به گزارش حلقه وصل: به نقل از جوان آنلاین: اگر نتیجه امتحانات نهایی به جای دانشآموز، مدارس را مردود میکرد، امروز شاهد این حجم از کاستی در آموزش نبودیم. متأسفانه، اما نمره امتحانات نهایی مستقیماً در کارنامه دانشآموز ثبت میشود، حال آنکه او تنها قسمتی از این ناکامی را به گردن دارد و سهم عمدهای که به نحوه آموزش برمیگردد، نادیده گرفته میشود!
معدل پایین دانشآموزان در امتحانات نهایی امسال برای بار دیگر انتقاداتی را نسبت به کیفیت آموزش در مدارس کشور و عملکرد وزارت آموزش و پرورش به همراه داشت. برخی از نبود آموزش کیفی در همه مدارس گلایه کردند و برخی دیگر دشواری و غیراستاندارد بودن سؤالات امتحانات نهایی را دلیل معدل پایین دانشآموزان میدانستند، چراکه حتی دانشآموزان درسخوان هم نتوانسته بودند از عهده پاسخ به سؤالات طرح شده در این امتحانات بربیایند و با افت معدل چند نمرهای مواجه شدند. البته مسئولان مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش مدعی شدند که طراحی سؤالات امتحانات نهایی استاندارد است و درصد سؤالات دشوار در امتحانات نهایی پایه دوازدهم تا سقف ۲۰ درصد و در پایههای دهم و یازدهم کمتر است! اما کمتر دانشآموزی پیدا میشود که این ادعا را تأیید کند، البته که نتایج امتحانات نیز گواهی بر تأیید حرفهای دانشآموزان است و آنچه مسئولان میگویند را رد میکند.
کنکور تا سال ۱۴۰۵ تغییر نمیکند، این را روز گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرده و در اطلاعیه خود نوشتهاست: «بر اساس تبصره ۱ ماده ۲ مصوبه سنجش و پذیرش، هرگونه تغییر در شیوه سنجش و پذیرش داوطلبان ورود به آموزش عالی نیازمند اطلاعرسانی پیش از پایان شهریور هر سال است، بنابراین محققاً هیچگونه تغییری در نحوه برگزاری امتحانات نهایی و آزمون تخصصی در سال ۱۴۰۴ ایجاد نخواهد شد و همچنان، مصوبه مذکور تعیینکننده چارچوب سنجش و پذیرش خواهد بود.» در بخش دیگری از این اطلاعیه آمدهاست: «هرگونه تغییر احتمالی تنها از سال ۱۴۰۵ به بعد قابل اجرا خواهد بود و در زمان مقتضی به اطلاع عموم نیز خواهد رسید.»
باید به سمت حذف خودآگاه کنکور برویم
در این رابطه حمید رفیعی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت به «جوان» میگوید: «برگزاری امتحان نهایی یعنی امتحان منسجم و مرتبی که بتواند وضعیت و شاخصهای نظام آموزشی کشور را تعیین کند، امر غلطی نیست، اصلاً ما باید سمت ارزیابیهای هماهنگی برویم تا بتوانیم تشخیص دهیم عملکردها در مدارس به چه نحوی است، اما پیوند دادن امتحان نهایی به کنکور و ورود متقاضیان به دانشگاه، عملاً باعث میشود که محصلان گرایش بیشتری به درس خواندن برای امتحان دادن پیدا کنند و این اصلاً خوب نیست، چراکه ما قائل به این هستیم آموزش باید برای یادگیری «زندگی کردن» باشد و مدرسه تبدیل به جایی برای تربیت و زیست آگاهانه و عالمانه دانشآموزان شود تا آنها از حضور در این مکان آموزشی، لذت ببرند و از فرصتی که آنجا هستند، استفاده کنند، اما متأسفانه «کنکور» و «امتحان نهایی» عامل ذبح این اتفاق شدهاند.»
او ادامه میدهد: «ما باید به این سمت برویم که دانشآموز بفهمد قرار نیست بسیاری از الزامات زندگیاش را از طریق کنکور و رفتن به دانشگاه رفع کند، بلکه عملاً استعداد او در جای دیگری نیز میتواند شکوفا شود. یعنی باید بتوانیم با اصلاح گرایشها و رفتارهای آگاهانه در دانشآموزان (مبتنی بر واقعیت و نه احساسات و القائات غلط جامعه)، او را به سمت گرایش خودش سوق دهیم و عملاً کمکم به سمت بیاعتبار شدن و حذف خودآگاه کنکور در ذهن مخاطب قدم برداریم. در واقع باید دوره متوسطه را به درگاهی برای آموزش برای زندگی بهتر تبدیل کنیم، اما متأسفانه در حال حاضر خلاف این کار، انجام میشود.»
پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت با انتقاد از تأثیر نمرات امتحان نهایی در نتیجه کنکور اظهار میدارد: «این روند پیشآمده، نهتنها دانشآموزان را به سمت ساخت زندگی بهتر سوق نداده بلکه حتی فرصت سه ساله دوره متوسطه را به طور کامل از آنها گرفته، موضوعی که آسیبهای جدی را برای «تربیت» در نظام تعلیم و تربیت و اصل آموزش عمومی وارد کردهاست. به نظر میرسد اگر جلوی این کار گرفته نشود و البته خدایگانی کنکور هم شکسته نشود ما دچار چالش جدی خواهیم شد.»
از بین رفتن فرصتهای تربیتی و یادگیری
رفیعی میگوید: «متأسفانه جریانی که امتحانات نهایی را نقد میکند و همچنین جریانی که نبود امتحانات نهایی را زیر سؤال میبرد، هیچکدام از این دو جریان نگاهی را که به نفع دانشآموز باشد، ندارند و هر دوی آنها منافع خودشان را درنظر میگیرند. یک جریان به علت اینکه مثلاً بعضی از کتب درسی خوانده نمیشده، به دنبال این است که بستر کلاسهای خودش را فراهم کند و گروه دیگر نیز به دنبال قوت کنکور و برگزاری آزمونهای خودشان هستند.».
اما در این رابطه چه کاری باید کرد؟ این پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت در این رابطه تصریح میکند: «کمکم باید به این سمت حرکت کنیم که اغلب رشتههای مهم توسط دانشآموز انتخاب شود و با توجه به شرایط تحصیلی، کارنامه زیستی، نظر معلم، تجربیاتی که کسب کرده و فرصتهایی تربیتی و یادگیری که داشته، به آن سمت و سویی که باید برود و بدون برگزاری آزمونی برای سنجش و رقابت رسیدن به کرسیهای دانشگاهی، آموزشهای لازم به او داده شود و صرفاً برخی از رشتهها مثل «پزشکی» که امکان این کار برایش وجود ندارد، درگیر چنین آزمونهایی شود و دانشآموزان در این آزمون با سایر متقاضیان به رقابت بپردازد.»
نقد جدی به شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی
یک بحث درباره آموزش و ارتقای کیفیت آن وجود دارد و بحث دیگری نیز درباره سنجش و ارزیابی دانشآموزان؛ به نظر میرسد به قدری غرق در نوع سنجش شدهایم که اصلاً به این فکر نمیکنیم نحوه آموزش در مدارس چگونه باید انجام شود؛ موضوعی که آقای رفیعی نیز بدان اشاره میکند و میگوید: «سنجشی که به کمک آموزش نیاید مفت گران است! یعنی عملاً داریم سنجش میکنیم و دانشآموزان را به رقابتی وامیداریم که اصلاً آموزش آن درست نیست و پایهاش اشتباه است. این کار تربیت را تحتالشعاع قرار میدهد.»
او ادامه میدهد: «امروز در جامعه ما، فرهنگ کار بیارزش شدهاست، فردی که میتواند متخصص حوزه مکانیک باشد و در این حوزه درآمد بسیار بالایی نیز داشته باشد به دلیل تلقی غلط جامعه و بیارزش دانستن این کار، حاضر به رفتن به این رشته نمیشود. این فرهنگ غلط باید اصلاح شود، در غیر این صورت هر چقدر بر سر درصدبندی کنکور و امتحانات نهایی، بحث و جدل شود، هیچ سودی برای آموزش و پرورش کشور ندارد.»
پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت تصریح میکند: «یک نقد جدی به شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی وارد است که بازیچه دست عدهای شدند که هر کدام بنا بر مصلحت خودشان، حرف میزنند. در صورتی که آنها باید بر پایههای تربیتی صحبت کنند و به حل مسئله به طور دقیق بپردازند، نه اینکه هر روز با یک موضوع بسیار سطحی، زمین بازی درست کنند که منجر به دغدغه و بلاتکلیفی دانشآموزان و خانوادهها شود.»
او در پایان تأکید میکند: «تصمیمات جدید یکسری بودجه نیاز داشت که نتوانستند آن را تأمین کنند، از طرفی کیفیت برگزاری امتحانات مطلوب نبود، و از همه مهمتر دستگاه تعلیم و تربیت کشور را که وظیفه تربیت جمعیت بالای دانشآموزی را دارد چهار ماه درگیر کار پیچیده و سنگین کردند که به صورت جدی اثرگذاری نداشته است. به نظر میآید این روند را باید تغییر داد. در این زمینه رسانه باید مطالبه جدی کند، چراکه اگر رسانهها حل شدن داستان کنکور را شفاف کنند، آن وقت میتوان در رابطه با راهبرد میان مدت برای تحقق مسیر پیشرو تعیینتکلیف کرد و به جمعبندی مناسبی رسید.»