به گزارش حلقه وصل: علیرضا مزینانی مسئول تبلیغات و یکی از همرزمان حاج قاسم در دوران دفاع مقدس گفت: «یکی از ابعاد شخصیتی حاج قاسم سلیمانی شوخطبعی و روابط دوستانه او بود.»
«در دوران دفاع مقدس برنامهریزی شده بود فرماندهان به جهت زیارت حضرت رضا علیهالسلام عازم مشهد مقدس شویم. یادم هست که در آن سفر حاج قاسم بیشتر از همه با همراهان شوخی و مزاح میکرد و از همه شیطانتر بود.
زمانی که به استخر میرفتیم هرکس که قصد داشت از آب خارج شود حاج قاسم مانع میشد و به زور سر آن بنده خدا را زیر آب میکرد. وقتی میخواستیم دوش بگیریم، تا کسی میخواست از زیر دوش بیرون بیآید، کف و صابون روی سر و بدن میریخت و باز او مجبور میشد زیر دوش برگردد.
یکی از دورهمیهای فرماندهان در ایام دفاع مقدس و بعد از آن، در منزل محسن رضایی بود. در آن جلسات هم حاج قاسم بود که با مزاح و شوخی که گاهی با پرتاب یک میوه شروع میشد و ادامه پیدا میکرد، او فضای جدی جلسه را تلطیف میکرد.»
این مسئول تبلیغات دوران جنگ در ادامه میگوید: «او همان طور که در بحث دفاع موفق عمل میکرد، در روابط اجتماعی با رزمندگان هم موفق بود. آن زمان که حاج قاسم در کنار سردار بزرگ شهید حاج احمد کاظمی، سردار شهید مهدی باکری یا شهید همت قرار میگرفت، لحظات بسیار ناب و بینظیری رقم میخورد، آنقدر محبت و رفاقت بین این عزیزان موج میزد که هر بینندهای را مجذوب میکرد. زمندگان ایشان را به عنوان برادر و رفیق عزیز خود میدانستند و در یک کلام شهید سلیمانی بر قلبهای رزمندگان فرماندهی میکرد.»
وی در بخش دیگر سخنان خود، خصوصیت دیگری از حاج قاسم را خلاف خصوصیت قبلی او توصیف میکند: «از نکاتی که حاج قاسم را بسیار ناراحت میکرد، بیتوجهی بعضی مسئولین به مردم و خواستههای بحق مردم بود. به شدت نسبت به این موارد حساسیت نشان میداد و به جدیت مراجعات و خواستههای مردم، که به طرق مختلف به ایشان میرسید، را پیگیری میکرد. به یاد دارم در آن ایام گاهی مسئولین استانی از پیگیریهای شهید سلیمانی برای مشکلات و موضوعات رزمندگان به فرماندهان سپاه گلایه داشتند، البته این گلایهها از تلاش ایشان در این مسیر ذرهای کم نکرد.»
مزینانی در پایان تأکید کرد: «آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح میفرماید: «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم». در حقیقت حاج قاسم مصداق عملی این آیه شریفه بود. او در برابر دشمنان محکم و مقتدر و از طرف دیگر مهربانیاش در برابر دوستان مثالزدنی بود.»