به گزارش حلقه وصل، مرکز مطالعاتی الجزیره در یک مقاله به بررسی شیوع ویروس کرونا از ابتدا و تاثیراتی که در حال حاضر بر جهان گذاشته و نیز پیامدها و تاثیراتی که برای آینده بشریت خواهد داشت پرداخته است. این مقاله شامل مجموعهای از پژوهشها و تحقیقات موثق است که به تجزیه و تحلیل بیماری کووید 19 میپردازد.
در مقدمه این مقاله آمده است که در قرن بیست و یکم و درحالی که کشورهای جهان آماده هرگونه رویاروی نظامی با یکدیگر بودند؛ ثابت شد توانایی مقابله با یک ویروس را ندارند. کروناویروس جدید ضعف کشورهای بزرگ و پرمدعا را در زمینه بهداشت و سلامت مشخص و چهره امپریالیسم سرمایهداری آنها را که منافع خود را بر هر چیزی ترجیح میدهند آشکار ساخت.
در این فصل به ابعاد درگیری نمادین بین ایالات متحده و چین در زمینه بحران اپیدمی کرونا در سراسر جهان پس از ظهور آن در ووهان وموضوع جنگ روانی میان دو طرف میپردازیم.
در بحبوحه وضعیت اضطراری و جنگ بهداشتی اعلام شده توسط کشورهای جهان برای مبارزه با شیوع کروناویروس جدید، یک جنگ غیر متعارف دیگری میان کشورهای درگیر به وجود آمد که برخی آن را جنگ کلمات یا جنگ اتهامات بین طرفین این درگیری توصیف میکنند که در عرصههای مختلف و از طریق ابزارهای گوناگون صورت میگیرد.
این جنگ غیرمتعارف که «مایکل مایکل والر » محقق اموربین الملل امنیت آن را جنگ ایدهها نامیده است، قصد دارد بازنماییها و روایاتی را ایجاد کند که آرایش ژنتیکی ، منشاء و مقصد ویروس کرونا را در بستر استراتژی جنگی خود تعیین کند. این جنگ پیامدهای مختلفی بر صلح و امنیت بینالمللی دارد.
هم زمان با آغاز اپیدمی کرونا، برخی طرفها با استفاده از اطلاعات مربوط به منشا این ویروس از چین و انتقال آن به سایر کشورهای جهان، یک جنگ روانی به راه انداختند. پس از گذشت مدت زمانی از شیوع کرونا رسانههای ایالت متحده این ویروس را «ویروس چینی» نامیدند که پکن کاملاً آن را تکذیب کرد. در طرف مقابل بسیاری از رسانههای جهان معتقدند که آمریکا مسئول شیوه کروناویروس جدید در سراسر جهان است. در این درگیریها، رسانهها نقش مهمی برای جنگ افکار دارند. موقعیتی ایجاد میکنند تا مبارزه روانی علیه حریف آغاز کنند.
این گزارش منشا تولید ویروس کرونا در آزمایشگاههای بیولوژیکی و ابزارهای جنگ افکار و یا انتشار روایاتها با دید سیاسی و ایدئولوژیک توسط طرفین درگیری را بررسی میکند.
تاریخ بشر مملو از واقعیتهای سیاسی ، رویدادهای مهم تاریخی از جمله اپیدمی بیماریهای عفونی است؛ همانطور که در تاریخ درباره بیماری طاعون میشنویم که این بیماری در سراسر اروپا و اواسط قرن چهاردهم گسترش یافت و منجر به کشته شدن نیمی از جمعیت اروپا شد. برخی از گروهها یهودیان را و برخی مسیحیان را متهم به شیوع این بیماری دانستند که همین اختلافات مذهبی و سیاسی جهان را در میان یک بحران گسترده قرار داد.
یک دهه پس از انتشار بیماری همه گیر آنفوآلانزای اسپانیایی ، که در پایان جنگ جهانی اول در سال 1918 پدیدار شد و بین 40 تا 50 میلیون نفر کشته داشت، برخی متحدین بر این باور بودند که این آنفولانزا یک سلاح بیولوژیک از جانب آلمان بوده که تنها سربازان و مردان سالم را مبتلا میکرد.
شیوع ویروس ایدز در اوایل دهه 1980 آغاز شد و در بیشتر مناطق جهان حالت وحشت ایجاد کرد ، روایات بسیاری منشأ این بیماری را به ایالات متحده آمریکا نسبت میدهند. در آن زمان ، آمریکا این ویروس را با میلیونها واکسن که برای معالجه بیماری آبله مورد استفاده قرار میگرفت، ادغام کرد و بیش از یک میلیون آفریقایی در سال 1977 با این واکسنها مورد آزمایش قرار گرفتند. در سال 1978 ، تقریباً به دو هزار نفر سفید پوست همجنسگرا واکسن بیماری هپاتیت B تزریق شد که این واکسن حاوی ویروس ایدز بوده و هدف آمریکا از آن تسلط بر جهان بود.
در سال 1983 ، این روایت توسط سرویس اطلاعاتی سابق اتحاد جماهیر شوروی ترویج شد که ایالات متحده، ایدز را به عنوان یک سلاح بیولوژیکی توسعه داده و آن را با زندانیان و همجنسگرایان آزمایش میکند و آفریقا را ریشه این بیماری میدانست.
همچنین بیماری ابولا در کشورهای آفریقای غربی نیز شیوع یافت و ایالات متحده بزرگترین مظنون در ایجاد این ویروس بود. بر این اساس ، هدف از ساخت این سلاح بیولوژیکی از بین بردن سیستم بهداشتی کشورهای آفریقایی و فراهم آوردن فرصتی برای شرکتهای دارویی آمریکایی برای تولید واکسن بود.
این روایت توسط «پل کریگ رابرتز» دستیار وزیر خزانه داری ایالات متحده ، در زمان حکومت رونالد ریگان (1919-1919) به تصویب رسید که ابولا یک جنگ بیولوژیکی در آزمایشگاههای آفریقا توسط آمریکا بود.
بیماریهای عفونی در طول تاریخ ، درگیری بین برخی قدرتهای بزرگ را نشان میدهد که هدف این کشورهای درگیر، ایجاد ویروسهای کشنده در آزمایشگاههای نظامی حریف بود.
نهادهای حکومتی و رسانهها ( به خصوص ایالت متحده و چین) در حال اتخاذ راهبردهای ارتباطی هستند تا استراتژی خود را بر اساس دیپلماسی عمومی برای مقابله با جنگ روانی ناشی از ویروس کرونا قرار دهند.
دیپلماسی عمومی به برنامههای تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاعرسانی یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی دیگر کشورهاست. ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر، دادوستد فرهنگی و رسانههای همگانی است. دیپلماسی عمومی همچنین شامل برنامههای فرهنگی و آموزشی و تبادل شهروندان سایر کشورها و در چارچوب حمایتهای دولتی میباشد که میتواند از طریق کانالهای رسمی یا خصوصی و نیز توسط مؤسسات یا افراد صورت بگیرد.
عملیات روانشناختی یک اصطلاح در حوزه دیپلماسی عمومی است که یک ابزار تاکتیکی و عملیاتی برای تأثیرگذاری بر افکار ، احساسات و اقدامات نظامی یا غیرنظامی دشمن محسوب شده و به جنگ روانی معروف است.
در جنگ روانی،همه نهادهای سیاسی و دیپلماتیک و نظامی و رسانهای برای ساخت روایتی تأثیرگذار بر عقاید و روندهای روانی بسیج میشوند و گروههای مربوطه در راستای تضعیف جبهه داخلی حریف و ایجاد هرج و مرج اجتماعی در آن فعالیت میکنند.
در آمریکا دولت «دونالد ترامپ» در اواخر مارس 2020 کرونا را ابتدا یک ویروس خارجی و سپس ویروس چینی دانست.
در همین زمینه،گزارشی در واشنگتن تایمز در 26 ژانویه سال 2020 در مورد منشأ ویروس کرونا منتشر شد که بر اساس ادعای آن این ویروس در یک آزمایشگاه چینی باهدف جنگ بیولوژیکی ساخته شده بود.
همچنین بر اساس ادعای «دانی شهام» ، افسر سابق اطلاعات نظامی اسرائیل، این ویروس مهلک در آزمایشگاهی معروف به مؤسسه ویروس شناسی ووهان تولید شده بود. وی همچنین خاطر نشان کرد که ساخت سلاح بیولوژیکی ویروس کرونا کاملاً مخفیانه انجام می شود. برخی روزنامههای انگلیسی نیز منشا تولید این ویروس را در ووهان چین دانستند. پیش از این روزنامه «وال استریت ژورنال آمریکا» طی انتشار گزارشی تحت عنوان «چین مرد بیمار آسیا» موجب رویارویی شدید سیاسی میان چین و ایالات متحده شد و دو طرف مواضع تندی علیه یکدیگر اتخاذ کردند. چینیها خیلی زود به این ادعاها واکنش نشان دادند و مجوز دو خبرنگار آمریکایی و یک خبرنگار استرالیایی را باطل و آنها را از چین اخراج کردند.
«ایوو دالدر» سفیر سابق آمریکا در ناتو در انتقاد شدید از نحوه مدیریت شیوع ویروس کرونا توسط چین، مدعی شد حزب حاکم چین همچنان از ارائه اطلاعاتی که جهان برای پیشگیری از ابتلای بیشتر به آن نیاز دارد، خودداری میکند. مقامات آمریکایی نیز گفتند که پکن باید در هشدار دادن به جهان به دنبال شیوع کرونا در این کشور، «سرعت عمل» به خرج می داد.
این همان جنگ روانی توسط رسانههاست که در این وضعیت افکار عمومی به جای آگاه شدن از خبرهای صحیح در رابطه با بیماری کرونا با انبوهی از اطلاعات مبهم،جهتدار و زیانبار مواجه میشوند. با این کار رسانههای اروپایی و آمریکایی سعی کردند افکار عمومی مردم را به سمت یک جنگ روانی علیه چین سوق دهند.