سرویس اقتصاد حلقه وصل - طی ۲ سال اخیر بارها زمزمههای افزایش قیمت بنزین چه به صورت شایعات در شبکههای مجازی و چه اظهار نظر صریح مسئولان به گوش میرسد و حتی در برخی موارد زمان و میزان افزایش نیز اعلام میشود.
اخیرا نیز پس از بحثهای زیادی که در فضای رسانهای مطرح شده بار دیگر تنور اظهارنظرها در خصوص این افزایش قیمت داغ و دوباره علاوه بر این که باعث برهم خوردن آرامش روانی جامعه شده، شک و تردیدها را نسبت به وقوع این اتفاق نیز افزایش داده است.
در همین زمینه امروز نیز سخنگوی دولت در حاشیه نشست هفتگی گفت در نشست هفته آینده توضیحات بیشتری میتوانم بگویم.
گرچه هربار پس از طرح مباحث مربوط به افزایش قیمت شرکت پالایش و پخش، موضوع را تکذیب و وزیر نفت ابراز بیاطلاعی میکند اما شواهد اخیر نشان از این دارد که دولت تصمیم خود را گرفته و منتظر زمان مناسب برای اجرای سیاست سهمیهبندی، افزایش قیمت بنزین یا هردو است.
تقریبا تمام کارشناسان با سهمیهبندی بنزین (از طریق استفاده از کارتهای هوشمند سوخت که بیش از ۱۰ سال از راهاندازی آن میگذرد) موافق هستند. اقدامی که پیش از بر سر کار آمدن دولت روحانی در جریان بود و توانست به خوبی مصرف بنزین و قاچاق سوخت در کشور را مدیریت و کنترل کند. اما با تغییر مدیریتی در وزارت نفت، به یکباره همه این سازوکارها کنار گذاشته شد و کارتهای سوخت شخصی از مدار خارج شد.
حالا بعد از ۶ سال، دولت به این نتیجه رسیده است که به همان مسیر گذشته بازگردد؛ بازگشتی که البته احتمالا با افزایش قیمت نیز همراه خواهد بود. در ادامه نظرات کارشناسی موافق و مخالف افزایش قیمت بنزین را بررسی کردهایم.
استدلال موافقان افزایش قیمت بنزین چیست؟
موافقان افزایش قیمت بنزین طیفهای مختلفی را شامل می شود که بعضا دلایل درستی نیز برای خواسته خود دارند که سه مورد زیر از پرتکرار ترین و منطقیترین استدلالهای موافقان افزایش است.
۱- قاچاق
یکی از عمدهترین دلایلی که در لزوم افزایش قیمت بنزین مطرح میشود این است که بخصوص پس از افزایش جهشی قیمت ارز در سال گذشته، میزان قاچاق سوخت نیز روند شتابانی به خود گرفته و روزانه طبق برخی آمار بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون لیتر قاچاق میشود که افزایش قیمت میتواند این مسئله را کاهش دهد.
۲- مصرف بیرویه و آلودگی هوا
از دیگر دلایلی که موافقان بالابردن قیمتها به آن اشاره میکنند سیر صعودی میزان مصرف بنزین در چندسال اخیر و بخصوص پس از حذف سهمیهبندی و کارت سوخت است که این افزایش علاوه بر سوزاندن منابع کشور، آلایندگی هوا را نیز به همراه دارد که باتوجه به ورود سالانه چند میلیون خودرو به خیابانها نظر درستی است. البته مصرف نامتعارف و بالاتر از استانداردهای روز خودروهای تولید داخل را نیز باید این مساله اضافه کرد. همچنان خودروهای تولید داخل بطور میانگین در هر ۱۰۰ کیلومتر، ۸ الی ۱۰ لیتر بنزین مصرف میکنند؛ درحالی که خودروسازانی که هم نسل ایران خودرو و سایپا هستند، هم اکنون با مصارف ۴ لیتر و کمتر خودرو به بازار عرضه میکنند.
۳- مدیریت مصرف
دیگر دلیل موافقان برای افزایش قیمت این است که با این سیاست، مصرف بنزین که در برخی بازههای زمانی از تولید آن علیرغم افتتاح پالایشگاه ستارهخلیج فارس پیشی میگیرد، کنترل شده و در بلندمدت کشور نیازی به واردات این محصول استراتژیک پیدا نخواهد کرد.
گرچه دلایلی که موافقان برای این سیاست مطرح میکنند تاحدودی درست و قابل تامل است اما مسایلی نیز در این میان وجود دارد که فارغ از تاثیرات سیاسی و اجتماعی این تصمیم، ضرورت جلوگیری از افزایش قیمت را نشان میدهد که به بررسی آن میپردازیم.
چرا بنزین نباید گران شود؟
همانطور که پیش از این نیز به آن اشاره شد، استدلالهای موافقان گرچه در کلیات قابل قبول است اما در جزئیات و نحوه اجرای این سیاست به نحوی که اکنون مطرح است نه تنها به هدف خود نمیرسد بلکه هزینه های زیادی نیز ایجاد میکند که نتیجتا اصل ماجرا به ضد خود تبدیل میشود. موارد زیر دلایلی است که رد کننده استدلال موافقان است.
۱- تاثیر گرانی بر قاچاق
بر کسی پوشیده نیست که میزان بالای قاچاق سوخت بخصوص در مرزهای شرقی کشور یکی از مشکلات است که باید برای حل آن اقدام فوری انجام داد چرا که در واقع دارایی کشور و مردم توسط عده ای دلال و سودجو در آن سوی مرزها به چندین برابر قیمت فروخته میشود.
طبق بررسیهایی که برخی مجموعهها انجام داده و براساس آن میزان سود هر قاچاقچی سوخت را به ازای هر لیتر بنزین محاسبه کردهاند، به طور میانگین به ازای هر لیتر بنزین ۱۰ و گازوئیل ۹ هزار تومان سود نصیب قاچاقچیان میشود که رقم عجیبی است.
اما آیا گرانکردن بعنوان مثال ۳ برابری قیمت بنزین تاثیری بر کاهش قاچاق خواهد داشت؟ به عبارت دیگر قاچاقچی که از خطرات این اقدام آگاه است حاضر است به دلیل کم شدن ۲ هزار تومانی سودش و رسیدن آن به ۸ هزار تومان دلالی در این بازار را رها کند؟
نمیشود منکر شد که این تصمیم از میزان قاچاق کم نمیکند اما مطمئنا با فرض افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین بازهم پاسخ به پرسش کاهش قاچاق پس از افزایش قیمت منفی است.
۲- تاثیر بر مصرف و آلودگی هوا
از دیگر ادلههای گرانی بنزین، جلوگیری از مصرف بیرویه است. در این مورد نیز باید اشاره کرد که درست است با افزایش بر فرض مثال حتی ۳ برابری قیمت میزان مصرف تا حدودی کاهش پیدا می کند اما آیا میتواند ادامه دار بوده و میزان قابل توجهی باشد؟
برای پاسخ به این سوال باید اشاره کرد که اولا چرا تنها برای کاهش مصرف و آلودگی هوا سیاست قیمتگذاری در دستورکار مسئولان قرار میگیرد و از ابزارهای دیگری مثل فرهنگسازی برای استفاده از حمل و نقل عمومی، توسعه حمل ونقل عمومی، کاهش میزان مصرف سوخت اتومبیلها و وضع مالیات برای دارندگان خودروهای پرمصرف و... استفاده نمیشود.
ثانیا مسئله اصلی و مهم این است که شبکه حمل و نقل عمومی در حال حاضر توان جابجایی و ظرفیت لازم را برای پاسخگویی به افزایش حجم تردد ندارد. نمیشود بدون در نظر گرفتن واقعیات جامعه صرفا بر مبنای تئوریهای مصرف به این نتیجه رسید که افزایش قیمت کاهش مصرف را به همراه دارد بلکه با توجه به شرایط عمومی میتوان انتظار داشت این افزایش بدلیل مهیا نبودن زیرساختها به ثمر نرسد.
۳- تاثیر بر مدیریت مصرف
شکی نیست سهمیهبندی در صورتی که اختلاف قیمت یارانهای با آزاد بسیار بالا باشد میتواند در بلندمدت به کاهش و کنترل مصرف منتهی شود اما افزایشی که اکنون مدنظر دولت مردان است و شیوه سهمیهبندی که در سخنان مسئولان طرح شده نه تنها نمیتواند جلوی افزایش مصرف را بگیرد بلکه به دلیل جو روانی مانع اقدامات دیگر نظیر حذف پرمصرفها از سهمیه بندی میشود. به عبارت دیگر این ارقامی که از افزایش مطرح می شود برای بنزین آزاد کماکان برای افرادی که خودروهای چندین میلیاردی دارند و در طبقه پرمصرف نیز قرار دارند فرق چندانی ایجاد نمیکند.
اما فارغ از استدلالهای درستی که موافقان این تصمیم دارند آنچه محل بحث اصلی است، تاثیر این بالا رفتن قیمت بر تورم و گرانشدن سایر ملزومات زندگی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
همانطور که زنگنه نیز میگوید این اتفاق بلاشک همراه با اثر تورمی خواهد بود که علاوه بر تورم واقعی است که این افزایش قیمت بر سایر کالاها و خدمات میگذارد و دیگری آثار روانی است که بسیار مهمتر است. به عبارت دیگر انتظار افزایش قیمت میتواند باعث افزایش قیمت شود و قیمتها را بیش از اندازه بالا ببرد.
اما آنچه در این میان بیشتر به چشم میآید و کارشناسان نیز برآن صحه میگذارند این است که سازمان برنامه و بودجه برای جبران کسری منابع به سراغ افزایش قیمت حاملهای انرژی رفته است. گرچه رئیس جمهور وعده داده یارانههای پرداختی را بیشتر کند و یکی از منابع این افزایش نیز از محل همین گران کردن بنزین است، اما آنچه محل سوال است اینکه آیا دولت توانایی این را دارد که سطح معیشت مردم را که در شرایط نامناسبی قرار دارد حفظ کند و یا با این افزایش موج جدید تورمی و گرانی چندین باره کالاها را شاهد خواهیم بود که نتیجه آن وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی است؟