به گزارش حلقه وصل، سید یاسر جبرائیلی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
وقتی یک ارباب رجوع به مدیری مراجعه کرده و یک نقیصه را در سازمان وی که در جریان مراجعهاش به آن پی برده به مدیر گوشزد میکند، یا یک ایدهای را برای تحول در آن سازمان و بهبود عملکرد آن سازمان ارائه میکند، معنایش این نیست که آن ارباب رجوع میخواهد آن سازمان وفق میل او اداره شود و وقتی مدیر مربوطه نیز آن نقیصه را برطرف میکند یا به آن ایده دریافتی جامه عمل میپوشاند، به معنای اعطای امتیاز ویژه به آن ارباب رجوع خاص نیست.
در عصر جدید که فضای مجازی فرصتی بیبدیل برای نشر و تضارب گسترده آرا و افکار فراهم آورده، بلاتردید افرادی که در این فضا حضور مؤثرتری دارند، به جای مراجعه به مدیریت یک دستگاه، میتوانند رفع آن نقیصه را از جایگاه یک مطالبه عمومی و در یک فضای عمومی مطرح کنند. حسن این کار در اینجاست که آنچه مطرح و مطالبه میشود، در همان فضای عمومی توسط طیف گستردهای از افراد با سلایق و افکار و سطوح متفاوت و متنوع دانش، نقد و بررسی میشود، جوانب گوناگونش سنجیده میشود و آنچه وارد مسیر اجرا میشود، یک نظر پخته است.
این فرآیند مشارکت اجتماعی به قدری ارزشمند است که برخی صاحبنظران ذیل عنوان «ساخت اجتماعی تصمیم عمومی» پیشنهاد کردهاند که در سطحی فراتر، تولید دانش و ایده و برنامه برای اداره کشور به جای گوشه آزمایشگاهها و پستوی ادارات، در یک فرآیند اجتماعی انجام شود، به نحوی که نظام تصمیمگیری کشور، ایدهها و برنامههایش را در یک فرآیند اجتماعی به نقد و بررسی بگذارد، سپس انباشت دانش صورت گیرد و از طریق سازوکارهای اجتماعی مانند سازوکارهای رسانهای، حزبی، دانشگاهی و اداری، به تجربه عمومی و مشترک تبدیل شود.
مشی و دأب راقم این سطور طی همه سالهای گذشته این بوده که اگر انتقاد و راهکار و نظری پیرامون مسائل مبتلابه کشور دارم، به جای تدوین در قالب گزارش محرمانه یا تهیه پاورپوینت و ارائه به مسئولان مربوطه در اتاقهای دربسته، از طریق رسانهها به ویژه روزنامهها منتشر کنم تا در معرض نقد و نظر و بهرهبرداری همگان قرار گیرد. حتی نکات ریز و کوتاهی از این دست را به جای اینکه برای مخاطبان خاص پیامک کنم، در صفحات شخصیام در فضای مجازی منتشر میکنم. این شیوه، آثار و برکات فراوان و البته گا ه حواشی قابلتوجه دارد که به نظر میرسد برکات و فوایدش بر حواشی زودگذر بچربد.
در همین فضا، جمعه گذشته به واسطه یک تجربه و مشاهده شخصی، نقدی بر کنداکتور صدا و سیما در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردم که بدین شرح بود: «امروز وقت اذان ظهر سیدحسین ۱۱ ساله ما ناراحت بود از اینکه از یک طرف سریال ساختمان پزشکان در حال پخش است و دوست دارد تماشایش کند و از طرف دیگر میخواهد نماز اول وقت بخواند. گفتیم سریال رو ببین بعد نماز میخونی. پای سریال نشست، ما نماز خوندیم و سفره ناهار انداختیم. ناهارش را نخورد، تلویزیون را هم خاموش کرد و رفت نماز خواند، اما اعصابش خرد بود. کنار کشیدم و گفتم چیه بابا؟ گفت تا اذان تموم میشه بقیه سریال رو پخش میکنن فرصت نماز خوندن نذاشتن. گریه کرد...
برخی شبکهها مثل شبکه پویا درباره این مسئله مهم دقت دارند و رعایت میکنند، اما برای تعدادی دیگر از شبکهها یا اساساً این مسئله اهمیت ندارد، یا در تنظیم کنداکتور کاهلی و تنبلی میکنند و به تبعات کارشان واقف نیستند. کودک و نوجوان در حال رشد برایش سؤال پیش میآید چرا نماز اول وقت که اینقدر رویش حساسیت وجود دارد، برای صدا و سیما اهمیت ندارد؟ به نظرتان ذهن جوال و در حال رشد کودک و نوجوان چه پاسخی به این پرسش میدهد؟ تضادی که صدا و سیما میان علاقه فرزندان ما به یک سریال و خواندن نماز اول وقت ایجاد میکند، چه اثر تربیتی روی آنها میگذارد؟!»
پس از انتشار این مطلب، در فاصله کوتاهی قریب به یک هزار نظر از سوی مردم ذیل آن درج شد که بسیار جالب توجه بود. تعداد قابل توجهی با این نقد همراهی کرده بودند. تعدادی مثالهای دیگری از برنامهها زده بودند که با وقت اذان تداخل داشتند که «گاندو» مورد پرتکرار آن بود. کاربری نوشته بود: «من هم همیشه این مشکل رو با تلویزیون دارم. دقیقاً بهترین فیلمهاش که معمولاً طنزه وقت اذان میذارن. یهو اذان تموم میشه فیلم شروع میشه یا اخبار ادامه میده و مجری میگه نمازتون قبول! آخه مگه تو ۲ دقیقه کسی نماز خونده؟».
عدهای بر خود ما نقد وارد کردند که اساساً چرا اجازه دادهایم سیدحسین سریال «ساختمان پزشکان» را تماشا کند و محتوای آن را نامناسب میدانستند. گروهی دیگر این نقد را مطرح کرده بودند که تکلیف شهرهای دیگر که افق متفاوتی دارند، چه میشود؟
پس از چند ساعت، آقای احسانی مدیر شبکه نسیم پیام دادند که به دوستان پخش گفتهاند بهرغم پیچیدگیهای کنداکتور، از فردا حتیالامکان چند دقیقه فاصله بدهند تا سیدحسینها و بقیه فضیلت نماز اول وقت را بی دغدغه درک کنند. در تماسی که با آقای فروغی مدیر شبکه سوم داشتم، ایشان نیز درباره سریال گاندو قول مشابهی دادند.
به دلیل اینکه در فضای عمومی نقد را مطرح کرده بودم، اقتضای اخلاق این بود که پاسخ دریافت شده از مخاطب نقد را هم منتشر کنم؛ لذا این جمله را به انتهای نقد در قالب پینوشت اضافه کردم: «آقای احسانی مدیر شبکه نسیم پیام دادند و گفتند که این مسئله را از فردا حل خواهند کرد. انشاءالله در تمامی شبکهها و برنامههای صدا و سیما اصلاح لازم صورت گیرد. در کامنتها درباره گاندو هم این اشکال مطرح شده بود. آقای فروغی نیز گفتند سعی میکنند با فاصله از اذان پخش کنند.»
پس از این بازخورد از طرف صدا و سیما، موج سنگین و بیسابقهای از تخریب و تهمت علیه حقیر در فضای مجازی آغاز شد با این مضمون که وفق میل فرزندم، کنداکتور صدا و سیما را تغییر دادهام! مسئله کاملاً روشن بود که انتقاد من، برای حل مشکل فرزندم نبود. ما میتوانستیم با فشار یک دکمه تلویزیون را خاموش و صورت مسئله را پاک کنیم. یا حتی به بچه آموزش دهیم که سریال مورد علاقهاش را بعداً از طریق تلوبیون ببیند. یا به قول برخی عزیزان، اصلاً این سریال را که محتوای نامناسب دارد، نبیند. اما دقت کنیم که مبانی و اصول ما در اسلام فردی خلاصه نمیشود.
ما نمیتوانیم و نباید نسبت به رفتار و جهتگیری ساختارها و کارگزاران نظام بیتفاوت باشیم و مسئلهای که میلیونها نفر در معرضش هستند، به صورت فردی و در چهاردیواری خانهمان حل و فصل کنیم. ما از حضرت امام (ره) و حضرت آقا شنیدهایم که صدا و سیما باید یک دانشگاه برای کل ملت باشد و باید تلاش کنیم این دانشگاه در تراز انقلاب اسلامی باشد. ریشه عصبانیت جریان لیبرال نیز دقیقاً از تلاشی بود که برای اقامه نماز در سطح حاکمیت صورت گرفته بود و «تغییر کنداکتور صدا و سیما وفق میل فرزند جبرائیلی»، یک تهمت و دستاویز بیشتر نبود. البته بدیهی است نقدی که به کنداکتور صدا و سیما وارد کردیم، در برابر نقایص فراوان محتوایی برنامههای این سازمان، شاید بسیار کوچک به نظر آید، اما اولاً موضع حقیر به این یک مورد محدود نبوده و ثانیاً اصلاح از گامهای کوچکتر، اتفاقاً در دسترستر است؛ و دیدیم که چنین است.
البته قاعدتاً نه هر نقدی وارد است و نه هر نقدی کامل. ممکن است اشکالاتی به نقدهای امثال ما مطرح شود که برخی وارد باشد و برخی نه. برای نمونه، نقدی که درباره افقهای متفاوت شهرهای کشور مطرح شد، به نظرم وارد نیست، چون کشور یک ساعت رسمی و تعدادی شبکههای سراسری دارد. وقتی اذان به ساعت رسمی پخش میشود، باید لوازم آن که عبارت است از پرهیز از پخش برنامههای جذاب و پرمخاطب در وقت نماز به ساعت رسمی، باید رعایت شود؛ که شنیدم این موضوع در مقررات داخلی صدا و سیما نیز آمده و شاید دلیل واکنش و اقدام سریع مدیران صدا و سیما به انتقاد حقیر، همین مسئله بوده باشد. قاعدتاً در شبکههای استانی نیز همین اصل باید بر اساس افق استان، مرعی باشد.
اما فارغ از این ماجرا، آنچه اهمیت دارد این است که اولاً نباید اجازه دهیم که هزینه ابراز عقیده و نظر به قدری بالا رود که «ساخت اجتماعی تصمیم» که دوران طفولیت خود را سپری میکند، جای خود را به «تصمیمگیری در پستوها» بدهد. نظری ابراز میشود و افراد میتوانند له یا علیه آن سخن بگویند و حتی اگر فرضاً تصمیم غلطی بر اساس نظری گرفته شده، استدلالهایی در رد آن ارائه شود و تصمیم اصلاح گردد. ثانیاً جریان حزباللهی باید مراقبت کند که دشمن با همه توانش به ستیز با اسلام سیاسی و جریان انقلابی آمده است.
مع الأسف یک فرهنگ غلط در جامعه حزب اللهی شکل گرفته که وقتی دشمن آتش سنگینش را روی یکی از سنگرهای ما خالی میکند، یا سکوت میکنیم و در دل لذت میبریم، یا اینکه به هر دلیلی از جمله عقدهها و کینههای شخصی سعی میکنیم «از یک زاویه دیگر» و البته با حفظ مرز با دشمن، همان سنگر را بکوبیم و بدین ترتیب به مرور زمان، از لشکر یکپارچهای که باید به قلب دشمن میتاخت، کلونیها و باندهای رقیب و متنازعی بسازیم که مهیای تصرف دشمناند! هیچ خطری بزرگتر از این فقدان وحدت و همدلی و همبستگی و «ولایت» در جبهه انقلاب، ما را تهدید نمیکند و برای این وضع، چارهای باید.