به گزارش حلقه وصل: مفهوم اقتصاد مقاومتی برای کشورهایی کاربرد دارد که به خاطر اتخاذ سیاست خارجی مستقل، از طرف غرب زیر فشار قرار میگیرند تا دست از استقلال عمل بکشند و تسلیم سیاستهای مورد نظر غرب شوند. سیطره آمریکا و نهادهای مالی و پولی وابسته به آن که با استفاده از فرصت تاریخی بعد از جنگ جهانی دوم، اقتصاد بینالملل را مهندسی کردند، این امکان را فراهم میکند تا کشورهای ناهمسو با آمریکا، با اعمال تحریم اقتصادی زیر فشار قرار گیرند.
جایگاه دلار در اقتصاد جهانی دست آمریکا را در جنگ اقتصادی و وضع تحریم علیه دیگر کشورها باز گذاشته است.
برخلاف اقتصاد ریاضتی که بر اثر ورشکستگی اقتصادی و ناتوانی دولتها برای سامان دادن به اقتصاد رخ میدهد، اقتصاد مقاومتی در تعریفی اجمالی عبارت است از خودکفایی کشور و افزایش توان مقاومت اقتصادی به ویژه بر پایه افزایش تولید داخلی، به نحوی که فشار تحریمها موجب تغییر در سیاست خارجی مستقل آن کشور نشود.
در ایران نخستین تجربههای تحریم اقتصادی در زمان مصدق و برای شکست مبارزات ملی شدن صنعت نفت شکل گرفت. در آن زمان، برای نخستین بار جنگی ترکیبی با همکاری انگلستان و آمریکا علیه دولت وقت شکل گرفت که شامل تحریم اقتصادی، جنگ روانی، نفوذ اطلاعاتی و در نهایت استفاده از کودتای نظامی به عنوان نیروی سخت بود.
دولت مصدق در آن زمان بر اثر تحریم فروش نفت درآمد خود را از دست داد، تدابیر برای مقابله با این وضعیت چاره ساز نشد و اقتصاد ضعیف ایران بدون فروش نفت توان ادامه حیات نداشت.
هر چند مصدق در مجلس وقت مدعی شده بود صادرات پنبه و سیگار را جایگزین نفت کرد و درآمدهای کشور بهاین وسیله افزایش داشت، اما اسناد و شواهد نشان میدهند تحریم اقتصادی دولتش را فلج کرد و زمینه ساز شکست سیاست ملی شدن صنعت نفت شد. اعتماد سادهلوحانه مصدق به آمریکا و وعده وام 23 میلیون دلاری از طرف آنها برای انگلستان وقت میخرید تا کودتای نظامی را طرح ریزی کنند.
پس از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران بعد از 50 سال، از ائتلاف و اتحاد با غرب خارج شد و در منطقه غرب آسیا سیاست مستقلی در پیش گرفت. به این ترتیب، بعد از تسخیر لانه جاسوسی تاکنون شاهد تحریم اقتصادی علیه ایران بودهایم که در کنار دیگر اهرمهای جنگ ترکیبی، درصدد تغییر سیاستهای جمهوری اسلامی بودهاند.
این روند در بعضی دورهها به ویژه زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ با عنوان تحریم حداکثری به اوج خود رسید. در این میان، سالهاست جمهوری اسلامی ایران با تحریمها مقابله میکند و راهکارهای مختلفی برای مواجهه با آنها ابداع کرده است.
اقتصاد مقاومتی به عنوان اصل مهمی که بارها بهوسیله رهبر انقلاب اسلامی تاکید شده، میبایست نیازهای حیاتی کشور را با استفاده از منابع داخلی برآورده کند و تولید داخلی را سرلوحه امور قرار دهد .
اقتصاد مقاومتی با اقتصاد انزواگرا نیز متفاوت است. در اقتصاد مقاومتی، درونزایی با نگاه به بیرون توصیه میشود، کما اینکه در اقتصاد جهانی شده امروز، درونزایی صرف جواب نخواهد داد و تجارب شکست خورده ای مانند دوران انور خوجه در آلبانی مؤید همین نکته است.
در روز های اخیر خبر رسید فاز 11 پارس جنوبی که برای چندین سال عملیات ساخت و تکمیل آن به خاطر تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران متوقف شده بود، با تکیه بر توان داخلی راه اندازی شد.
بنا به گفته جواد اوجی، وزیر نفت با حفاری چهار حلقه چاه در این فاز، تولید گاز با رقمی میان 10 تا 15 میلیون متر مکعب در روز آغاز خواهد شد. بررسیها نشان میدهد، هر حلقه چاه فاز 11 میدان پارس جنوبی در ابتدا با بالاترین توان خود روزانه 2.8 میلیون متر مکعب گاز تولید میکند و به این ترتیب مجموع تولید چهار حلقه حفاری شده بیش از 11 میلیون متر مکعب گاز خواهد شد.
دولت غربگرای قبل امید داشت با به ثمر نشستن مذاکرات برجام و عادی شدن روابط با آمریکا، معضلات اقتصادی کشور ازجمله توسعه بهرهبرداری از میادین نفتی و گازی حل شود. اما در عمل، بازی دوگانه غرب با ایران ثمری جز اتلاف وقت و منابع ملی دربر نداشت تا اینکه بالاخره در دولت سیزدهم، با حاکم شدن بینش اتکا به توان داخلی و همچنین پیگیری اصول اقتصاد مقاومتی، این مهم به سرانجام رسید.
خودکفایی و ارتقای تولید داخلی در زمینه انرژی، همانند خودکفایی در دارو، مواد غذایی و قطعات مورد نیاز صنایع، از مهمترین بخش هایی هستند که اقتصاد مقاومتی را محقق خواهند کرد. فاز یازدهم پارس جنوبی، میتواند نمادی باشد از ضرورت نگاه به توان داخلی و اعتماد به نیروی سرشار انسانی در ایران که توانایی از میان بردن بسیاری از معضلات را به شرط حسن مدیریت و شایسته سالاری در خود خواهد داشت.