
سرویس حاشیهنگاری-مهدی چراغزاده: استاد در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا نمیگذارند برویم در سوریه و از مدافعان حرم مستند بسازیم و تنها اخباری که از آنها داریم همین اخباری است که در رسانهها منتشر میشود، بشدت ناراحت میشود و چهرهاش در هم میرود و در پاسخ میگوید: این سوال من هم هست وقاعدتا درد دارد وقتی در خیابان، در تاکسی یا در جاهای دیگری می شنوم که به طعنه میگویند سوریه به ما چه ربطی دارد؟ مرز ما ایران است و از این حرفها... اماچطور است که آمریکا که کشوری است در هزاران کیلومتر آنطرفتر و آنسوی اقیانوسها در خلیج فارس و خاورمیانه و سوریه منافع ملی دارد اما ما در این مطقه که همین بیخ گوشمان است منافع ملی نداریم؟ مدافعان حرم میجنگند تا ما در اهواز و دزفول و کرمانشاه و همدان و تهران آرامش داشته باشیمْ. آنها میجنگند تا حال خوش این جوانانی که خیابان ولیعصر را بالا و پایین میکنند گرفته نشود، میجنگند تا بعضیها مانورشان با ماشینهای مجلل در خیابانهای تهران خراب نشود....
اینها و بسیاری درد و دلهای دیگر را رضا برجی که مهمان «یک روز یک تجربه» در پنجمین روز از جشنواره عمار بود مطرح کرد. رضا برجی رکورددار عکاسی در جنگهای بزرگ جهان است و مستندهای زیادی نیز در جنگهای جهان ساخته استْ. او کسی است که صدای شاتر دوربینش در میان صدای توپ و تانک بسیاری از جنگهای بزرگ شنیدهشده است. رضا برجی را از دوران دانشجویی میشناسم زمانی که مهمان دانشگاه قم بود و خاطراتی عجیب و جذابی که از جنگهای جهان در سینه داشت همه را میخکوب کرده بود و حالا هم جمع کثیری از فیلمسازان جوان به سالن شماره ۳ سینما فلسطین که این روزها پاتوق اهالی رسانه انقلاب است کشانده بود.
پنجمین روز حضور در جشنواره عمار را با نشستن پای صحبتهای رضا برجی شروع کردیم. جشنوارهای که کم کم دارد روزهای پایانی خود را سپری میکند و به ایستگاه آخر میرسد.
قرار بود ساعت ۲۱ مستند ۲۸ دقیقهای شیخ صبا اثر محسن اسلامزاده نیز اکران شود، مستندی که چند وقتی است اخبار آن را دنبال میکنیم. این مستند درباره رئیس طایفهای از اهل سنت عراق است به نام شیخ صبا که با مردان قبیلهاش در مقابل داعش ایستادگی میکنند و با آنها مبارزه میکنند. اسلامزاده در این مستند نشان میدهد که آنچه در سوریه و عراق و کشورهای دیگر به نام تفرقه مذهبی رخداده دروغی بیش نیست و اهل سنت هم با داعشیها و وهابیها دشمن هستند و هزینههای زیادی در جنگ با داعش متحمل شدهاند.
اما برنامه بعد از اذان مغرب سخنرانی استاد پناهیان است. همانطور که انتظار میرود هرچه به شروع سخنرانی نزدیکتر میشویم، رفتهرفته بر تعداد جمعیت افزوده میشود و دیگر در سالن جایی برای نشستن نیست. یکی از نکاتی که در مجالس سخنرانی استاد پناهیان همیشه برایم جالب بوده این است که همه و با هر سلیقهای او و سخنرانیهایش را میپسندند؛ از بازاریها تا تحصیلکردهها، از داشمشتیها تا طلبه و بچهحزباللهیها و هنرمندان و... پای سخنانش مینشینند، چیزی که در کمتر جایی میبینیم. سخنرانی با دقایقی تأخیر شروع میشود و تمام سالن در سکوت فرو میرود.
حجتالاسلام پناهیان در سخنرانی خود بر این نکته تاکید میکند که امتیاز جشنواره عمار را بیشتر از اینکه معرفی محصولات خوب به جامعه بداند، معرفی فرایند تولید یک محصول خوب میداند.
سخنرانی که تمام میشود به لابی سینما برمیگردم، جایی که حالا مملو از جمعیت شده است، جمعیتی که آمدهاند تا ارمغان پنجمین شب عمار را به نظاره بنشینند، دوستی را میبینم و باهم به گفتگو درباره عمار مینشینیم. میگوید از همان آغاز تا الان که دوره هفتم است از مخاطبین پر و پا قرص عمار بوده و حتی چند دوره هم بهعنوان فیلمساز با فیلمهایش در جشنواره عمار شرکت کرده است. میگوید خوبی عمار این است که از دوره اول تاکنون از لحاظ سادگی محل برگزاری و عدم تجملگرایی بسیار خوب عمل کرده و اثری از ریختوپاش بیخودی در آن نیست. کاخی برای جشنواره انتخاب نکرده و بلیط و کارت برای ورود و خروج نمیخواهد، همینطور مردمی بوده و ان شاالله مردمی هم باقی خواهد ماند. درصورتیکه شاید اگر جشنواره دیگری بود الان فرش قرمز پهن کرده بودند و درجاهای پر زرقوبرق آن را برگزار میکردند و مردم را به داخل سینما راه نمیدادند، البته قدری هم گلهمند است از اینکه برخی فیلمها طولانی و خستهکننده هستند و چرا قسمتهای اضافی آنها حذف نشده است.
با شروع سانس بعدی به سالن سینما میرویم برای دیدن فیلمهای متنوع و جذاب دیگر...