به گزارش حلقه وصل، این نشست با حضور فعالان فرهنگی شهرستان بوئین زهرا در منزل بسیجی شهید حسین بازدار از شهدای هشت سال دفاع مقدس، همزمان با سالگرد شهادت این شهید برگزار گردید. در این نشست ابتدا حجت الاسلام خضری دبیر کارگروه تبلیغ جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین به ایراد سخنرانی پرداخت. وی با توجه به هتک حرمت به ساحت مقدس نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) ضمن محکومیت این حرکت در رابطه با فضائل این بزرگوار به بیان احادیث پیرامون این بزرگوار پرداخت.
دبیرستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین دیگر سخنران این مراسم بود. وی به تشریح فعالیت های این ستاد پرداخت و از برنامه های پیش رو در سطح این استان سخن گفت.
دبیرستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین به دلایل تشکیل جبهه فرهنگی در کشور و استانها اشاره کرد و نیاز به شناسایی و اتصال مجموعه های فرهنگی که دغدغه انقلاب را دارند و ایجاد وحدت بین آنها را مهم شمرد.
لازم به ذکر است شهید حسین بازدار متولد سال 1343 است و به عنوان پاسدار در جبهه ها حضور یافت و بیست و هفتم دی ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
شهید حسین بازدار
وصیت نامه شهید به این شرح است:
بسم رب الشهداء و الصالحین. «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون». (آل عمران/ ۱۶۹) گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه زندهاند و نزد خدای خود روزی میخورند. با سلام و درود بر امام عزیز و بزرگوار، امام خمینی (س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر عظیم الشأن امت شهیدپرور ایران و با سلام و درود بر شهیدان و پویندگان راه حق و حقیقت و آنان که کوشیدند و خروشیدند و حماسهها آفریدند و تا آخرین نفس و آخرین فشنگ، در راه خدا جنگیدند وجان سپردند و تا دم آخر، سفارششان «الله اکبر» و «یا الله» بود. آنان که به حق، خدا را شناختند و حاضر شدند جان خود را در راه او تقدیم نمایند. آری! «آنکس که تو را شناخت جان را چه کند/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند/ دیوانه کنی، هر دو جهانش بـخشی/ دیوانهی تو، هر دو جهان را چه کند» بنده، «حسین بازدار»، که به فرمان امام امت «روحی فداه» روانه کردستان دیاری که از یک طرف توسط صدامیان از خدا بیخبر مورد تجاوز واقع شده و از طرف دیگر گروهکها دیوانهوار به آنجا حمله کردهاند، گشتم. به کردستان آمدم تا بتوانم دین خود را نسبت به اسلام و قرآن و مکتب ادا کرده باشم و قلب امام زمان (عج) را از خود خشنود نموده باشم، تا من نیز در این پیروزی نقشی داشته باشم و یا در این راه مقدس، خون خود را نثار کنم؛ زیرا خون من، از خون امام حسین (ع) و یارانش رنگینتر نمیباشد و درخت اسلام، احتیاج به خون دارد و باید سیراب گردد، تا ثمرهی آن پابرجا شدن اسلام و صدور انقلاب به جهان باشد. آری! ما وظیفه دارم دست ابرقدرتها، به خصوص آمریکای جنایتکار را، از ملتهای مظلوم کوتاه کنیم، که در این راه، فداکاری و جانبازی لازم است. توصیه و سفارش بنده به شما پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و دیگر خویشاوندان و دوستان این است که: دست از امام و انقلاب نکشید و امام را تنها نگذارید. همیشه به یاد الله باشید، که در این صورت است مشکلات حل و تمام امور آسان خواهد شد. مساجد را خالی نگذارید، که مساجد سنگرند. دعاها را باشکوهتر برگزار نمایید؛ زیرا دعا رابطهی انسان با خالق است و انسانها را تکامل میبخشد. بدانید که مرگ در راه خدا، زندگی و سعادت است و افتخار آفرین. امیدوارم مرا ببخشید و حلال کنید. خداوند به شما صبر و اجر مرحمت فرماید. فرزندانم را چنان تربیت کنید، که در آینده سربازی فداکار برای اسلام و قرآن باشند و حاضر باشند جان و مال و هستی خود را در راه خدا و «فی سبیل الله» فدا نمایند و کلامشان همان کلام «علی اکبر» باشد، که فرمود: «اگر ما بر حق هستیم، از کشته شدن و جان فدا کردن چه باک داریم؟!» صبر و استقامت داشته باشید، که اگر مؤمنی صبر نداشته باشد، ایمانش کامل نخواهد بود و به فرمایش امیر المؤمنین علی (ع): «اگر کسی صبر نداشته باشد، مثل این است که جسدی سر نداشته باشد.» یعنی، شخصی که سر ندارد، هنوز ناقص است و تکامل نیافته است. در پایان امیدوارم خدا شما را در تمام حالات و برنامهها، موفق و مؤید بدارد. من که موفق نشدم کربلا را ببینم؛ اگر به کربلا مشرف شدید، از جانب من قبر مقدس سرور آزادگان، حسین بن علی (ع) را ببوسید. «خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی (عج)، حتی کنار مهدی (عج)، خمینی (س) را نگهدار». والسلام.۲۷/۰۷/۱۳۶۵. حسین بازدار