
به گزارش حلقه وصل، سید نورالدین عافی مجروح رزمنده و جانباز ۷۰٪ جنگ تحمیلی با حضور در مصاحبه تلویزیون در شبکه خبر سیما، کتاب "نورالدین، پسر ایران" را نوشته ای برای زنده ماندن یاد روزهای جنگ خواند و گفت: "نورالدین، پسر ایران" به خاطرات من در هشت سال حضور در متن جنگ تحمیلی می پردازد.
وی علت استقبال مردم از کتاب را اینگونه بیان نمود: این کتاب واقعیت های جنگ را بازگو می کند، البته بعضی دوستان انتقاد داشتند که چرا بعضی اتفاقات را گفته ای اما واقعیت جنگ همین بود. یک روز جنگ تلخ بود و یک روز شیرین بود. همین واقعیت ها و سختی های جنگ این کتاب را خواندنی می کند.
عافی ادامه داد: اکثریت عنوان می کردند که ما وقتی کتاب را خواندیم مثل اینکه واقعا در درگیری ها بودیم و تاثیر این کتاب در همین القای واقعیت ها است.
وی در مورد ناگفته های دوران جنگ اذعان داشت: من به این اعتقاد ندارم که بعضی می گویند همه بچه هایی که وارد جنگ می شدند ملائک بودند نه اینطور نبود. بعضی ها اینطور نبودند و چیزی را نمی دانستند و برخی حتی احساساتی می شدند و می آمدند ولی هرکسی که وارد جنگ میشد ماندنی میشد و همان جا می ماند.
نویسنده کتاب "نورالدین، پسر ایران" افزود: علت این اتفاق این بود که آنجا حرف نبود و عمل بود که پیش می رفت. عمل ها و کردارها باعث شده بود بچه ها بمانند. بارها بچه ها زخمی می شدند و بر می گشتند و همین ایمان و میهن پرستی باعث میشد بچه ها در آنجا بمانند.
سید نورالدین عافی از آرزویش برای بازگو شدن تلخی های جنگ گفت و ادامه داد: کاش مردم می دانستند که جنگ چقدر سخت بود. مردم جنگ را در این فیلم ها می بینند که در واقع اینطور نبود. اگر مدیریت ها و ایثار و اخلاص بچه ها نبود نمی دانم چه میشد. میبینم که آن زمان 20 تا 30 روز آموزش می دیدند که در واقعیت اینطور نبود. ما دو تا سه ماه آموزش می دیدیم و این آموزش ها همراه با اعتقادات بود که ما از خیبر، بدر، والفجر 8 و کربلای 5 عبور کردیم. سختی های جنگ اگر بازگو شود هیچکس در مورد جنگ حرف نمی زند.
وی بخش های اصلی کتاب را چنین مطرح کرد: این کتاب از کردستان شروع می شود و به جنوب می رسد. کتاب سختی های کردستان را بازگو می کند و بعد از آن سختی های جنوب و اخلاص بچه ها روایت می کند. این ایثار، اعتقاد و از جان مایه گذاشتن چیزی است که خواننده بعد از خواندن به آنها پی می برد و خود را کاملاً در جنگ می بیند.
نویسنده کتاب سخت ترین اتفاق جنگ را برای خودش شهادت امیر همسنگرش عنوان کرد و افزود: سخت ترین بخش جنگ شهادت امیر بود. نزدیک خودم شهید شد. حتی برادرم هم شهید شد اینقدر تاثیر گذار نبود اما امیر برای من خیلی تاثیر گذار بود.
عافی درباره تالیف این کتاب تصریح کرد: این کتاب مجموع مصاحبه هایی هست که سال 73 شروع شده تا در سال 90 به چاپ برسد. آقای موسی غیور طی 40 ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط کرد و معصومه سپهری از سال 1383 کار پیادهسازی و تنظیم و تدوین این مصاحبهها را بر عهده گرفت.
وی میزان تاثیرگذاری این اثر را چنین دانست: فردی در کرج پس از خواندن کتاب عزم رفتن به سوریه را داشت، دوست او می گفت که احساساتی شده ای و او هم پس از خواندن کتاب به دوستش پیوست و با هم به سوریه رفتند که یکی از انها شهید و دیگری جانباز شدند. این کتاب حتی کسانی را که نظام و انقلاب را نیز قبول نداشتند به خود جذب کرد و حتی راهشان را تغییر داده است. تمام این تاثیرات بابت بیان واقعیت های عنوان شده در این کتاب است.
عافی در ادامه افزود: من موقعی که ازدواج کردم دو ساعت همسرم را دیدم و فردا صبح عازم به جبهه شدم. یک ماه گذشت و من چهره همسرم را فراموش کردم. وقتی بعد از چهارماه مجروح شدم و برگشتم مادرم به همراه دو خانم آمد و من همسرم را همان جا اصلاً نشناختم. اینها سختی ها و تلخی های جنگ هستند.
وی در قبال وضعیت نسل جوان و برخورد با این نسل اذعان نمود: من اعتقاد ندارم با جوان های این زمان برخورد های بدی شود. جوان ها را ما می توانیم در طی دو سال متحول کنیم. شما نگاه کنید زمان قبل از انقلاب دختران با آن وضع ها بعد از انقلاب آرزو داشتند با یک جانباز ازدواج کنند. بزرگان ما کمی رفاه طلب شده اند، اینها اگر خودشان را عوض کنند مردم هم به سمت آنها می روند و برمی گردند.
عافی در مورد تاثیر شهید آوینی بر نگارش این مجموعه خاطرنشان کرد: من شهید آوینی را خیلی دوست داشتم و دیدن آثار او در من خیلی تاثیر گذار بود و عاملی بود تا من هم این خاطرات را بازگو کنم.