
سرویس معرفی: اهالی اقلیم ادبیات، نبوغ و خلاقیت و زبان نو و جذاب و در عین حال دغدغهمندی و تعهد را در هیئت شاعر و نویسندهای میدیدند که دوست نمیداشت متوقف شود،ساکن بماند و در محدوده زمان و اطوار بیدرد خاص روشنفکرنمایان دوران، گرفتار شود.
احمد عزیزی، شاعر و نویسنده لحظههای شور بود! شوری که برخاسته از طغیانش علیه پلشتیها بود. او بیقراری قلماش را مرهون روحیهای بود که از سایهسار انقلاب اسلامی هدیه گرفته بود.قلمی که در خدمت باور الهی بود و نه تغزلهای بیرمق زمینی!
عزیزی نه تنها برای اهالی شعر که برای اهالی رسانه و بسیاری از نویسندگان با شطحیات داغ جذابش شناخته شده بود و آثارش برای همگان جذابیتی خاص داشت.
احمد عزیزی در چهارم دی ماه 1337 درسرپل ذهاب استان کرمانشاه به دنیا آمد. وی در کودکی با عشایر سیاه چادرنشین حشر و نشر فراوان داشت و قبل از رفتن به دبستان، خواندن و نوشتن را بدون داشتن معلم و تنها از روی کنجکاوی و تأمل و دقت از نوشتههای روی تابلوها و اسامی خیابانها و... به خوبی فرا گرفت.
وی قبل از پیروزی انقلاب به دعوت شمس آل احمد به تهران رفت و دیداری نیز با مرتضی مطهری داشت. وی با آغاز جنگ به همراه خانواده به تهران نقل مکان نمود و برای مدتی ساکن شهرستان نور شد سپس در تهران اقامت گزید و به همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی پرداخت.
او شاعر و نویسنده روز و امروز بود. هم ناظر به رویدادها قلمِ سرود بر سفیدِ کاغذ میراند و هم برای آیندگان، تجربه روزگاران خود را به اشتراک میگذاشت. از این روست که وقتی آثار او را میخوانی، گویی در جهان همین لحظهات به سر میبری و آفاق را زیارت میکنی.
عزیزی شاعر و نویسنده دقایق عرفانی بود. اما نه عرفانهای برآمده از شوریدگیهای نفسانی و عوام فریبانه! شعر و نثر عزیزی خواننده را به میهمانی تماشای عاشقانه حیات و کائنات میبرد و در شگفتی خلقت غرق میسازد.
او تو را مسحور عشقی الهی میکند و تا میتواند مناظری بدیع و بکر رو به مفاهیم ارزشی پیش رویت میگذارد تا تو بیشتر و بیشتر، مستغرق عرفان ناب شوی.
انقلاب اسلامی چنان که اشاره آمد برای او و همنسلان او که نشان « انقلابی» بر سینه داشتند، تولدی بزرگ بود که نگاهشان را به بصیرت متبرک نمود و به رایحه التزام به نشر ارزشها مزین کرد.
عزیزی، شاعر محبوب امام خامنهای که خود ادیبی وارستهاند، واقع شده بود تا آنجا که رهبر معظم انقلاب در سال 1390 در دیدار با شاعران کرمانشاه میفرمایند:
«یک غصهای شده در دل ما، ماجرای احمد عزیزی!»
البته عزیزی هم بارها پیش از بیماری ارادت قلبی خود به رهبر معظم انقلاب را مطرح کرده بود که نمونه آن را میتوان در مقدمۀ کتاب «رؤیای رؤیت» دید. عزیزی در این مقدمه نوشته:
«...امروز عموم ارباب بَصَر و کافۀ اصحاب نظر مستحضرند که جمال سیدعلی را جز به دیدۀ اولیاءِ اِله، نشاید دید و مرتبۀ جنابش را به غیر از ترازوی ولایت نتوان سنجید؛ حضرتش خلفِ صالحِ پیر خمین است و جمالش نور عین و از پنجرۀ باغش رایحۀ اولیاء مطلق درگذر و از شعشعۀ چراغش نور ساداتِ برحق جلوهگر است.
ای آنکه عشق خمینی در سر داری! باید که غاشیۀ خامنهای برداری و گرنه از مذهب و ملت گمراهی و در نظر فقیهان ولایت بیجایگاه؛ حقا هر که بر جانشین خمینی کافر است از میان رود و هرکس بر ولایت خامنهای منکر است از کشور اسلامیان.
...ای سوختگان! حال که ما را ملاقاتِ حضرت صاحب میسّر نیست و از منزل آن آرامِ جان و کعبۀ دلها ما را خبر نَه، بهتر آنکه بر دامن سید علی آویزیم و بهواسطۀ وی عطر گلشنِ ولایت در مشامِ جان بیامیزیم، آری اگر ما را به ابروی صاحب زمان نه سعادت پیوست است باری، خامنهای به دست است.»
از او کتابهای زیادی منتشر شده؛ استعداد و نبوغ او در زمینه سرودن و نوشتن بینظیر و پشتکارش در تولید مثالزدنی بود اما متاسفانه حادثهای در اسفند 86 باعث شد این نبوغ و استعداد برای سالها اسیر تخت بیمارستان شود و در کما بهسر ببرد.
با ادامه روند بیماری عزیزی رهبر معظم انقلاب مهرماه سال 90 با حضور در بیمارستان امام رضای کرمانشاه از احمد عزیزی شاعر توانا و خوشقریحه کشور که در بخش مراقبتهای ویژه این بیمارستان بستری بود عیادت و برای سلامتی این شاعر انقلاب دعا کردند.
ایشان پس از عیادت از احمد در سفر به کرمانشاه بر برگزاری بزرگداشتی برای احمد تأکید فرمودند.
«کفشهای مکاشفه»، «شرجی باران»، «خوابنامه و باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه»، «رودخانه رویا»، «ناودان الماس»، «ترانههای ایلیایی»، «غزالستان»، «قوس غزل»، «ملکوت تکلم»، «سیل گل سرخ»، «روستای معرفت«، »رویای رویت»، از کتابهای عزیزی این شاعر و نویسنده آیینی و انقلابی است.
عزیزی ظهر جمعه 13 اسفندماه جاری با وخامت حال تحت عمل جراحی روده قرار گرفت. او به دلیل عدم خونرسانی به روده، تحت عمل جراحی «ایسکمی مزانتریک» قرار گرفت و تکهای از روده او بریده شد.
این شاعر مجدد در روز یکشنبه 15 اسفند برای ادامه مسیر درمانی قرار بود جراحی شود اما با توجه به توسعه بیماری پزشکان او را عمل نکردند. اما با توجه به اینکه رگهای این شاعر طی این سالها بر اثر کما آسیب دیده و خشک است تغذیه از راه سروم را هم نپذیرفت بر این اساس 9 سال مقاومت با این بیماری جواب نداد و در نهایت احمد عزیزی در تاریخ 16 اسفند سال 95 به دلیل وخامت حال ناشی از کاهش سطح هوشیاری، بیماری قلبی و کلیوی و ریوی دار فانی را وداع گفت.
در ادامه شعر زیبای و مادگار احمد عزیزی برای حضرت زهرا سلامالله علیها را میخوانیم:
باید از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق یاس، مشکی پوش بود
یاس ما را رو به پاکی می برد
رو به عشقی اشتراکی می برد
یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست
بعد روی صبح، پرپر می شود
راهی شبهای دیگر می شود
یاس مثل عطر پاک نیّـت است
یاس استنشاق معصومیّـت است
یاس بوی حوض کوثر می دهد
عطر اخلاق پیمبر می دهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه های اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چکانید اشک حیدر را به چاه
عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس
اشک می ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا: گل یاس کبود
گریه کن زیرا که دُخت آفتاب
بی خبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین
نیمه شب دزدانه باید در مغاک
ریخت بر روی گل خورشید، خاک