
سرویس مبشر صبح: چند روز قبل شاعران مذهبیسرای کشورمان دیداری داشتند با مقام معظم رهبری و حضرت آقا نکاتی پیرامون محتوا و مضامین اشعار مذهبی بیان داشتند. به بهانه این دیدار گفتگویی داشتیم با سید محمدجواد شرافت از شاعران صاحب نام کشورمان و دبیر سابق مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری قم که در این دیدار نیز محضر رهبر انقلاب شعرخوانی کرده است.
متن این گفتگو را در ادامه میخوانید:
به عنوان ورود به بحث و سوال اول درباره این دیدار و علت و ضرورت این دیدار و تفاوت آن با دیدار نیمه ماه رمضان توضیح بفرمایید.
دیداری که برگزار شد، دیدار دوم شاعران آئینی با مقام معظم رهبری بود که به عنوان دیدار با شاعران مذهبیسرا مطرح شد. شاعرانی که در این دیدار حاضر بودند اغلب یا اکثراً شاعرانی بودند که با هیئات مذهبی هم در ارتباط هستند و همانطور که میدانید پرمخاطبترین تریبون مذهبی ما همین جلسات اهلبیت(ع) هستند. محافلی که در حسینیهها و مساجد تشکیل میشود به نام اهلبیت(ع) و شعر هم یک بخش عمدهای از این جلسات را به خودش اختصاص میدهد، لذا شاعران مذهبیسرایی که در هیئات مذهبی هستند روی فکر و ذهن مخاطبشان میتوانند تأثیرگذار باشند.
این جلسه خب یک تفاوتهایی با جلسه ماه رمضان داشت. از جمله مثلاً خوانده شدن نوحه بود، سه نفر از دوستانی که ملودی میسازند، نوحه خواندند که آقا راجع به سبک و سیاق نوحه هم صحبت کردند و صحبتهایی داشتند راجع به زبان عامیانه یعنی استفاده از زبان اشعار فولکلر که گفتند بد هم نیست؛ به شرط اینکه زبان لطمه نبیند. به قول معروف محتوا خوب باشد توی این حوزه هم میشود کار کرد یعنی شعر یا حالا نوحههایی که با زبان عامیانه نوشته میشود.
دراین دیدار خیلی از مباحثی که رهبری داشتند ناظر به شعرهایی بود که خوانده شد. مثلاً فرض کنید آقای یوسف رحیمی چند رباعی خواندند با موضوع مناجات و فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را در این نوحهها آورده بودند که خیلی هم استقبال شد از طرف رهبری و ایشان صحبت کردند و گفتند کار خوبی هست همین کارها. قبلاً هم بارها گفته بودند، الان تأکید کردند و پایان صحبتشان هم باز تأکید کردند به خصوص در مورد صحیفه سجادیه که ایشان تأکید جدیتری داشتند.
یا مثلاً فرض کنید شعر وحدتی که من خواندم باز بهانه شد که ایشان صحبت کنند راجع به افراد و شاعرانی که به قول معروف این چهارچوب را رعایت نمیکنند و ضررش برای خود ماست. یا شاعر دیگری راجع به الغدیر شعری خواند و نکتهای را رهبری گفتند که خیلی زیبا بود. گفتند یازده جلد الغدیر نوشته شده و جزو اصلیترین مدافعان تشیع هست علامه امینی؛ اما شما یک توهین نمیبینید توی این کتاب. یعنی میشود دفاع کرد و درستش هم همین هست که ما به شیوه درست دفاع کنیم و حق حضرات را بیان کنیم. فریاد بزنیم؛ اما با کمال متانت و پرهیز از نکاتی که قطعاً خود حضرت هم راضی نیست.
اینکه حضرت آقا گفتند مبارزه امروز با شمشیر نیست و تبلیغات حرف اول را میزند. اینکه با شعر چطوری میشود تبلیغات کرد، یک مقداری توضیح بدهید راجع به فضای امروز و مبارزه با ابزار شعر.
شاعر اگر دغدغهمند باشد، اگر اندیشهاش برخاسته از نگاه عمیق و دقیق دینی باشد ناخودآگاه در شعرش جلوه میکند. در شعر، شاعرها باورهایشان را بیان میکنند. ما اگر باورمند باشیم نسبت به قضیهای، به همین میزان هم این مطلب را میتوانیم بیان کنیمْ.
ببینید حادثه عاشورا اتفاق میافتد یک شاعری باورش به حادثه عاشورا این هست که سال 61 هجری یک اتفاقی افتاد حضرت سیدالشهدا(ع) هم خیلی مظلومانه شهید شدند و تمام شد. همین. حالا هی ما باید گریه کنیم. با همین باور شعر میگوید از سیدالشهدا() و هدفش هم گریه هست؛ اما یک شاعری نگاه میکند که سیدالشهدا(ع) سال 61 شهید شد؛ اما یک عاشورایی آفرید که روز به روز دارد تکرار میشود. سیدالشهدا(ع) شهید شد اما نمرد. زندهتر شد با شهادتش و این زندهتر شدن را توی دورانهای مختلف میشود دید، خب این شاعر با این باور قطعاً شعر عاشوراییاش شکل دیگری پیدا میکند.
نگاه ما اگر به مسائل دینی نگاه اجتماعی باشد، نگاه ما اگر نگاه حتی بشری باشد خیلی متفاوت هست تا اینکه یک نگاه شخصی جزئی داشته باشیم. اگر باور داشته باشیم این مقولات را، چون ما دینمان دین پویایی است، دین پرتکاپویی است، شیعه مذهب پیشروندهای است، مذهب ایستایی نیست. اگر شاعر شیعی هم نگاهش، نگاه دقیقی باشد، توی همین روزگار هم میتواند ظالم و مظلوم را تشخیص بدهد.
شما میتوانید با یک شعر، با یک رباعی، یک دوبیتی حتی یا شعر طولانیتری یک حرفی را که در آرمانهای ما، در نگاه دینی ما خیلی حرف مهمی هست بیان کنید. البته باید هم هنرمندانه و هم شاعرانه باشد تا تاثیرگذاری خوب داشته باشد.
یک موضوعی را آقا مطرح کردند که برای خود من هم سوال شده است، اینکه آقا گفتند بحث سبک زندگی را در شعرها بیاورید. میخواستم ببینم چگونه سبک زندگی میتواند به صورت درست در شعر آورده شود؟
ببینید من شاعر ولایی هستم. از این جهت میگویم که اشعارم بیشتر جنبه اهلبیتی دارد. نگاه من در این مقوله است، حالا در حوزههای دیگر هم میشود کار کرد، شعر اجتماعی، حتی در شعر عاشقانه شما میتوانید سبک زندگی را به شکل خیلی خوبی بیان کنید. مثلا یک عاشقانهای باشد سرشار از حیا. سرشار از حجاب و همچنین سرشار از دوست داشتن مشروع باشد.
اما در حوزه شعر ولایی من قبلاً هم یک مطلبی نوشته بودم که ما حتی در مرثیه هم یک مصادیقی را میخواهیم بیان کنیم که معرفتی است. حالا یک نمونه را خدمتتان میگویم. اگر ما اهلبیت(ع) را به عنوان اسوه باور کنیم سعی میکنیم به این بزرگواران نزدیک بشویم که البته باید به این نکته اشاره کنم که با کنگره و این فراخوان و آن فراخوان نمیشود این کار را کرد. اگر یک چیزی در ناخودآگاه وجود ما تبدیل شده به اندیشه درونی ماْ و دنیای درونی ما، در شعرمان هم جلوه میکند. اگر اهلبیت(ع) را به عنوان اسوه باور داشته باشیم میتوانیم شیوههای رفتاری خانوادگی، اجتماعی و شخصی آن بزرگواران را در شعرمان بیان کنیم؛ مطمئن باشیم که آن سبک زندگی هم خودش شکل میگیرد. شما از عفاف و حجاب و حیای حضرت زهرا(س) میگویید؛ مخاطب شما هم در جلسه علاوه بر آقایان، خانم ها و دختر خانمها هستند، میشنوند، به دلشان مینشیند، با همان گریه میکنند، با همان میخندند و بعداً به آن فکر میکنند و همین هم ممکن هست عاقبت به خیرشان کند.
اگر ما بتوانیم به عنوان اسوه حضرت معصومه(س) را در اشعارمان جلوه بدهیم، آن موقع میتوانیم امیدوار باشیم که سبک زندگی هم در شعر ما میتواند جریانساز باشد. نه اینکه الان بگویم میخواهم شعری بگویم برای سبک زندگی و این کار را بکنیم چون حالا این کار دیگر شعر نیست، یک بیانیه منظوم و موزوم هست. آن شعریت در کنار نگاه درست، نگاه صحیح، نگاه جامع، نگاه مستند به زندگی اهلبیت(ع)، به کرامتشان، به شجاعتشان، به صداقتشان، به شیوههای عبادتشان همه الگوهای رفتاری حضرات معصومین است. اگر ما بتوانیم این را خوب بیان کنیم فکر میکنم بهترین شیوه آن تبلیغ سبک زندگی اسلامی و شیعی است که ما چیزی نداریم جز زندگی اهلبیت(ع) و اگر بخواهیم الگویی داشته باشیم و آرمانی داشته باشیم حرکت سمت این بزرگواران هست.
فرض کنید حجتالاسلام جعفری که شاعر اهلبیت(ع) هستند یک شعری دارند راجع به مسئله تابوتساختن. ببینید اوج مصیبت حضرت زهراست. میخواهد از اسما که برایشان یک تابوتی فراهم کنند. شعر اینجوری شروع میشود که: جایی برای کوثر و زمزم درست کن، اسما برای فاطمه مرهم درست کن. تا به این بیت میرسد. ببینید بحث تابوت است؛ ولی میگوید: مثل شروع زندگی مرتضی و من، بیزرق و برق و ساده و محکم درست کن. ببینید از تابوت دارد میگوید؛ ولی به کجا میزند؟! یعنی این برای هر جوانی میتواند الگو باشد. بیزرق و برق و ساده و محکم یک زندگی عاشقانه صمیمانه ساده، در اوج مصیبت هست. میشود این کار را کرد. حالا در مدح که قطعاً راحتتر میشود صحبت کرد. وقتی ما مدح میکنیم حضرت زهرا(س) را میتوانیم به بحث پیراهنبخشیشان اشاره کنیم، میتوانیم توی بحث گردنبندبخشی ایشان اشاره کنیم. در زندگی اهلبیت(ع) که الحمدالله فراوان هست به شرطی که ما بخواهیم اهلبیت(ع) را فقط برای تقدس نخواهیم، بلکه برای الگوپذیری و اسوهگیری هم مدنظر داشته باشیم.
به نظر شما مهمترین نکته یا مهمترین توصیهای که حضرت آقا در آن دیدار مطرح کردند چه بود؟
خود همین وقت گذاشتن آقا برای این دیدار با وجود اینکه دیدار دیگری هم وجود دارد به نظرم خیلی مهم بود. ولی به نظر من نکته دیگر چون بقیه مباحث را در جلسات دیگر هم گفته بودند؛ ولی راجع به شعر در هیئات مذهبی صحبت کردند. کمی به نظرم جذابیت بیشتری داشت که در این جلسه فقط صحبت شد. واقعاً همه حرفهایشان مهم بودند. یعنی همین نکاتی که راجع به مناجات گفتند، نکاتی که راجع به بحث نگاه دقیقتر به زندگی اهلبیت(ع)، نه فقط مدح و مرثیه در کنار مدح و مرثیه مباحث معرفتی مطرح بشود. اینها همهاش مهم است، انشاءالله ما هم بتوانیم هم خوب بشنویم و هم خوب عمل کنیم.
به عنوان سخن پایانی اگر حرفی یا تکته ای از قلم افتاده بفرمایید.
نکته پایانی اینکه امیدوارم مطالبی که رهبری فرمودند مثل خیلی از مطالب دیگری که در حوزههای دیگر میگویند فقط تبدیل به تیتر و مصاحبه نشود. امیدوارم شاعران ما با یک نگاه مناسب و متناسب یعنی هم از لحاظ ادبی، هم از معرفتی این مطالب را ببینند.
این را شاهد نباشیم که از فردا همه فراخوان بدهند سبک زندگی در فلان و... یعنی واقعاً هوشمندانه وارد بشوند. دوستان شاعر ما و دوستان فرهنگی سیاستگذار ما هوشمندانه وارد بشوند و تبدیلش نکنند به یک کار بخشنامهای که شاید چندان خروجی هم نداشته باشد.