به گزارش حلقه وصل: حسامالدین خادمی، منتقد سینما در یادداشتی نوشت: فیلم «ناتور دشت» یکی از آثاری است که به خوبی توانسته است با استفاده از دلهره و استرس، تجربهای منحصر به فرد برای مخاطب ایجاد کند. این اثر به عنوان یک فیلم روانشناختی و دلهرهآور، نه تنها توانسته در سطح فنی موفقیتهایی داشته باشد، بلکه در کنار آن با درک درست از داستان و پیچشهای آن، احساسات پیچیدهای را به مخاطب منتقل میکند. این فیلم به خوبی نشان میدهد که چگونه میتوان با استفاده از یک داستان ساده و بیچالش به پیچیدگیهای انسانی پرداخته و در عین حال مخاطب را در فضایی پر از تنش و اضطراب نگه داشت.
ایجاد دلهره و تنش
یکی از ویژگیهای برجسته فیلم «ناتور دشت» توانایی آن در ایجاد دلهره و اضطراب در مخاطب است. این فیلم به طور مداوم، احساس نگرانی و عدم اطمینان را در بیننده زنده نگه میدارد. در واقع، فیلم هیچگاه به مخاطب اجازه نمیدهد که از این فضا خارج شود یا به راحتی نفس بکشد. با استفاده از تکنیکهای سینمایی مانند ریتم سریع، نورپردازی خاص و صداگذاریهای اضطرابآور، کارگردان توانسته است فضایی بسیار فشرده و پر از تنش را در طول فیلم ایجاد کند. این ویژگی نه تنها بر جذابیت فیلم افزوده، بلکه باعث شده است که مخاطب حتی در لحظات استراحت یا مکثهای کوتاه در فیلم نیز احساس راحتی نکند.
الهامگیری از واقعیت و تطابق با آن
فیلم «ناتور دشت» اگر چه که به صورت مستقیم خود واقعیت نمیباشد اما به گونه از واقعیت الهام گرفته است که با واقعیت نزدیکی بسیاری دارد، این تطابق با واقعیت به فیلم عمق و انسجام بیشتری بخشیده و آن را از سایر آثار مشابه در ژانر دلهرهآور متمایز میکند. با اینکه داستان فیلم به نظر میرسد که در ابتدا از یک خط اصلی ساده و پیشبینیپذیر پیروی میکند، اما در نهایت با پیچشهای خاص و هوشمندانهای مواجه میشویم که باعث میشود حتی در میانه فیلم نیز مخاطب نتواند پیشبینی دقیقی از پایان داشته باشد.
این پیچشها و به ویژه نحوه تعامل آنها با واقعیت، از نقاط قوت فیلم هستند. فیلم در عین حال که به دقت به جزئیات واقعیت پرداخته است، هیچگاه از ساختار داستانی خود فاصله نمیگیرد و به شکلی طبیعی با آن پیوند میخورد. این ساختار واقعگرایانه به فیلم کمک کرده است تا نه تنها به یک اثر دلهرهآور تبدیل شود، بلکه در عین حال حسی از واقعی بودن را نیز در مخاطب ایجاد کند.
حفرههای داستانی و عدم پاسخ به سوالات
با وجود اینکه فیلم توانسته است با استفاده از فضای دلهرهآور مخاطب را به شدت درگیر کند، در برخی مواقع نیز با حفرههای داستانی روبرو میشود که باعث میشود داستان از انسجام خود خارج شود. یکی از بزرگترین سوالات فیلم که مخاطب به طور مداوم با آن مواجه میشود، این است که چرا شخصیت سارق کودک دست به سرقت زده است. این سوال در فیلم مطرح میشود، اما هیچ پاسخی مناسب به آن داده نمیشود. حتی اگر پاسخی در فیلم وجود داشته باشد، نحوه بازیگری و نحوه ارائه جوابها به گونهای است که مخاطب نتواند به راحتی قانع شود.
این شکافها در داستان باعث میشوند که فیلم به نوعی خود را پشت دلهره پنهان کند و بدون پاسخ دادن به سوالات جدی، به پیش برود. این تکنیک، اگرچه میتواند هوشمندانه باشد، اما در برخی مواقع باعث میشود که مخاطب نسبت به فیلم احساس نارضایتی کند. به این ترتیب، فیلم هرچند از لحاظ ساختاری بسیار خوب است، اما در پردازش و توضیح دقیق برخی از جزئیات ضعیف عمل کرده است.
کیفیت سکانسها و بازیگری
یکی از ویژگیهای برجسته فیلم، کیفیت سکانسها است. سکانسهای فیلم با دقت فراوان ساخته شدهاند و به خوبی حس تنش و اضطراب را به مخاطب منتقل میکنند. کارگردانی و فیلمبرداری در این بخش به وضوح نشان میدهند که فیلمساز توانسته است از تمامی امکانات سینمایی برای ایجاد فضای دلهرهآور بهره ببرد. حتی چیدمان فضا و زاویه دوربین به گونهای است که مخاطب هیچگاه احساس راحتی نمیکند و همواره در حالت آمادهباش قرار دارد.
در خصوص بازیگریها، باید گفت که در کلیت فیلم، بازیگران به درستی انتخاب شدهاند. شخصیتها به خوبی اجرا شدهاند و توانایی بازیگری به ویژه در ایفای نقشهای پیچیده و روانشناختی، به فیلم عمق میبخشد. در این میان، آقای حجازی فر به عنوان ستاره فیلم، به خوبی توانسته است نقش خود را ایفا کند. با این حال، تکرار لحن و نوع بازی ایشان در این فیلمها ممکن است برای برخی تماشاگران کمی آزاردهنده باشد. در فیلمهای قبلی از جمله لاتاری و ماجرای نیمروز نیز بازی ایشان بسیار شبیه به هم بوده است. اگرچه نمیتوان انکار کرد که در هرکدام از این فیلمها، ایشان تفاوتهایی در نقشآفرینی داشتهاند، اما شباهتهای زیاد در لحن و نوع بازی ممکن است باعث شود که برخی از تماشاگران احساس کنند که این شخصیتها بیشتر شبیه به هم هستند.
پایانبندی و تاثیر آن بر مخاطب
پایانبندی فیلم یکی از نقاط قوت آن است. پایانافتادن با لحظات تاثیرگذار و احساسی باعث میشود که فیلم در ذهن مخاطب باقی بماند. بسیاری از تماشاگران، به ویژه کسانی که از نظر احساسی حساستر هستند، ممکن است پس از پایان فیلم همچنان تحت تاثیر آن قرار بگیرند. این ویژگی، فیلم را از دیگر آثار مشابه متمایز میکند و میتواند تا مدتها ذهن مخاطب را درگیر خود نگه دارد.
نتیجهگیری
فیلم «ناتور دشت» یک اثر دلهرهآور پیچیده و جذاب است که توانسته با استفاده از تکنیکهای روانشناختی و ساختار داستانی خود، تجربهای متفاوت برای مخاطب ایجاد کند. با وجود اینکه فیلم در زمینه ایجاد دلهره و ساخت سکانسهای جذاب موفق است، برخی از حفرههای داستانی و عدم پاسخ به سوالات مهم باعث میشود که این اثر نتواند به طور کامل درگیر کننده باقی بماند. در نهایت، این فیلم به کسانی که به ژانر دلهرهآور علاقه دارند توصیه میشود، اما ممکن است برای برخی از تماشاگران که به دنبال داستانهای کاملتر و پاسخهای قانعکنندهتری هستند، کمی آزاردهنده باشد.