به گزارش حلقه وصل، «با روحانی تا ۱۴۰۰» را شاید بتوان رایجترین شعار انتخاباتی حامیان رئیسجمهور در اردیبهشت سال ۹۶ دانست، شعاری که مکمل «در نیمه راهیم، به عقب برنمیگردیم» بود و نوعی دلالت بر پیوستگی یک مسیر جدید را به ذهن مخاطبان خود متبادر میکرد. این پیوستگی تا جایی ادامه پیدا کرد که در تجمع حامیان روحانی دستنوشته «با روحانی تا ۱۴۰۰- با جهانگیری تا ۱۴۰۸» نیز به چشم میآمد.
با همه این اوصاف اما بدبینترین حامیان دولت هم در جشن پیروزی منتخبشان تصور نمیکردند روزی مهمترین فعالان سیاسی حامی او فاز «استعفا»ی روحانی را کلید بزنند و کنارهگیریاش تا قبل از ۱۴۰۰ را بهعنوان بخشی از راهکارهای برونرفت از وضعیت موجود برشمرند.
ایده استعفای دولت به شکل جدی نخستینبار در مصاحبه چندی پیش سعید حجاریان با ارگان مکتوب دولت کلید خورد تا این تحلیلگر اصلاحطلب از سلاح استعفا همانند سال ۸۲ برای تحمیل نظرات خود به نظام سیاسی استفاده کند. حجاریان در بخشی از گفتوگوی خود با «ایران ماه» گفته بود: «چنانکه میدانیم همه اعضای کابینه مسؤولیت مشترک دارند و باید قوه مجریه را به پیش برانند. اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلا به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه میشود. زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی- حتی بدون استجازه- که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینهها سرشکن شده است».
هرچند سخنان حجاریان در فضای سیاسی و رسانهای بازتاب زیادی پیدا کرد اما یادداشت اخیر «عباس عبدی» در روزنامه اعتماد و متعاقب آن مصاحبهاش با تریبون حزب اتحاد ملت ایران پرده از ایده فراگیر استعفای دولت در میان اصلاحطلبان برداشت. عبدی که خود از جدیترین حامیان انتخاباتی روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ بوده است، در بخشی از گفتوگوی خود با ماهنامه «صدا» حتی ایده تعطیلی و ناتمامی دولت را بهعنوان راهکار بخشی از کابینه نیز دانسته و میگوید: «این را هم اضافه کنم که این مطلب، موضوعی نیست که فقط من آن را مطرح کنم. برای نخستینبار در سطح برخی از وزرا، چنین ایدهای مطرح شده و دارند درباره آن فکر میکنند؛ برای اینکه ببینند چه باید کرد. برخی از وزرا هم به این نتیجه رسیدهاند که با ادامه این حد از تنش، دیگر کاری نمیشود کرد. شنیدهام که معاون اول رئیسجمهور هم، کموبیش به چنین فکری رسیده است. اینکه جزئیات امر چه باشد، بحث دیگری است. اینکه این حملات موضوع جدیدی نیست، درست است و در همه دولتها بوده اما ماهیت آن متفاوت و در مرحله تبدیل کمیت به کیفیت است. مرحلهای میرسد که دیگر نمیتوانیم مطابق گذشته، داوری و تحلیل کنیم».
وی همچنین در بخشی دیگر از این گفتوگو با تجویز استراتژی دفع مسؤولیت بهعنوان راهکار موجود اصلاحطلبان در مواجهه با دولت گفت: «اصلاحطلبان که اصولا فکر نمیکنم در این قضیه دارای اثر باشند. تنها کاری که اصلاحطلبان میتوانند بکنند، این است که بگویند ما اصلا حامی روحانی نیستیم، کاری به او نداریم و او هم، هر کاری میخواهد بکند. البته اگر چند تن از وزرا و به طور مشخص، آقای جهانگیری این ایده را جدی بدانند و دنبال کنند، به طور قطع، این اتفاق به شکلی خواهد افتاد. اما اینکه طرف مقابل تا چه حد مساله را جدی بگیرد، نمیدانم. یکی از بدبختیهای جامعه ایران این است که در برابر خیلی از رخدادها و واقعیتها، واکنش نشان نمیدهد».
* ما با هم نیستیماستراتژی «دگریسازی» و فرار از همسرنوشتی با دولت را میتوان ثابتترین رویکرد این روزهای اصلاحطلبان در مواجهه با نارضایتی عمومی نسبت به حسن روحانی و دولتش توصیف کرد؛ رویکردی که به نسبت میزان رادیکال شدن نارضایتیها از دولت بیش از پیش نمود رادیکالی به خود میگیرد. ایده استعفای دولت که عبدی ادعای وجود آن را در بدنه دولت نیز مطرح میکند پیش از هر چیز نشان از اجماعی کامل در شکست پروژه اجرایی دولت در سطوح مختلف دارد. اذعان عبدی به آنکه «فقط من ماندهام که چرا آقای روحانی این کار(استعفا) را نمیکند؟ شاید یک دلیل آن، این باشد که هنوز امیدوار است طرح مکرون یا مشابه آن را به جایی برساند و تا حدی از زیر فشار بیرون بیاید» نیز موید همین نکته است که باور نسبت به عدم توانایی در حل معضلات به نزدیکترین و وفادارترین حامیان دولت نیز رسیده است و آنها بیشترین تلاش خود را مصروف آن کردهاند که با بهوجود آوردن چنین گزارههایی جدایی سیاسی خود از دولت و عدم پذیرش نتایج عملکرد آن را پیش ببرند. فقدان نگاه ملی و تاکید حداکثری بر وجهه اجتماعی جناح سیاسی خود از مهمترین مسائل مشهود در طرح ناتمام گذاشتن دولت در فضای نامطلوب فعلی است که بیش از هر چیز خود را در نیت طرحکنندگان این ایده نشان میدهد. سابقه پیشنهاد «خروج از حاکمیت» توسط عباس عبدی در دوره حکمرانی دولت اصلاحات و پیشنهاد «استعفای دولت» در دوره حکمرانی دیگر دولت مورد حمایت وی آن هم در ۲ برههای که فارغ از سقوط اجتماعی این دولتها کشور در شرایط حساسی قرار داشت، نشان از فرار برای عدم پاسخگویی و مسؤولیتناپذیری به قیمت ضربه خوردن مصالح ملی است.
***
عارف: باید مسؤولیت حمایت از دولت را بپذیریمدر میان مواضع این روزهای اصلاحطلبان و تلاششان برای مطرح کردن و پیگیری طرح «دولت ناتمام» که در قالب پیشنهاد استعفای روحانی بیش از پیش خود را نمایان کرده است، محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اما موضعی متفاوت اتخاذ کرد و با قبول مسؤولیت اصلاحطلبان در حمایت از دولت روحانی، بار دیگر ترجیح داد به حمایت از عملکرد دولت بپردازد. عارف در بخشی از مصاحبه اخیر خود با ایسنا گفت: آقای روحانی هیچگاه نگفته اصلاحطلب است. اصلاحطلبان در دولت حضور دارند منتها اینکه حضورشان تاثیرگذار بوده و توانستهاند از منش و روش اصلاحطلبانه خود در پیگیری امور استفاده کنند، موضوعی است که باید در محافل نخبگان و دانشگاهها مورد بحث قرار گیرد. صرف اینکه وزیری وابسته به جریانی سیاسی است نمیتوان گفت که آن وزیر منویات آن جریان را دنبال میکند. رئیس فراکسیون امید افزود: شرایط در سالهای ۹۲ و ۹۶ به گونهای پیش رفت که اصلاحطلبها پشت آقای روحانی آمدند، این حمایت به آن معنا نیست که دولت فعلی اصلاحطلب است، البته ما هم باید مسؤولیت حمایت از دولت را بپذیریم. در عین حال فکر میکنم درباره این دولت مقداری سیاهنمایی میشود، چون کارهای خوبی در توسعه زیربناها، بهبود وضعیت مناطق محروم و بهداشت و درمان انجام داده است. وی با بیان اینکه دولت باید به طور شفاف عملکردش را برای مردم توضیح دهد، افزود: با وجودی که دولت کمترین تعامل را با فراکسیون امید داشته اما تلاش کردیم نقد مشفقانه کنیم. بزرگترین مشکل این دولت این است که با مردم حرف نمیزند؛ باید توضیح دهد درآمد نفت در سال ۱۳۹۱حدودا ۱۱۰ میلیارد دلار بوده که یکمرتبه به ۱۲ میلیارد دلار میرسد. امیدواریم در یک سال و نیم باقیمانده دولت این رویه را اصلاح کند.
منبع: روزنامه وطن امروز