
به گزارش حلقه وصل، قصه حاج کاظم آژانس شیشهای را یادتان است، قصه شهری که هنوز غرق در شادی جشن پیروزی بود که ناگهان غولی به آن حمله کرد و همه حیران از این ماجرا اما پیرمراد شهر جوانان را به مقابله با غول فراخواند و این آغازی بود بر داستان خرمشهر.
به گفته سرتیپ کریم پیروزان، از اعضای تیپ 37 زرهی شیراز که نقش مهمی در آزادسازی خرمشهر داشت، از روزهای آغازین جنگ سخن میگوید. روزهایی که هر چند تحرکات دشمن خبر از جنگ میداد اما برخی از مسئولان وقت آن را نمیپذیرفتند.
به گفته وی در 31 شهریور 59 حمله سراسری عراق از خرمشهر، شلمچه، آبادان، فکه و پاسگاههای مرزی آغاز شد. سرتیپ پیروزان میگوید:« عراق با نیروی زمینی به ما حمله کرد و نیروی هوایی و توپخانه عراق هم شهرهای خرمشهر و آبادان را شدیدا می زد در خرمشهر اوایل برای دفاع از مرز و سرزمین تنها نیروهای ژاندارمری در پاسگاههای شلمچه و پاسگاههای مرزی بودند».
« من در آن زمان سروان بودم و در فکه مستقر بودم. گروهان من، گروهان 238 تانک از تیپ 37 زرهی شیراز به لشکر 92 به عنوان نیروی پوشش در فکه مامور شده بودیم».
روزهای آغازین جنگ، روزهایی سختی است به گونهای که مردم بومی خرمشهر، بسیجیان و کمیته سپاه پاسداران به فرماندهی محمد جهانآرا مشغول دفاع از کیان و وطن خود هستند، رشادتی که جوانان در دفاع از خرمشهر نشان دادند حتی دشمن را نیز به اعتراف وادار کرد.
پیروزان میگوید: بنا به اظهار رفیق سامرایی یکی از فرماندهان عراقی « روز اول به ما گفتند در ایران هیچ نیرویی نیست که جلوی شما را بگیرد ولی وقتی رسیدیم در فکه دیدیم واحد زرهی که در فکه هست یا واحدهای دیگر در دشت عباس شدیدا مقاومت کردند و جنگیدند».
به گفته وی «عراقیها اعتراف کردند که ایرانیها سلاح را زمین نمیگذاشتند مگر اینکه کشته شوند ولی همچنان اسلحه در دست شهید میماند». با این وجود خرمشهر سقوط میکند تا به گفته سید شهیدان اهل قلم « از زمان و مکان بیرون افتد».
حدود 2 سال غربت خرمشهر طول میکشد تا اینکه ارتش، سپاه و بسیج دست به دست هم میدهند و عملیات بیتالمقدس را برای بازپسگیری خرمشهر آغاز میکنند.
امیر مجید صارمی، فرمانده اسبق تیپ 37 زرهی شیراز که یکی از فرماندهان عملیات بیتالمقدس بود، از سختیهای این عملیات میگوید، اِنَّ العسری که به یسر انجامید.
وی با اشاره به مرحله آخر عملیات بیتالمقدس میگوید: در پایان روز یکم خرداد، با آغاز تاریکی شب نیروهای پیادهنظام ما با عبور از پاسگاه زید و رسیدن به نهر خیم جاده شلمچه به خرمشهر را قطع کردند و پیشروی کردند و عراقیها در محاصره نیروهای ما قرار گرفتند.
به گفته امیر صارمی از آن سو نیروهای ایرانی به مرز و رودخانه دجله و فرات رسیدند و با قطع جاده شلمچه به خرمشهر لشکر 11 عراق در محاصره نیروهای ایرانی قرار گرفت. از بعداز ظهر روز دوم خرداد ایرانیها بلندگوهای زیادی در مسیر باد قرار دادند و با زبان عربی به عراقیها گفتند که محاصره هستند.
صارمی میگوید: روز سوم خرداد نیروهای پیاده نظام ایرانی به سمت خرمشهر حرکت کردند و نیروهای عراق هم فهمیدند که هیچ راهی ندارند یا باید کشته شوند یا اسیر، نیروهای ایرانی از چهار جهت وارد خرمشهر شدند، 19 هزار نفر از لشکر 11 عراق همه تسلیم شدند و خرمشهر آزاد شد.
در تاریخ هر سرزمینی روزهایی است که در حافظه یک ملت ثبت شده، روز سوم خرداد سال 61 از آن روزهاست. روزی که خرمشهر دوباره به آغوش وطن بازگشت.
مصاحبه تفصیلی با امیر صارمی و سرتیپ پیروزان از نخستین عملیات دفاع مقدس و دیگر ناگفتههای روزهای آغازین جنگ به زودی منتشر میشود