیکو همچون درختی پاک است که دارای ریشههای استوار است، ثابت است و شاخههای آن در آسمان. و هر لحظه به اذن خداوند ثمر میدهد و و همواره بر آن خیر و برکت نازل میشود.»
وی افزود: «با توجه به این موارد ما باید به عنوان کسانی که اهل سخن هستیم سخن پاک بگوییم. اگرچه این آیه تشبیه است اما دربارۀ علاقۀ شاعران، یعنی کلمات است پس ما باید در این مورد تامل کنیم.»
این شاعر مهمترین گفتار در عالم را گفتار خدا دانست و گفت: «همانطور که در آیۀ شریفۀ "اذا اراد شیا ان یقول له کن فیکون" آمده است قول خداوند همان کردار اوست اما در عالم انسانی قول ما عین کردار ما نیست.»
او با تاکید بر این موضوع که هر شاعر باید سعی کند هدف معینی داشته باشد و به تعالی شعر کمک کند گفت: «ما ویژگی شاعران را در قرآن کریم خواندهایم. آنچه از این آیات دریافت میشود آن است که شعر، هنر متعالی و ارزشمندی نبوده است. همانطور که نظامی هم در مقدمۀ منظومه خود آورده و علت شاعر شدنش را آبرو بخشیدن به شعر میداند: شعر به من صومعه بنیاد شد/ شاعری از مصطبه آزاد شد. زیرا بسیاری شعر را ابزاری برای رونق بخشیدن به مجالس عیش و طرب میدانستند.
سیار ادامه داد: «باید با هدف در این عرصه فعالیت کرد و در صدد ارتقاء اعتبار آن بود. همنشینی زبان و شعر کاملا بدیهیست. شعر به زبان گره خورده و این دو با هم نسبت دارند.»
این استاد دانشگاه در تعریف شعر گفت: «شعر دارای تعریف دقیقی نیست اما همه میدانیم که جنس شعر از کلام است؛ حال این کلام ممکن است موزون، مقفا و مخیل نیز باشد، اما این نکات در همه مشترک نیست. زبان نیز بخشی از تعریف شعر است و برای درک شعر ابتدا باید به درک درستی از زبان برسیم.»
وی در ادامه توضیح داد: «زبان وسیلۀ انتقال پیام است و ساختار و سازمانی از نشانههاست که از جنس صوت هستند. توانایی انسان در بهکارگیری زبان از وجوه تمایز انسان با سایر حیوانات است. بهواسطه زبان است که انسان دست به تعقل و تفکر میزند.»
او همچنین با اشاره به دیگر تفاوتها گفت: «انسان تنها موجودی است که صرفا به زنده ماندن و حفظ حیات اکتفا نمیکند بلکه در این مسیر به دنبال کسب لذت نیز هست و همین امر باعث بهوجود آمدن هنر شده است. این تفکر ناشی از روح کمالگرای انسان است. تمایل در رسیدن به کمال مطلوب در زبان نیز وجود دارد و نتیجهی آن سرودن شعر است.»
شاعر مجموعۀ «یادآوری» مهمترین خصوصیات شاعران را توقف در واژهها دانست و افزود: «زبان شعر یعنی شاعر همواره در حال بازی با این نامهاست آنها را تغییر میدهد یا چیزی به آن میافزاید. گاهی اوقات شاعر تنها از چینش کلمات لذت میبرد و میخواهد خواننده را نیز در این لذت شریک کند. برای نمونه میتوان به این بیت اشاره کرد: رشتۀ تسبیح اگر بگسست معذورم بدار/ دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود.»
او در بخش پایانی سخنان خود به شاعران حاضر در این جلسه متذکر شد: «تفاوت شاعر با دیگران نوع مواجهۀ او با کلمات و یافتن ارتباط میان آنها برای پدید آوردن زیبایی است و در واقع زبان برای شاعر ابزاری برای رسیدن به مقصد نیست بلکه خود مقصد است.»
* حجتالاسلام کاشانی: شاعر میتواند در جبهه حق بایستد و جبهه باطل را تخریب کند
وی در مقدمۀ سخنان خود ارزش رسانهای شعر در زمان گذشته را معادل اهمیت رسانههای امروزی دانست و با اشاره به جایگاه شعر در سالهای آغازین تاریخ اسلام گفت: «ابزارهای تبلیغاتی آن زمان منحصر به شعر بوده است و گاه اشعار در کمتر از بیست روز تا جغرافیای وسیعی شنیده میشدند. امروز اما توئیتها و فضای مجازی کار شعر را انجام میدهند. باید دانست شاعر یک پیاده نظام نیست بلکه یک تکتیرانداز است که میتواند یکتنه کار چند تن را انجام دهد و علت جایگاه مهم شاعر آن است که گفتمانسازی میکند و حوزۀ نفوذ و بستر مخاطبان را افزایش میدهد.»
این استاد دانشگاه امام صادق(ع) سپس به پیشینۀ برخی شاعران برجستۀ عرب که در زمان رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) مدح ایشان را میگفتند اشاره نمود و توضیح داد: «مشهورترین شعرای مداح اهل بیت(ع)، گاه سابقۀ اخلاقی خوبی نداشتهاند. شاید از خود بپرسیم چگونه چنین فردی میان شاعران شیعی شهرت پیدا کرده است. علت آن وجود ویژگی حقمداری در این شاعران است و ائمه به این ویژگی در وجود آنان توجه داشتهاند. این شاعران از کوبیدن بنی عباس سودی دریافت نمیکردند اما به جای مدح بنی عباس و صله گرفتن، به ذم آنان میپرداختند.»
وی به قدرت شعر بهعنوان یک رسانه تاکید نمود و به عنوان مصداق، به بیان داستانی از زمان حضرت علی(ع) اشاره کرد و گفت: «روزی معاویه از عمروعاص سوال میکند که از میان اطرافیان علی(ع) چه کسی را میتوان جذب کرد و به جبهۀ خود کشید. عمروعاص نام ابن عباس را میآورد و میگوید اوست که چشم علی(ع) است. سپس شعری در مدح ابن عباس گفته و او را تکریم میکند.»
کاشانی ادامه داد: «مضمون آن شعر این بوده است که حیف است تو در موقعیت فعلی باشی و ... ابن عباس ماجرا را برای حضرت علی(ع) بازگو میکند و ایشان از وی میخواهد متن نامه را جواب بدهد اما بگذارد یکی از شاعران نامآور عرب پاسخ شعر عمرو عاص را بدهد. چرا که شعر قوی را باید با یک شعر قوی پاسخ داد و ابن عباس چندان شاعر خوبی نبوده.»
سپس با اشاره به اشعار حسان بن ثابت و نقش رسانهای شعر او در جنگ بدر و پاسخ فیالبداههاش به یکی از شعارهای دشمنان افزود: «شاعر در ایجاد فضای رسانهای و گفتمانسازی جایگاه مهمی دارد. در گذشته سلاطین به دلیل داشتن ثروت و قدرت این فضا را در اختیار خود قرار میدادند.»
این استاد حوزۀ علمیه با اشاره به نقش شعر در تاثیرگذار بودن خطبههای امیرالمومنین(ع) گفت: «بسیاری مطالب را نمیتوان در زبان عادی بیان کرد. خود امیرالمومنین(ع) هرجا بحث داغ مناظرهای در خطبههایشان است اشاره به یک بیت شعر میکنند. چون میدانند شعر در اقناع مخاطب اثر دارد. به علاوه اهل بیت(ع) به شعری که در خدمت جریان حق باشد نظر دارند و حتی گاه اشعاری را که از نظر ظرافتهای ادبی چندان بدیع نیست فقط به سبب آنکه بیانگر حق بوده است تکریم کردهاند. لذا توجه اهل بیت(ع) به شاعران بسیار بوده و نسبت با آنان با تساهل برخورد میکردند. چون شاعر میتوانسته در جبهه حق بایستد و جبهه باطل را تخریب کند.»
حجت الاسلام کاشانی در بخشی دیگری از سخنان خود در خصوص محتوای زیارت ناحیۀ مقدسه منسوب به امام هادی(ع) توضیح داد: «در این زیارت امام هادی(ع) اسامی اصحاب سیدالشهدا را ذکر کردهاند و درباره برخی از آنها جملاتی فرمودهاند. از میان آنها برخلاف سایرین به یک نفر نفرمودهاند «شکرالله سیفک»، (یعنی خدا از شمشیرت راضی باشد)، بلکه فرمودهاند «شکرالله قولک». فردی که مورد خطاب ایشان است محمد بن بشیر انصاریست. و قول اشاره به جملۀ این فرد به امام حسین(ع) است که سبب دلگرمی در سپاه امام حسین(ع) میشود و فضای روانی جنگ را تغییر میدهد.»
وی در بیان ماجرای محمد بن بشیر و جملۀ تاثیرگذار او افزود: «ماجرا این است که پسر محمد بن بشیر در بلاد کفر اسیر میشود اما او برای آزادی این پسر و پرداخت فدیهاش کربلا را ترک نمیکند. با آنکه میداند پسرش در معرض برده شدن و هرگونه بلایی قرار داشته است. حضرت(ع) به او میفرماید برو و پسرت را آزاد کن. او میگوید: گرگهای بیابان مرا زندهزنده بخورند اگر شما را رها کنم. حضرت میفرماید پس من هزار سکه به تو میدهم تا برادرت را بفرستی تا فرزندن را آزاد کند و دو لباس قیمتی هم به او میبخشد که به عنوان فدیۀ فرزندش بپردازد. بنابراین این جمله به قدر وسع خود حق را از غربت بیرون میآورد و این نشاندهندۀ کارکرد بالای ادبیات است.»
حجتالاسلام حامد کاشانی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به آسیب فضای شعر به سبب در معرض توجه بودن گفت: «امام سجاد(ع) در مناجات ذاکرین میفرماید خدایا چقدر تو با من کریمانه برخورد کردهای که اجازه دادهای من نام تو را ببرم. برای آنکه ما به قدر خود میفهمیم و محاط هستیم و خداوند را آنگونه که شایستۀ اوست نمیشناسیم. ممکن است با خود فکر کنیم توانستهایم خدا را معرفی کنیم و اینجاست که باید سبحانک بگوییم. باید بدانیم معارف الهی انقدر کوچک نیست که ما گمان کنیم توانستهایم حق مطلب را ادا کنیم. بنابراین اگر شاعری مدح و وصف امیرالمومنین(ع) را گفت نظر کرم حضرت(ع) است و به این معنا نیست که توانسته حق مدح علی(ع) را ادا کند.»
وی در خصوص رسالت و وظیفۀ حضرت زهرا(س) در دفاع از حق امیرالمومنین(ع) پس از رحلت رسول خدا(ص) توضیح داد: «پیغمبر(ص) در طول حیاتشان همواره از حضرت زهرا(س) یاد میکنند. در ادبیات دینی امری معرفی نمیشود مگر آنکه به حق کمک کند. مثلا نام عیسی بن مریم چندین بار در قرآن به کار رفته و علت آن این است که در معرفی حضرت عیسی شخصیت حضرت مریم مهم است. بنابراین جامعه آن روز میفهمد که حضرت زهرا(س) یک شخصیت ویژه است و این شخصیت با چنین عظمتی تمام تلاشش را میکند تا شخصیت خود را خرج امیرالمومنین(ع) کند. اگر هر فردی به غیر از حضرت زهرا(س) میخواست از امیرالمومنین(ع) دفاع کند یک دعوای نظامی محسوب میشد و حاکمیت با آن آدم میجنگید.»
حجت الاسلام کاشانی با اشاره به علت زیارت حضرت زهرا(س) از مزار حضرت حمزه(ع) توضیح داد: «از خانۀ حضرت زهرا تا قبر رسول خدا راهی نبود اما تا قبر حضرت حمزه(ع) فاصلۀ زیادی بود و حضرت زهرا با حال بیمار خود به سختی بر مزار حضرت حمزه حاضر میشد و میفرمود من برای درد خودم به اینجا نیامدم. پیغمبر از دنیا رفت و حق آن وصی خورده شد. او میخواست اگر کسی در آن زمان غیرت دفاع از حق را دارد با کلام او به میدان بیاید. امیرالمومنین از این رفتار حضرت زهرا(س) رمزگشایی کرده و فرمودهاند اگر مثل حمزه کسی بود، من غریب نمیشدم.»
وی در پایان سخنان خود نقش شاعران را شبیه به این رویکرد حضرت زهرا(س) دانست و افزود: «شاعر نیز میگردد تا ببیند کجا میتواند بر عواطف مردم تاثیر بگذارد تا به یک حق فراموش شده واکنش نشان دهند. همۀ عظمت آن شاعران عرب که گاه پیشینۀ اخلاقی خوبی نیز ندارند همین حقمداری است. به این دلیل است که امام معصوم به آنها میفرماید که روحالقدس با تو همراه است.»