
سرویس پرونده: فیلم های مستند بیست دقیقه ای یکی از ظرفیت های مهم تبلیغاتی برای نامزدهاست تا بتوانند با آن، خود را به مخاطبان بشناسانند و از سویی سلیقه هنری خود را نیز به رخ دیگران بکشانند.
«در یک قاب مدیوم (نمای متوسط) نشسته و در حالی که با چهره ای خسته و موهایی سفید به دوربین زل زده است، جملاتی با لحنی آرام و یکنواخت بیان می کند.»
این توصیف، مهم ترین تصویری است که از اولین فیلم تبلیغاتی هاشمی طبا -که از شبکه یک سیما پخش شد- در یاد مانده است.
اولین فیلم هاشمی طبا اما از حداقل های ذوق و سلیقه هنری بی بهره بود. تعدادی تصاویر آرشیوی از نقاط گردشگری و تاریخی ایران مانند تخت جمشید و نقش جهان و مسجدجامع یزد و... و تصاویری از طبیعت تخریب شده ایران و صحبت های پیاپی هاشمی طبا میان این تصاویر، همهی کاری بود که برای این فیلم انجام شده بود.
هاشمی طبا هم در تمام این 20 دقیقه در همان قاب ثابت با کادر یکنواخت بدون هیچ تنوع در اندازه قاب یا تغییر لوکیشن، نشسته بود و پشت سرش یک قاب سنگی قدیمی مستقر کرده بود. عدم تنوع در نماها و سکون بیش از حد فیلم همراه با استفاده نکردن از تصاویر پرشور و حرارت و موسیقی های یکنواخت و آرام، خستگی را به مخاطب القا می کرد و رغبتی برای تماشای ادامه فیلم باقی نمی گذاشت.
جاهایی از فیلم بیشتر حس می شد یک مستند ایرانگردی است که یک گوینده ناشی بر روی تصاویر متنی را می خواند و موسیقی هم جاهایی زیرصدا به کمکش می آید.
به نظر می رسد سیدمصطفی هاشمی طبا یا چندان جایگاهی برای تهیه فیلم مستند از خود و برنامه هایش قائل نیست، یا آنکه در انتخاب تیم سازنده فیلم، اشتباه کرده است. این بهترین موقعیتی بود که می توانست کمی در اقبال مخاطبان به او تغییر ایجاد شود.