سرویس پرونده: درباره موضوع بحث استکبارستیزی در هیئات، سراغ حجتالاسلام و المسلمین علی نوری رفتیم تا ایشان به ما بگوید که چه وجه تمایزی بین این موضوع با برنامههای هیئات و محرم وجود دارد. اینکه ما در هیأت صرفاً باید اقامه عزای 1400 سال پیش را برگزار کنیم یا از این فرصت گردهمایی، ابزاری را برای شناختن استکبار و استکبارستیزی فراهم آوریم؟ علی نوری طلبه حوزه علمیه قم و منتخب نماینده رهبری در اتحادیه انجمن اسلامی دانشآموزان است.
بعد از توضیحی درباره مفهوم استکبارستیزی بفرمایید این مطلب برای هیأت، صرفاً یک شعار سیاسی است یا یک تکلیف دینی هم محسوب میشود؟
نسبتهای بالایی بین عاشورا و فرهنگ مقاومت و انقلاب اسلامی وجود دارد. مثل ولایتمداری، حضور مکتبی و ایدئولوژیک، حضور نوجوانان و دانشآموزان و.... اما درباره سوال شما این را بگویم که من در خصوص استکبار، نظر خاصی ندارم، نظر قرآن در این خصوص مهم است. «استکبار» یک واژه قرآنی و با مفاهیم و اصطلاحات پرکاربرد است که در آیات متعدد میشود راجع به آن بحث کرد. این واژه از معنای کبر و کَبُرَ یعنی خودبرتربینی است که میتواند برای هر فردی حاصل شود. اول کسی هم که این برایش به وجود آمد شیطان بود که در برابر دستور سجده بر انسان ابراز داشت که «أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ». جالب اینجاست که این کلمه از واژههای قرآنی است که کاربردش در مقوله حق اصلاً جای نمیگیرد در صورتی که برخی از افعال اینجور نیستند و کارکرد خوب یا بد میتوانند داشته باشند. ولی فعل استکبار، کاملا غیرحق است. «فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ» یعنی تجسم و ظهور آن کلاً در جبهه باطل است و میتواند محورهای مختلف پیدا کند.
اگر کسی در محور عبادی دچار این شرک شود، در مقابل خدا میایستد. اگر مثل فرعون دچار استکبار سیاسی شود، در برابر موسی(ع) میایستد. اگر دچار استکبار اقتصادی شود جریان قارون به وجود میآید. اگر دچار استکبار علمی شود بلعم باعورا را میبینیم. پس این استکبار ستیزی در طول تاریخ به اشکال مختلف وجود داشته که قرآن هم به دفعات به آن اشاره کرده. این استکبار در نهایت جلو میآید تا میرسد به واقعه عاشورا که تجلی اعظم جریان حق و باطل را ما میتوانیم در آن به صورت کامل مشاهده کنیم. یزید به عنوان نماینده جریان استکبار و باطل با تمام اعوان و انصارش در یک نقطه تاریخی از اباعبداللهالحسین(ع) بیعتخواهی میکند. در مقابل آن هم، اباعبداللهالحسین(ع) نماینده تمام عیار جریان حق، استکبارستیزی میکند و بیعت را نمیپذیرد و در مقابل او قیام میکند. از اینجا متوجه میشویم که استکبارستیزی صددرصد یک تکلیف دینی است. لذا عضویت در جریان حق به ناچار مکلف به استکبارستیزی در مقابل خوی مستکبرانه جبهه باطل است و این یک وظیفه دینی است.
شاید علت این نوع نگاه این است که در جامعه ما فقط بسته به زمان و شرایط، یکسری مسائل برجسته میشود. مثلاً چرا فقط ما باید به یک کشور آن هم در یک زمان خاص واژه استکبار را بار کنیم و در بقیه موارد مشابه چه در مسائل داخلی و چه در مسائل خارجی نسبت به این واژه منفعل باشیم؟ در ضمن صداوسیما هم که جلوه نشان دادن استکبارستیزی است فقط در مقاطع مشخصی از سال و به صورت موردی به این موضوع میپردازد در صورتی که این قبیل موضوعات خیلی دامنه گستردهتری را فرا میگیرد.
کاملاً میپذیرم. حضرت آقا بحثی را مطرح کردند که اگر افراد را در مسائل سیاسی کل نگر و جریانی بار بیاوریم نگاهشان در مسیر درست خودش قرار میگیرد. ما در هر موقفی نتوانستیم تحلیلها را نشان بدهیم. ما چون آن بصیرت دینی خوب را برای مخاطب ایجاد نکردیم به این چنین مشکلاتی برخوردیم. ما در خیلی از هیئات که میخواهند در ایام عزاداری اباعبدالله(ع) اقامه عزا کنند (که کار بسیار پسندیده و دقیق و خوبی هم است) باید بیاییم و اقامه حق هم کنیم. یعنی علاوه بر اقامه عزا وارد اقامه حق شویم. اینجاست که دیگر آن بحث استکبارستیزی هم کاملاً خودش را نشان میدهد و دچار آن آفتهای سیاسی که عنوان شد، نمیشویم. مگر اینکه یک هیأت بخواهد اهداف خودش را ناقص تعریف کند. یعنی ما در هدفمندی هیئات باید روی اهداف متعالی آنها کار کنیم.
هیئات و مردم باید بفهمند که در مسیر جریان اباعبداللهالحسین(ع) بودن، فقط برگزاری اقامه عزای صرف نیست بلکه اقامه حقی هم باید صورت گیرد. این ندای هیهاتمنالذله که هر سال در تمام عالم پیچیده میشود یک قاعده کلی برای تمام بشریت در طول همه تاریخ است که حسین(ع) مطرح میکند. آقا جان میفرمایند: مثل منی با مثل اینی به هیچ وجه بیعت نمیکند و کنار نمیآید. این قاعده اسکتبارستیزی است.
نگاه حضرت امام(ره) هم در بحث هیئات جالب است که میفرمایند: «جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبههای دیگر است. بیخود بعضی از ائمه ما نمیفرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمیگویند ائمه ما که هر کسی بگرید یا بگریاند یا صورت گریه کردن به خودش بگیرد اجرش فلان و فلان است. مسئله، مسئله گریه نیست. مسئله مسئله تباکی نیست. مسئله مسئله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند که آسیبپذیر نباشند.» به همین دلیل است که ما یک هیأت قبل از انقلاب داریم و یک هیأت بعد از انقلاب.
تفسیر و تحلیل ما از هیأت بعد از انقلاب خیلی متفاوت با قبل از انقلاب است. نه اینکه قبل از انقلابیها بد بودند ولیکن یک هیأت علاوه بر اینکه اقامه عزا کند میبایست اقامه حق هم کند. اگر هیأتی مطالبهگری را در خودش شکل ندهد آن هیأت هیأت خنثایی میشود. هیأتی که نسبت به اتفاقات بحرین و الجزایر و یمن و مسلمانان و فلسطین و شیعیان بیتفاوت باشد و فقط بخواهد ذکر حسین(ع) و گریه برای او را انجام دهد به نظر من همان موفقیتی است که دشمن میخواهد به آن برسد.
دشمنان مطمئناً و به یقین به این نقطه رسیدهاند که نمیتوانند حسین(ع) را از ما جدا کنند. به این رسیدهاند که نمیتوانند پیراهن مشکی را از ما بگیرند. اما اگر بتوانند یک بچه هیأتی، یک بچه مذهبی و یک هیأت را عقب نگه دارند تا جلو نیایند، مطمئناً این کار را میکنند و به خواسته خودشان هم رسیدهاند و به صورت قطع به یقین بگویم که این کار را هم انجام دادهاند. جلو آمدن آن جایی است که هیأت را بتوانند فراتر از چارچوب حسینیه تعریف کنند و در زندگی و دنیای شخصی و اجتماعی خودشان هم بتوانند اهداف آن را پیاده کنند و آن هم چیزی غیر از حقخواهی و عدالتطلبی و استکبار ستیزی نیست. هیئات ما باید این را درک کنند که اگر اینگونه به مسائل بپردازند مثلاً در دعاها به همراه توجه به خدا، مسائل مختلف را به مردم متذکر شوند در نهایت باعث میشوند که یک ملت را برای رسیدن به مقصد اسلامی بسیج کنند. اینکه خیلی از هیئات فقط و فقط به مسأله اقامه عزا برای اباعبداللهالحسین(ع) میپردازند به این علت است که هنوز نتوانستهاند خود انقلاب اسلامی و امام(ره) را به درستی تحلیل کنند. یعنی ریشهدار بودن حرکت انقلاب و شخصیت حضرت امام(ره) و پیوندهایش را با جریان جبهه حق نمیتوانند درک کنند.
هیئات چه کاری انجام دهند تا از این آفت دور شوند؟
نکته اول اینکه باید در اهداف هیئات مذهبی بیشتر دقت کنیم. دوم موضوع جامعیت هیئات است. متاسفانه هیأتهای ما ناظر به مخاطب و اهداف خودش از یک جامعیت در برنامهها برخوردار نیستند. یک وقت اهداف هیأت خرد یا متوسط است و با ریشههای انقلاب و اسلام گره نخورده و با آن اصول کلی ارتباط برقرار نکرده. حالا جامعیت یعنی چی؟ یعنی مخاطبی که در هیأت قرار میگیرد به عنوان یک انسان از ساحات متنوعی در حوزه شناختی و رفتاری برخوردار هستند. بنابراین اگر بخواهیم استکبارستیزی را در هیأت مبنا و برنامه اصلی قرار بدهیم، نباید به افراد از نگاه تکبعدی نگاه کنیم. باید از جهت شناختی نسبت به مقوله استکبار و استکبارستیزی فهم خوبی کنیم. حب و بغضها را مدیریت کند که دارای پشتوانه خوب فکری است. یعنی همه مقولهها با بصیرت و آگاهی و علم باشد. میخواهم بگویم از بزرگ تا کوچک هیأت با یک عقلانیت و برنامهریزی نه تنها فریاد استکبارستیزی با مستکبر بزرگ مثلاً آمریکا را سر دهند بلکه با ابلیس و نفس اماره خودشان هم اعلام دشمنی و استکبارستیزی کنند. به این شکل در سبک زندگی شخصی افراد، یک جامعیت همه جانبه به وجود میآید که دامنهاش خیلی فراتر از ماه محرم و مراسم عزاداری صرف میشود.
با توجه به اینکه ممکن است خیلیها در کل سال گذرشان به فضای دینی و مذهبی فقط در شبهای خاصی مثل ماه محرم یا شبهای احیا بخورد، آیا صلاح است برای اینکه این افراد از این مراسم دفع نشوند قدری با ملاحظهتر مراسم و پیامها و شعارها اجرا شود؟
من اصل این حرف را قبول دارم که بالأخره ما در این شبها با طیف مخاطب متنوعتری مواجه میشویم. از آن طرف، هیأت به عنوان یکی از سنگرهای اصلی جبهه انقلاب اسلامی وظیفه توسعه محبت و ولایت را در مردم و مومنین برعهده دارد. این خیلی نکته دقیقی است که باید مدنظر داشته باشیم. اصل حرف را قبول میکنم ولی در کم و کیف آن به هیچ وجه نمیشود برای همه نسخه واحد ارائه داد. بالأخره ما به ذائقه مخاطب باید اعتنا کنیم، اما نباید اصول اصلی خودمان را تعطیل کنیم. آیه قران میفرماید: «وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» اگر شما از جریان مومنین هستید، نه ترسی به خودتان راه بدهید و نه واهمه نسبت به این قصه داشته باشید و جدی پای کار بایستید. بنابراین اصل مسئله را خدشهدار کردن و تعطیل کردن درست نیست. اما اینکه ناظر به ذائقه مخاطب هم زمانشناسی و مکانشناسی و موضوعشناسی کنیم، حرف درستی است. اما یک زمانی هم هست که هیأت در یک لایه نخبگانی و خاص حرکت میکند. برنامهریزی برای این هیأت و سطح سخنان و اهداف بیان شده آن قطعاً با هیأتی که به صورت رنگینکمان از هر مدل شخصیتی در آن میآید متفاوت است. هر هیأتی باید ناظر به مخاطب خودش به مطالب بپردازد و گرنه اصل مطلب را نمیتوان تعطیل کرد.
سؤال دیگر درباره نسبت مجلس امام حسین(ع) و سیاست است؛ امروز در برخی مجالس مشاهده میشود که برخی از نوحهخوانان و ذاکران، به بهانه دوری از سیاست واهل آن، از گفتن و خواندن درباره انقلاب، شهدا و دفاع مقدس و پرداختن به مسائل روز پرهیز میکنند. نظر شما راجع به این افراد و مواجهشان با مسائل سیاسی چیست؟
یک وقتی طرف شبهه ذهنی دارد و اصل مسئله برایش حل نشده یعنی فهم درستی از سیاست و مسائل سیاسی ندارد. این یک بحث است و با آن فرد باید وارد صحبتهای دیگری شد. مثلاً میگوید که به نظر من سیاست و مذهب دوتاست یا اینکه اصلاً انقلاب اسلامی هیچ ربطی به امام حسین(ع) ندارد. این مدل آدمها و هیئات نیاز به کار علمی و صحبت دوستانه دارند. ولی یک موقع با شخصی روبهرو هستیم که نوع اعمال دیدگاههای سیاسی و تقویت نگرشهای بصیرتی و انقلابی مخاطبیناش به این شکل است که شما فقط شاید آن را نمیپسندید. نمیتوانیم به آنها گیر بدهیم چون با مدل خودشان به مسائل میپردازند وقتی برای صحبت به سراغشان میروید متوجه میشوید که پرهیز آنان به خاطر کم بودن ارادت یا اعتقاد نیست. پای حرف دلشان که مینشینید طرف میگوید از بس فلان هیأتها با زیادهرویها خیلی چیزها را خراب کردند، من هم الآن با احتیاط و ملاحظه بیشتری صحبت میکنم. مثلاً سر جریان انتخابات ریاست جمهوری یک عده آمدند از بیرق و پرچم هیأت برای یک کاندیدای خاص استفاده کردند و با سیاسی بازی غلط، تیشه به ریشه خیلی از چیزها زدند. این آدم میگوید که من دعا و حمایتم را به روشهای دیگری اعمال میکنم میگوید که من کاملاً همه چیز را قبول دارم ولیکن مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. من عاقبت هیئاتی که این کار را کردند دیدم که به چه ابتلائاتی افتادند و چه افتضاحی را به بارآوردند و مردم را نسبت به هیأت و بیرق اباعبدالله(ع) زده کردند.
چه نظری راجع به این مطلب دارید که میگویند فلان هیأت سیاسی است یا دیگری نیست؟
یک تقسیم بین هیئات وجود دارد. اول هیئاتی که فقط دنبال اقامه عزا هستند و کاری به مسائل دیگر مثل استکبارستیزی یا اقامه حق ندارند. اینها میگویند ما روضه امام حسین(ع) را میخوانیم و پلو میدهیم یا علی مدد. آمریکا و شیطان و استکبار هم کاری نداریم. دسته دوم هیئاتی هستند که علاوه بر اقامه عزا، اقامه حق هم میکنند. حالا گروه دوم خودش به خاطر افراط و تفریط به دو قسمت کلی تقسیم میشود. در گروه اول استکبارستیزی به معنای بصیرتافزایی و روشنگری و رساندن مخاطب به جایگاه تصمیمگیری دقیق و داشتن یک موضع خوب انقلابی و اجتماعی است که ما این را میپسندیم. اما در گروه دوم که یک مقدار مواضعشان را تند میکنند و به جریانات سیاسی اجتماعی روز هم میکشانند و حتی به مصادیق تبدیل میکنند با مشکل روبرو میشویم. این گروه به مصادیق سطحی و کف روی آبی حزبی دچار میشوند. به همین دلیل ما در اینجا دچار ریزش میشویم. یعنی ظرفیت هیأت را خرج اهداف و مقاصد حزبی و گروهی خود میکنند.