سرویس معرفی: روزهاي پاياني هر سال، درست همان زماني که بسياري به دنبال خانه تکاني و تميز کردن منزل هستند و برخي وسايل زندگي را نو ميکنند، عدهاي هم از خانه و زندگي دور ميشوند و جاي ديگري را براي تکاندن خانه دلشان انتخاب ميکنند. آنها از همان روزهاي آغازين اسفند هر سال دغدغه ديگري دارند، دغدغه هاي از جنس نور.
هميشه براي هر ميهماني عدهاي بايد ميزبان باشند و خادم. براي سفر روزهاي پاياني هر سال، ميزبان شهدا هستند و اين جوانان که از کاشانه و زندگي خود زدهاند و در ديار جنوب ايران ماوا گرفتهاند، خادمان شهدا هستند تا از ميهمانانشان پذيرايي کنند.
جمع زيادي از فعالان فرهنگي از روزها قبل در حال برنامه ريزي هستند تا بتوانند مهمانان نوروزي جنوب را پذيرايي کنند. همه جور پذيرايي هم در اين بين هست، از روايتگري و بيان خاطرات روزهاي جنگ و معرفي مناطق عملياتي تا مداحي و سخنراني تا تهيه نشريه و برپايي غرفه فرهنگي و انتشار کتاب و پوستر و سرِپا کردن يادمان و مديريت حمل و نقل و برنامه ريزي ورود و خروج کاروانها و اجراي نمايش و تهيه ناهار و شام و صبحانه و آماده کردن محل خواب و برپايي رزم شبانه و تميز کردن يادمانها و اجراي برنامه براي کودکان و هدايت خانواده ها و هزاران برنامه ديگر.
همه اين فعالان فرهنگي هم گروه هاي مردمي و خودجوشي هستند که با دغدغه خدمت به شهدا و کسب ثواب، از خانواده و زندگي خود دست شسته و در اين مناطق مستقر شده اند وگرنه چه کسي است که دوست نداشته باشد شب سال تحويل در کنار خانواده اش باشد و با آنها بر سر يک سفره بنشيند. اين بچه ها سالشان را کنار شهدا و با افتخار خدمت به زائران شهدا نو ميکنند و به آن هم مباهات ميورزند. آقا مرتضي چه زيبا بيان کرده است که: «اينجا زمزمي از نور پديد آمده است ... و در اطراف آن قبيله اي مسکن گزيده اند که نور مي خورند و نور مي آشامند.»