
سرویس پرونده: صبح و عصر هفدهمین روز بهمن ۵۷، شاهد راهپیماییهای میلیونی مردم در شهرهای مختلف کشور هستیم. همه به خواسته امام خمینی(ره) و برای اعلام حمایت از دولت موقت و مهندس بازرگان به خیابانها آمدند. قرار است در مجلس شورای ملی جلسه مهمی برگزار شود. در همین حال و هوا مردم تهران صدای غرش فانتومها را بر بام پایتخت احساس میکنند.
فانتومها و هلیکوپترهای نیروی هوایی با هدف کنترل اوضاع بر فراز تهران مانور میدهند. بختیار، نخستوزیر مغضوبِ امام(ره) و مردم نیز خود را با هلی کوپتر به بهارستان رسانده است تا در جلسه مجلس شرکت کند. قرار است تا طرح انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا همان ساواک در مجلس به تصویب برسد. علاوه بر آن لایحه محاکمه وزرای سابق و تعقیب و دستگیری آنها نیز به صحن علنی مجلس فرستاده شده است. به نظر میرسد بختیار برای جلب اعتماد مردم و مذاکره با انقلابیون چنین لایحههایی را به مجلس برده است. در طول مدت حضور بختیار در مجلس شورای ملی، گروهی از تظاهرکنندگان در صفهای فشرده در خیابانهای اطراف مجلس با حمل پلاکاردهایی راهپیمایی میکنند و در اعلام همبستگی با نظریههای رهبر انقلاب شعار میدهند.
درنهایت ساواک، سازمان مخوف اطلاعاتی عصر پهلوی دوم نیز منحل میشود. سازمانی که در سال ۱۳۳۵ و با مشورت مقامات آمریکایی تأسیس شد. هدف اصلی شاه از تأسیس این سازمان ایجاد یک سازمان اطلاعاتی نوین و کارا بود که بتواند تهدیدهای داخلی و خارجی علیه فرمانرواییاش را شناسایی و با آنها مبارزه کند و از رقابتهای جزئی و سست دیوانسالارانهای که سازمانهای اطلاعاتی موجود را فراگرفته بود، به دور ماند. به پیشنهاد سازمان سیا و آمریکا، شاه، تیمسار «تیمور بختیار» را بهعنوان اولین رئیس ساواک انتخاب کرد تا در سالهای پس از کودتا بتواند مخالفان حکومت را سرکوب کند. پس از تأسیس این سازمان، مامورهای سیا برای تربیت و آموزش نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی به ایران گسیل شدند و به طبع آن تعدادی از نیروهای ایرانی برای آموزش به آمریکا رفتند.
پس از گذشت چند سال و در اوایل دهه چهل و اوایل دهه پنجاه نام ساواک در محافل سیاسی و اجتماعی مخالف رژیم پهلوی در داخل و خارج کشور و نیز اذهان عمومی مردم جهان با نقض حقوقبشر عجین شد و اعتراضات گستردهای حتی در سطح بینالمللی به رفتارها و افعال ساواک صورت گرفت. بهطوریکه در این دوران مجامع حقوقبشر، ساواک را در صدر سازمانهایی قراردادند که در زیر پا نهادن حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی مردم «ضربالمثل» شده است.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور، در آن سالها وجهه بسیار منفی در میان مردم پیدا کرده و البته تا حدودی رعب و وحشت بسیاری را در میان آنها ایجاد کرده بود. ساواک در تعقیب مخالفان سیاسی از اختیارات بسیاری برخوردار بود و هیچ محدودیتی نداشت و برای تعقیب، مراقبت، بازداشت، نگهداری و بازجویی از مخالفان و متهمان سیاسی امکانات وسیعی در اختیار داشت. گفته میشد علاوه بر تجهیزات لجستیکی، نظامی و دیگر لوازم جاسوسی، در تهران بیش از ۱۰ هزار خانه و مکان امن در اختیار داشت که برای تعقیب و کنترل مخالفان از آن بهره میبرد. ساواک در مراکز حساس و مکانهای پرجمعیت و محل آمد و شد مردم که گمان میرفت محیطی برای موضعگیری، اختفا و رفت و آمد متهمان و مظنونان سیاسی باشد مانند رستورانها، ایستگاههای قطار و پایانههای اتوبوسرانی، حوزههای علمیه و دانشگاهها و مراکز آموزشی، فرودگاهها، سینماها و مراکز تفریحی و سایر مکانهای عمومی دیگر حضور فعال داشت. تمام تشکلهای فرهنگی و علمی، اصناف، جامعه ورزشکاران، اجتماعات کارگری و بازاریان همواره تحت کنترل ساواک بودند. گفته میشد ساواک صدها دستگاه تاکسی و تاکسیسرویس در اختیار داشته که وظایف آنان عمدتاً خبرچینی برای ساواک و ردیابی مخالفان سیاسی حکومت در بین مردم بود. آموزشوپرورش مرکز دیگری برای شناسایی، ردیابی و مراقبت از مخالفان سیاسی حکومت برای این سازمان مخوف بهحساب میآمد.
اقدامات مراقبتی ساواک در موارد متعدد به حدی به افراط کشیده میشد که حتی مردم بیتوجه به مسائل سیاسی کشور نیز پس از مدتی در سلک مخالفان سیاسی حکومت درمیآمدند. سوءظنهای بیپایه ساواک که در بسیاری موارد موجب دستگیری و شکنجههای مرگبار افراد میشد، شمار مخالفان سیاسی حکومت را روزافزون میکرد. کارشناسان و تحلیلگران سیاسی هر بخش ساواک، پس از مطالعه و بررسی گزارشات خام رسیده، رفتار سیاسی مخالفان را جمعبندی میکردند تا برنامههای بعدی ساواک را مشخص کنند. به طور نمونه ساواک برای مراقبت از اعضای جبهه ملی طرح خاصی دنبال میکرد و برای مراقبت از روحانیون یا اعضای نهضت آزادی طرح دیگری را؛ ضمن اینکه رفتار ساواک با گروههایی که مشی چریکی و نظامی را برگزیده بودند، نوع دیگری بود. علاوه بر مخالفان سیاسی، بسیاری از بستگان و منسوبان مخالفان نیز از فشارها و آزاررسانیهای ساواک در امان نمیماندند.
چنانکه از گزارش کمیته صلیب سرخ بینالمللی نیز برمیآید، ساواک طی سالهای دهه چهل و پنجاه شکنجههای غیرانسانی بسیاری انجام داده است بهطوریکه بسیاری از زندانیان سیاسی به انحای گوناگون مجبور به نوشتن ندامتنامه شدهاند و برخی زندانیان سیاسی بر اثر شکنجههای مرگبار ساواک در زندان یا بیرون از زندان جان خود را از دستداده و به قتل رسیدهاند.
از اقدامات ساواک بر ضد مخالفان سیاسی و دانشجویی حکومت در خارج از کشور، جلوگیری از تمدید گذرنامههای تحصیلی و اقامتی آنان و نیز قطع کمکهای مالی و هزینههای تحصیلی بود. ساواک همچنین دانشجویان و سایر مخالفان سیاسی حکومت را تحتفشار قرار داده و با تهدید و ارعاب، آنان را به سکوت و عدم مخالفت با حکومت دعوت میکرد. از دیگر اقدامات ساواک برای کنترل تحرکات سیاسی دانشجویان مخالف در خارج از کشور، تشکیل و راهاندازی مجامع و گروههای دانشجویی و سیاسی موافق حکومت در اروپا و آمریکا بود. از جمله این تشکلهای ساواک ساخته میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا ۲- انجمن دانشجویی لندن ۳- سازمان رهبری جوانان ۴- سازمان ناسیونالیست ایران ۵- سازمان دانشجویان ناسیونالیست ایران ۶- باشگاه تاج ۷- باشگاه آریامهر ۸- شعبات متعدد حزب ایران نوین ۹- گروه تحقیقات علمی ۱۰- گروههای مختلف فرهنگی و ادبی و انجمنهای متعدد دولتی.
«قزلقلعه» یکی از قدیمیترین زندانهای ساواک بود. زندان «قصر» هم همینطور با این تفاوت که پذیرای زندانیان سیاسی بیشتر و متنوعتری بود و سابقه ساخت، تجهیز و فعالیت آن به اوایل دوره سلطنت رضاخان میرسید. «اوین»، دیگر زندان مشهور پهلوی محسوب میشد اما مخوفترین زندان ساواک بدون تردید «کمیته مشترک ضدخرابکاری» بود که در سال ۱۳۵۰ تأسیس شد. علاوه بر اینها زندانهای بزرگ و مجهز دیگری نیز در اطراف تهران و سایر شهرها ساختهشده و تحت مدیریت ساواک عهدهدار نگهداری زندانیان سیاسی بودند که از جمله مهمترین آن میتوان به زندانهای گوهردشت کرج، عادلآباد شیراز، مشهد، کرمانشاه و اهواز اشاره کرد.
هرچند که در روزهای پایانی حکومت پهلوی تعداد زیادی از زندانیان حکومت آزاد شدند و حتی طرح انحلال ساواک در مجلس شورای ملی به تصویب رسید اما موج اعتراضات ضد سلطنتیِ مردم و بغض در گلوی گیر کرده آنها در آن سالها نهایتاً باعث فروپاشی نظام شاهنشاهی شد.
* مطالب مرتبط:
- ۱۲ بهمن؛ آغاز شمارش معکوس پایان حکومت پهلوی
- ۱۳ بهمن؛ استقلال، خواسته بزرگ ملت
- ۱۴ بهمن؛ فرار، تنها راه در مقابل سیل مردمی انقلاب