
حلقه وصل:
به گزارش حلقه وصل، در اقتصاد این مصرف است که تولید را جهت میدهد، در واقع این مصرفکننده است که تولیدکننده را به تولید کالایی تشویق و از تولید کالایی دیگر دلسرد میکند. بنابراین برای حمایت از کالای ایرانی میتوان نقطه آغاز کار را از مصرف و مصرفکننده آغاز کرد. یعنی اگر مصرف و مصرفکننده تصمیم بگیرد کالای ایرانی بخرد و بخورد و بپوشد آنگاه تولیدکننده ایرانی میداند که اگر کارگاهش را توسعه دهد، ضرر نمیکند و به تبع آن وارداتچی و قاچاقچی هم میفهمند که دیگر واردات و قاچاق سودی ندارند.
اما لازمه مصرف کالای ایرانی قبل از هر چیز، شناخت درست کالای ایرانی است. زیرا بسیاری از هموطنان وقتی قصد خرید کالای ایرانی دارند تصور میکنند که تنها کالایی ایرانی است که صددرصد آن در ایران تولید شده باشد، یا عدهای تصور میکنند چون بخشی از یک کالا ایرانی نیست، نباید حمایت شود. به عنوان مثال به کرات دیده شده که مردم عزیزمان در مواجهه با کالایی مانند گوشی GLX میگویند: «اینکه ایرانی نیست و تمام قطعات آن خارجی است، بنابراین بین این گوشی و یک گوشی وارداتی تفاوتی وجود ندارد». اما نکتهای که در اینجا وجود دارد و لازم است که هموطنان خوبمان بدانند این است که امروزه کمتر کالایی در جهان میتوان یافت که تمام و کمال ساخت یک کشور بهخصوص باشد. بنابراین این تصور که اگر یک کالا از صفر تا صد در ایران تولید نشد، ایرانی نیست، تصور غلطی است. اما برای اینکه بتوانیم از کالاهای ایرانیتر بیشتر حمایت کنیم و در مواقع دوراهی خرید تصمیم درستتری بگیریم باید قدرت اولویتبندی کالاها را داشته باشیم.
چند سوال مهم
در یادداشت پیش رو با توجه به شاخصهایی که در ادامه شرح آنها میآید، اولویت مصرف کالاها به تفصیل تشریح خواهد شد. ما میتوانیم در قالب سوالات ذیل به ترتیب به اولویت مصرف یک کالا پاسخ دهیم.
سوال اول: آیا برند و مالکیت فکری-معنوی کالایی که میخواهیم مصرف کنیم، ایرانی است؟
سوال دوم: چه مقدار کار و کارگر ایرانی در تولید کالای مورد مصرف ما نقش دارند؟
سوال سوم: چند درصد از زنجیره ارزش کالایی که میخواهیم مصرف کنیم، ایرانی است؟
سوال چهارم: ملیت سرمایهگذار کالایی که میخواهیم مصرف کنیم چیست؟
کاملا ایرانی
اولویت اول: فرض کنید با 2 کالا مواجه هستیم که هر دو در ایران تولید میشوند و زنجیره تولید برابری در ایران دارند و سرمایهگذار هر دو هم ایرانی میباشد، اما یکی از آنها برند ایرانی ندارد مانند الجی و دیگری دارای برند ایرانی است، مانند پاکشوما. در اینجا محصولی استفاده میکنیم که دارای برند ایرانی باشد. یعنی برند ایرانی در شاخصهای مطرح شده برای ما دارای اولویت است زیرا که برند ایرانی میتواند در داخل موجب افزایش اعتماد به نفس ملی در نزد کودکان، نوجوانان و جوانان کشور شود و مصداقی از «ما میتوانیم» باشد، همانطور که امروز جوان کرهای میتواند به خود ببالد از اینکه برند کرهای الجی در ایران نمایندگی دارد و در خارج از کشور هم تقویت یک برند داخلی میتواند معرف سطح توانایی یک ملت در جهان باشد. بعنوان مثال ممکن است ما تا کنون ژاپن نرفته باشیم یا از نزدیک هیچ انسان ژاپنیای ندیده باشیم، اما مشاهده محصولات ژاپنی میتواند به ما این دید را از ملت ژاپن بدهد که آنها مردمی سختکوش و دقیق و منصف هستند. لذا توجه به تقویت برند ایرانی در صدر شاخصهای مطرح شده قرار میگیرد.
بهار یا اویلا؟!
اولویت دوم: حال فرض کنید با دو محصول مواجه هستیم که هر دو دارای برند ایرانی هستند و کیفیتی نزدیک به هم دارند و ما باید تصمیم بگیریم که کدامیک از دیگری شایسته حمایت بیشتری است؟ در اینجا از 3 شاخص دیگر میتوانیم استفاده کنیم و بر اساس نمرهدهی به گزینه مطلوب برسیم. بعنوان مثال بین 2 برند روغن سرخ کردنی بهار و اویلا سر دوراهی هستیم و میدانیم هر دو توسط کارگر ایرانی تولید میشود و زنجیره ارزش هر دو به یک نسبت ایرانی است. در اینجا باید دقت کرد که روغن بهار دارای سهامداران و سرمایهگذارانی از کشور عربستان است و در شرایط برابر، روغن اویلا شایستگی حمایت بیشتری دارد و ایرانیتر است.
یا فرض کنید قرار است میان دو محصول گوشی GLX و گوشی دیمو که هر دو برند ایرانی دارند و هر دو در ایران تولید میشوند و سرمایهگذار ایرانی دارند انتخاب کنیم اما اطمینان داریم که زنجیره تولیدی که گوشی GLX تا محصول نهایی شدن طی میکند، مقدار بیشتری ایرانی است و مشاغل بیشتری به واسطه تولید این محصول در نسبت با گوشی دیمو در ایران تولید میشود. بنابراین در این شرایط قطعا انتخاب و حمایت از محصولی ارجح است که بخش بیشتری از زنجیره تولید را در درون کشورمان به خود اختصاص داده و از نظر قیمتی و کیفیت هم توان رقابت دارد.
برای کارگر مونتاژکار
اولویت سوم: حال فرض کنید دو کالا داریم که برند هیچکدام ایرانی نیست. در اینجا هم باید سه شاخص دیگر را بررسی کنیم و ببینیم که کدامیک ایرانیتر است. بهعنوان مثال قصد داریم بین دو برند بوش و الجی ماشین لباسشویی انتخاب کنیم. بنابراین به سراغ این موضوع می رویم که کدامیک از این دو کالا در ایران تولید میشود و موجب اشتغال کارگر ایرانی شده است. در تحقیق میان دو برند، متوجه میشویم که الجی در ایران تولید میشود ولی بوش کاملا وارداتی است. در این شرایط قطعا برند الجی را انتخاب خواهیم کرد زیرا یقین داریم که تعدادی از کارگران ایرانی به واسطه این برند مشغول به کارند اما منافع حاصل از خرید محصول بوش تنها نصیب دلالهای وارداتچی خواهد شد.
وزنه ایرانی یا آمریکایی؟!
اولویت چهارم: حال فرض کنید قصد خرید کالایی داریم که نمونه ایرانی ندارد یعنی نه برند ایرانی از آن وجود دارد و نه در ایران تولید میشود. حال چه باید بکنیم؟ بهعنوان مثال با دو ترازوی وزنی دیجیتال همیلتون و عرشیا مواجه هستیم که هر دو تولید آلمان هستند اما میدانیم که برند همیلتون، سرمایهگذاری آمریکایی دارد و برند عرشیا سرمایهگذار ایرانی. در اینجا قطعا اولویت در حمایت از تولیدکننده و سرمایهگذار و برند ایرانیِ ساکن در آلمان است.
چه کسی به ایران کمک کرد؟
اولویت پنجم: گاهی با دو محصول وارداتی مواجهایم که نمونه ایرانی ندارند و هیچ یک هم دارای برند و سرمایهگذار ایرانی نیستند و در قیمت و کیفیت هم تقریبا برابرند، حال کدام کالا انتخاب میشود؟ در اینجا حمایت از اقتصاد کشوری لازم است که در شرایط سختی و تحریم کشورمان را تنها نگذاشته است. به عنوان مثال میان دو کالای فرانسوی و کرهای قطعا اولویت با مصرف کالای کرهای است زیرا فرانسه در تحریمها با آمریکا همکاری کرد و حتی خود، بر آتش تحریمها افروخت، اما کره تا حدی سعی بر همکاری با ایران داشت. بنابراین باید با رفتار خود کشورهایی که در شرایط دشواری به اقتصاد ما فشار آوردند را مجازات و کشورهایی که حمایتمان کردند را پاداش دهیم.
میان واردات و قاچاق
اولویت ششم: میان کالای وارداتی که نمونه داخلی ندارد و کالای قاچاق، انتخاب قطعا باید با کالای وارداتی باشد، زیرا قاچاق بدون هیچ پرداختی به دولت و به صورت ارزانتر میتواند همه تولیدات داخلی را در رقابت قیمتی شکست دهد و موجب بیکاری و تعطیلی کارخانجات داخلی شود.
و اما نکته آخر ویژه تولیدکنندگان:
مردم آن چیزی را مصرف میکنند که مورد نیاز آنها باشد، بنابراین شناخت دقیق نیاز مشتری (چه داخلی و چه خارجی) میتواند به تولید شما رونق بخشد.