سال ۹۸ برخی اعضای کابینه زیر گوش روحانی میخوانند که اداره کشور با شرایط موجود و کمبود ارز در داخل امکانپذیر نبوده و نظام نیز زیر بار گفتگوی مستقیم با آمریکا نخواهد رفت!
آمریکاییها در آستانه زمستان بدون گاز در اروپا با یک واسطه در گروه بحران حاضر به پیشکش کردن بازار انرژی به ایران شدند.
میگویندحسن روحانی با انتشار «اسرار مگو» میخواهد دوباره به عرصه سیاست راه پیدا کند!
برخلاف وعده و وعیدهای دولت روحانی، نه تنها تحریم ها لغو نشد بلکه در «دولتِ اصلاح طلبان» و یا بهتر بگوییم در دولت های سوم و چهارم خاتمی، حدود ۸۰۰ تحریم جدید نیز به فهرست تحریم های ضدایرانی اضافه شد.
فعالین و رسانه های اصلاح طلب به صورت مستمر ۲ دستورکار را پی گرفته اند؛ یکی انکار میراث نامطلوب دولت روحانی است و دیگری سانسور اقدامات مثبت دولت رئیسی.
گویا از نگاه اصلاح طلبان، کاهش فوتی های کرونا از ۷۰۰ نفر به ۳ نفر و رکوردزنی روز بدون فوتی در کرونا، صرفا گفتاردرمانی است.
هدف اصلی دولت آمریکا در سیاست خارجی و از جمله در مواجهه با ایران، امتیازگیری یکطرفه و به عبارتی «ارائه وعده های نسیه در مقابل اقدامات نقد» است.
اقدام دولت رئیسی در حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، رانت خواران و قاچاقچیان را نقره داغ کرد. یک سوال؛ چرا جریان اصلاح طلب از این اقدام ناراحت و گلایه مند است!؟
اواخر آذر ماه بود که مالک شریعتی نماینده جوان تهران، بحث غیرقانونی بودن دبیرکلی آذرمنصوری در حزب تندرو اتحاد ملت که بازوی اصلی سیاسی محمد خاتمی محسوب می شود را اعلام و به صورت ویژه این موضوع را در دستور کار قرار داد.
دستهایی که اتاق عملیات یاس را مدیریت میکند خوب میداند که این پرونده بعد از دو سال از رسیدگی دقیق و کامل هیچ آوردهای نخواهد داشت، یاس حالا به اسم رمز عملیات علیه موقعیت حاج قاسم بدل شده است.
در حالی که روزنامه شرق، دورهمی روحانی و جهانگیری و خاتمی و ناطق نوری و باهنر و لاریجانی را «تشکیل دولت سایه» از سوی اصلاحطلبان میخواند، روزنامه آفتاب یزد به نکوهش این اقدام پرداخت.
هرقدر که پنتاگون روی روابط جدید تهران حساستر شده است، فعالیت انتحاری ستاد بایدن به فارسی شدت بیشتری به خود گرفته است. همزمانی این دو ماجرا باهم اتفاقی نیست!
فتنه ۸۸ پروژه بسیار پیچیده و گسترده ای بود که اهداف ضدایرانی متعددی را دنبال می کرد. این فتنه، هم معیشت مردم ایران را هدف قرار داده بود، هم امنیت مردم را، هم تمامیت ارضی کشور و هم استقلال کشور را.
جریان تندرو اصلاح طلب، قافیه را تنگ دیده و در پی بازی جدید رسانه ای برای هجمه به افکارعمومی و سنگ اندازی در مسیر بهبود اوضاع کشور است.
در دولت رئیسی، کشور دیگر ویدئو کنفرانسی اداره نشده و حرف درمانی پایان یافته و رئیس جمهور و هیات دولت در میان مردم بوده و همین امر تغییرات مهمی را در مدیریت امور کشور رقم زده است.
جهانگیری در انتخابات گذشته ردصلاحیت شد و حتی پیگیری خاصی هم برای تائید او حتی از سمت اصلاح طلبان صورت نگرفت.
چنین شرایطی، غیب شدن صدها میلیون دلار ارز که به اسم «واردات کالاهای اساسی» به دارندگان کارتهای بازرگانی اختصاص داده می شود و عوض واردات، صرف پر کردن حسابهای بانکی دوبی و کانادا می گردد، عجیب نیست.
رویکرد دولت قبل در سیاست خارجی، نه تنها الگو به حساب نمی آید بلکه دقیقا یک «درس عبرت» برای دولت فعلی و به ویژه دستگاه سیاست خارجی است.
جریان اصلاحات همواره تلاش کرده تا با هجمه به شورای نگهبان و «نمایش مظلوم نمایی»، بر بی برنامگی خود در اداره کشور و کارنامه غیرقابل دفاع خود سرپوش بگذارد.
در شرایطی که هنوز چک برگشتی آمریکا در مورد توافق هسته ای روی میز است، افراطیون اصلاح طلب از این مسئله عبور کرده و مدعی هستند که باید برجام را بزرگتر و طولانی تر کنیم.