به گزارش حلقه وصل، روز گذشته کلیپی در فضای مجازی بهسرعت منتشر شد که حاوی درد و دلهای یک پیرمرد دستفروش در شرایط ایجاد طرح فاصلهگذاری اجتماعی و دغدغه معیشت قشری بود که گذران زندگی آنها به فعالیت روزانهشان بستگی داشت و با یک روز عدم حضور در محل کار، با مشکل امرار معاش روبهرو میشوند.
در پاسخ به توییتی درباره این درد دلهای غمانگیز این پیرمرد شریف، محمدرضا نوروز پور دبیر شورای اطلاعرسانی دولت در توئیتی نوشت: این تنها یکی از دلایلی است که رئیسجمهور و دولت معتقدند چارهای جز مواجهه با کرونا نداریم و قرنطینه و تعطیلی سراسری راه علاج نیست. وقتی میگوییم هر کشوری باید براساس ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود تصمیمگیری کند، یعنی فقط حواسمان به همهجا حتی این بخش از جامعه باشد.
اینکه قرنطینه مانند آنچه در چین و ایتالیا انجام شده تا چه حد در ایران نیز قابلیت اجرا دارد، محل بحث است و نیازمند یک کارشناسی شده است که باید شرایط اقتصادی، اجتماعی و میزان مبتلایان را درنظر گرفت و این مطلب درصدد این نیست که اساساً به این موضوع بپردازد که آیا باید سختگیریهای بیشتری در موضوع کرونا انجام شود یا خیر؛ چراکه این مسئله، موضوع جداگانهای است. اما توئیت این مقام دولتی درباره گلایههای این مرد شریف نیز یک مغالطه است و در واقع به این معناست که دولت برای اینکه نان این پیرمرد بریده نشود، مجبور است بگذارد جان او به خطر بیفتد! درحالی که دولت نمیتواند به بهانه به خطر افتادن معیشت بخشی از جامعه، سلامت آنها را نادیده بگیرد و به تبع آن سلامت سایر افراد جامعه نیز به خطر بیفتد.
آزاد گذاشتن کسبوکار امثال این پیرمرد یا دستفروشان، رانندگان، کارگران روزمزد و... به این بهانه که با مشکل معیشت روبهرو نشوندد اما هرلحظه مشکل سلامت آنها را تهدید کند، امر اخلاقی نیست. در شرایطی هم که بخشی از جامعه بهراحتی میتواند برای هفتهها با استفاده از پسانداز یا حقوق ماهیانه خود در قرنطینه خانگی باشد اما برخی تنها راه گذران زندگیشان حضور در محل کار است، چنین استدلالی علاوه بر غیراخلاقی بودن، غیرعادلانه است.
بخش قابل توجهی از جامعه در شرایط عادی کشور نیز به قشر آسیبپذیر معروفاند و در وضعیت فعلی که فعالیتهای اقتصادی با رکود و تعطیلی روبهرو شده، آسیبپذیرتر می شوند و در شرایط غیر قرنطینه نیز، دولت باید فکری برای رسیدگی به زندگی این افراد که تعدادشان نیز کم نیست، کند چراکه با گذشت دوهفته قطعاً با بحران مواجه خواهند بودو این بحران گریبان دولت را هم خواهد گرفت.
یکی از راهکارها در مدیریت این بحران، ساماندهی این افراد است تا جان آنها به خاطر نانشان به خطر نیفتد.
حتی اگر دولت به لحاظ منابع مالی در مضیقه است و نمیتواند بستههای حمایتی برای این قشر در نظر بگیرد، لااقل با بسیج خیرین و امکانات مردمی و روی آوردن به گروههای جهادی حداقلی از گذران زندگی را به لحاظ مواد خوراکی برای این افراد تأمین کند تا احساس نشود دولت توجهی به این قشر ندارد.
اساساً دولتهایی که حق مداخلهگری در اقتصاد را به رسمیت می شناسند، در چنین شرایطی باید ورود جدی داشته و با بهرهگیری یا راه انداختن ابزارهایی که تأمین منابع میکند، بتواند نیازهای قشر آسیبپذیر و در معرض بحران را مرتفع کند. یکی از کارهایی ضروری که البته باید پیشتر انجام میشد، مالیات بر عائدی سرمایه بود که میتوانست منابع مالی زیادی را برای دولت ذخیره کند و اکنون نیز دولت میتواند با اخذ مالیات از برخی سرمایهداران منابع خود را در مدیریت این بحران تأمین کند.
حتی میتوان مبالغ جمع شده از جریمه خودروهایی که طرح فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت نمیکنند را برای این قشر در نظر گرفت.
این اقدامات نه تنها در دولتهایی که حق مداخله در اقتصاد دارند پذیرفته شده است، بلکه در دولتهای نئولیبرال که اساساً هرنوع ورودی توسط دولت به اقتصاد را منفی میدانند هم با سابقه است. مثلاً چند دهه پیش در برخی از همین کشورهای نولیبرال، با اخذ مالیات سنگین از افرادی که سود یک شبه از گرانی مسکن به جیب زدند، به بخشی از افرادی که صاحب خانه نشدند کمک شد.
این استدلال که دولت به قرنطینه روی نمیآورد چون "حواسش به این بخش از جامعه است"، تنها متوجه معیشت این قشر میشود و به سلامت آنها مانند سایر اقشار جامعه که توصیه میشود در خانه بمانند توجهی ندارد.
سخن دیگر با دوستان بسیج دانشجویی است که روز گذشته عنوان کردند حجمی از کمکهای مردمی به مردم آمریکا را میخواستند تحویل سفارت سوئیس (حافظ منافع آمریکا در ایران) بدهند. اگرچه احتمالاً قابل حدس است که چنین اقداماتی بیش از آنکه معنای اقتصادی داشته باشد، مفهوم بشردوستانه و توجه دادن مردم دنیا به برخی نابسامانیهای درمانی در آمریکا در دوره کرونا دارد، اما اولاً معلوم نیست این تاثیر سیاسی-روانی آنقدر که این دوستان تصور میکنند به وقوع بپیوندد و ثانیاً بهتر است این دوستان همچون بسیاری دیگر از اقدامات جهادی و بینظیر که برای محرومان و مستضعفان انجام میدهند، همین مقدار امکانات را هم برای افرادی همچون همین پیرمرد شریف دستفروش در کنار مترو صرف کنند. که قطعاً به ثواب و صواب نزدیکتر است.