
به گزارش حلقه وصل: کیهان نوشت: بلاتردید پررنگ شدن نقش آیتالله منتظری در رتقوفتق امور کشور، فعّالتر شدن بیت ایشان را نیز در پی داشت؛ بیتی که به دلیل نفوذ افراد منحرف چون سیّدمهدی هاشمی، به شدّت محلّ نگرانی امام(قدّسسرّه) و دلسوزان نظام بود و چنانکه شرحش رفت، تلاشها برای اصلاح آن، ناکام مانده بود. این سازمان نفوذ در مقطع پس از انتخاب آیتالله منتظری به رهبری آینده، در صدد زمینهسازی برای حاکمیّت تمامعیار خود در دوران پس از امام برمیآید که شقوق و زوایای حیرتانگیزی دارد.
بحرانسازی با نهضتهای آزادیبخش
سیّدمهدی هاشمی به این نتیجه رسیده بود که برای اینکه در داخل کشور مطرح شود، باید یک وجهه بینالمللی به شخصیّت خود ببخشد و واحد نهضتهای آزادیبخش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را محمل مناسبی برای اجرای این پروژه میدانست. این بود که علیرغم انحلال واحد نهضتها در سپاه، حکمی از آیتالله منتظری دریافت کرد و به اقدامات خود در قالب این تشکیلات ادامه داد.
او درباره دلیل تمرکزش بر واحد نهضتها و ادامه فعّالیّتها پس از انحلال میگوید: «یکی از دیپلماتهای خارجی گفت شما اگر بخواهید در صحنه داخلی، باز مطرح شوید، باید نخست در عرصه بینالمللی مطرح گردید و ما قدرت داریم زمینه آن را فراهم سازیم. ما همه گونه امکانات مالی و نظامی برای راه انداختن دوباره واحد نهضتها، در سطح منطقه حاضریم در اختیارتان بگذاریم، تا کار را شروع کنید.»1
او توضیح میدهد: «ما از کانال نهضتها، با دولتهای خارجی ارتباط داشتیم و در ضمن این ارتباطات، مسائل داخلی را هم منتقل میکردیم به آنها. وقتی ما ارتباطمان با لیبیاییها برقرار شد، آنها یک کمکهایی به ما میکردند... ما، چه در زمانی که در سپاه بودیم بهطور خفیفتر بعدش هم بهطور جدّیتر، یک سری مشکلات داخلی نظام و بنبستها و اشکالات و نارضایتیهایی که وجود دارد، با سعد مجبر (که نماینده قذّافی در ایران بود) مطرح میکردیم و درحقیقت، یک شناختی از بافت معادلات کشور را مرتّب به اینها میدادیم... این قول را هم به ما داده بودند که بالاخره، اگر شما و طیف و تفکّر شما به حاکمیّت برسد، ما حمایت صددرصد میکنیم از شما.»2
با خودسریهای این جریان در امور خارجی کشور، نهضت مقاومت شیعی در افغانستان دچار اختلاف و جنگ داخلی شد و فعّالیّتهایی هم در عربستان و برخی کشورهای اروپایی صورت گرفت که مغایر با سیاستهای تعیینشده انقلاب اسلامی در زمینه بینالملل بود و هزینههای سنگینی به نظام تحمیل کرد؛ بهگونهای که آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت در خطبههای نماز جمعه تهران، نسبت به این اقدامات موضعی صریح و علنی گرفت: «ما برای اشاعه نظرات و ایدههای سیاسی خودمان از روشهای گوناگونی که تصوّر میشود، استفاده نمیکنیم. نمیخواهیم بهزور و با ارتباطات مخفی آرمانهای انقلاب را به ملّتها تزریق کنیم.»3
آیتالله خامنهای درباره اقدامات سیّدمهدی هاشمی در مسئله افغانستان میگویند: «ممکن است که ایشان در کار افغانستان رسماً نماینده نداشت اما همین سیّدمهدی و اینها به پشتوانه ایشان در مسائل افغانستان دخالت میکردند. اصلاً شکلگیری اختلافات در درون شیعه و گروههای شیعه از همان زمان است. در افغانستان اینها از چند گروه یک گروه تند خشنی تشکیل دادند که حتّی گفته میشد بعضیها را سر به نیست میکنند. بقیّه گروهها را به کلّی نفی میکردند، از صحنه خارج میکردند، جلوی کمک به آنها را میگرفتند. کارهای عجیبی داشتند.»4
ارتباط با منافقین
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که از گروههای مدّعی مبارزه با رژیم پهلوی بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرصت یافت تا در معرض رأی مردم قرار گیرد؛ امّا در انتخابات مختلفی که در سالهای نخست انقلاب برگزار شد، نتوانست جایگاهی کسب کند. در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی تنها چهار کاندیدا از لیست انتخاباتی این سازمان به مجلس راه یافتند و در انتخابات مجلس شورای اسلامی از 120 نامزدی که معرّفی کرده بود، حتّی یک نفر نیز نتوانست آراء لازم را برای ورود به مجلس کسب کند.5
مسعود رجوی سرکرده منافقین در نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شد امّا به دلیل اعلام مخالفت با قانون اساسی، کارگروهی که از سوی امام برای احراز صلاحیّت نامزدهای ریاستجمهوری تعیین شده بود وی را تأیید نکرد. پس از این ناکامیها سازمان تصمیم به اتّحاد با ابوالحسن بنیصدر گرفت که بهمنماه 1358 در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسیده بود و قصد قبضه کردن کامل قدرت در ایران را داشت. بنیصدر ابتدا در صدد تشکیل یک بلوک قدرت با حضور آیتالله منتظری برآمد و به ایشان پیشنهاد داد که به اتّفاق هم در مقابل حزب جمهوری اسلامی یک حزب تأسیس کنند؛ امّا آیتالله منتظری از این پیشنهاد استقبال نکرد.6 این بود که نهایتاً با منافقین دست به اتّحاد زد و آنان را در بخشی از دفتر خود تحت عنوان «دفتر هماهنگی همکاریهای مردم و رئیسجمهور» مستقر کرد. هم بنیصدر و هم مسعود رجوی تصوّر میکردند با این اتّحاد خواهند توانست قدرت را بهصورت کامل در دست گیرند.
امام(قدّسسرّه) به بنیصدر هشدار داده بودند که از منافقین تبرّی بجوید و آنها را از خود براند، وگرنه او را به تباهی خواهند کشید؛7 امّا این نصیحتها در او اثر نکرد و تصمیم گرفت به پشتوانه نیروهای مسلّح منافقین (موسوم به میلیشیا) در مقابل نیروهای درون نظام و شخص امام(قدّسسرّه) بایستد. این روند تقابل با نظام که به شکافها و تنشهای گسترده در جامعه دامن زده بود، سرانجام منجر به بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی شد.
هنگامی که مجلس مشغول بررسی این طرح بود، منافقین رسماً حرکت مسلّحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرده و از 30 خرداد 1360 دست به کشتار گسترده مردم و مسئولین در سراسر کشور زدند. با شروع درگیریهای مسلّحانه داخلی، وابستگان و هواداران سازمان دُور جدید تخریب، قتل، غارت و آشوب را در تهران و بسیاری از شهرها آغاز کردند؛ بهگونهای که صدها نفر از سپاهیان، بسیجیان، روحانیون و مردم کوچه و بازار بهوسیله ترورهای کور و انفجار توسّط منافقین به شهادت رسیدند. آنان پس از سوءقصد نافرجام به جان آیتالله سیّدعلی خامنهای، در دفتر حزب جمهوری اسلامی که شهید بهشتی و یارانش در آنجا جلسه داشتند، بمبگذاری کرده و آنان را به شهادت رساندند.
رئیسدیوان عالی کشور، رئیسجمهور، نخستوزیر، دادستان کلّ کشور، تعدادی از نمایندگان مجلس و وزرا و دهها نفر از مسئولین نظام و ائمّه جمعه استانها نیز به دست منافقین به شهادت رسیدند. تحلیل سازمان منافقین این بود که با نابودی مسئولان نظام از طریق این ترورها، کشور دچار خلأ قانونی شده و خودبهخود نظام جمهوری اسلامی فرو میپاشد.8/سید یاسر جبرائیلی
* پانوشتها:
1- محمّد محمّدی ریشهری، پیشین، ص ۹۴
2- محمّد محمّدی ریشهری، خاطرات سیاسی، ص246
3- روزنامه جمهوری اسلامی، 10/8/1365
4- مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
5- محمّدصادق کوشکی، تبار ترور، صص ۱۶۹ و ۱۷۵
6- حسنیعلی منتظری، پیشین، ص 449
7- صحیفه امام خمینی، ج 14 ص 487، 1/4/1360
8- سجّاد چارهدان، تأمّلی تاریخی و فقهی بر اعدامهای منافقین در سال ۱۳۶۷، خبرگزاری فارس، 27/5/1395، کد خبر: 13950527001078