به گزارش حلقه وصل، مدتی است برنامههای طنز بسیاری در قسمتهای متعدد و طولانی، میهمان مخاطبان در بستر فضای مجازی و شبکه نمایش خانگی شده اند. مثلاً جوکر تلاش میکند با رویه «خنداندن» به شرط «نخندیدن» بهزعم خود فضای شاد، مفرح و سرگرمکنندهای برای مخاطبش فراهم کند اما وقتی با نگاهی جزئیتر به نقش کارکردی این برنامه مفرح در بستر مجازی دقت میشود، میتوان گفت با وجود کارکرد ظاهری آن با عناوین خنده در لحظه و موقعیت، ولی درواقع از جنبه باطنی و مسأله اثرگذاری عمیق توسط نوعی از فرم، جوکر یک نشانی غلط از صورت و شکل کمدی به مخاطب القا میکند.
با اندکی تأمل و دقت در رویه و روندی که جوکر در بخشهای مختلف خود نمایش میدهد، قافیه کمدیورزی و کمدینمایی در این برنامه در مقاطعی آنچنان به تنگ میآید که نمود آن به شکلی از لودگی و خنده بیهدف و قالبی که بارها دورتر از کمدی اصولی است بروز میکند، در حالی که کمدی اساساً با قاعده اصولی خود که در چهارچوب یک هدف مشخص ناخودآگاه اما با کنترل خودآگاه موقعیت به سوی مخاطب میرود، قابل درک است.
وقتی کمدی نتواند نقش کارکردی خود را بهدرستی ایفا کند و به لودگی متمایل باشد، تمرکز اصلی فقط به گرفتن خنده از مخاطب تمایل مییابد، آنهم برای مخاطبی که در فشارهای اضطرابی ناشی از رخدادهای اجتماعی و کژتابیهای زندگی و پستی و بلندیهای آن قرار دارد و بهدنبال مسکنی است که موقتاً از زیر فشار اضطراب درونی و نشأت گرفته از استرسهای بیرونی رها باشد، اما قالبی که جوکر بر آن اصرار و اهتمام میورزد، معطوف بر یادزدودگی بسیار کوتاهمدت و موقت به وسیله خنده و شوخی بیهدف و سطحی به هر قیمت!است وبعدِ از بین رفتن اثر تسکینبخش موقتی آن، دوباره سیل همان اضطرابها و استرسها به سوی روح و روان مخاطب بازمیگردد، زیرا در صورت رجوع مکرر مخاطبِ فراری از اضطرابها و کنشهای عصبی درونی به این خندههای صرف و بیهدف، او بعد از چندی متوجه خواهد شد پس از آن سرگرمسازیهای مبتنی بر خنده صرف، اضطرابهایش هنوز باقی است، بنابراین این تجربه ناکام، مخاطب را به نوعی سرخوردگی و بهتدریج به آموختگی در سرخوردگی دچار میکند، زیرا او با مواجه شدن با این شبهکمدی معطوف به خنده صرف، درمییابد که این نیز التیامی بر فشارها و رنجهای روحی و روانی او نبوده و اثر کاتارسیزیک به معنای نوعی از تخلیه هیجانی-روانی برای او بهدنبال نداشته است، بنابراین مخاطب خود را با همان اضطراب و استرس که با آن دست به گریبان بوده، تنها میبیند.
لازم به بررسی است یکی از علل کارکردی کمدی اصولی و قاعدهمند، تمرکز آن روی یک کارکرد روانشناختی در خنده است؛ از این قرار که از جمله یکی از خاستگاهها و علل بروز یک موقعیت یا بیان مستعد کمیک، نیازمندی به برونفکنی یک فکر یا دغدغه یا مسأله از جهان درونی ذهنی فرد به جهان بیرونی آن است، زیرا کمدین تصور میکند در صورت ابراز مستقیم و بدون ارائه و پوشش محتوای (مستعد کمیک) درون ذهن خود به بیرون، آن محتوا و مفهوم ممکن است توسط جامعه بیرون، پس زده شود، افزون بر آنکه این کنش به یک تنش اضطرابی در ذهن فرد نیز میانجامد؛ پس او تلاش میکند با هدف والایش تنش اضطرابی ناشی از برونفکنی آن مسأله یا محتوای ذهنی از جهان ذهنی به جهان بیرونی، آن را به اشکال کمدی، ابراز غیرمستقیم، ابراز ایهامدار و در لفافه اما با بار خنده و شوخی، بیرونی کند و به اجرا بگذارد تا هم از سطح آن تنش اضطرابی خود با تمسک بر روشی جامعهپذیر بکاهد و هم با ابراز و برونفکنی آن محتوای ذهنی به دیگران و غیره در جهان بیرون که با او همدغدغه هستند، منجر به در اصطلاح پالایش هیجانی-روانی برای آنها و کاستن از اضطراب آنها از قبل بروز یک دغدغه مشترک شود.
اینگونه است که جهان ذهن کمدین دغدغهمند و همدل با افراد دیگر، با جهان دغدغهمند سایرین بهواسطه وجود یک درد مشترک پیوند برقرار میکند؛ از اینرو و با این فرایند، کمدین به طور مثال از دردهای اجتماعی در قالب زبان، کلمات و واژگان یا موقعیتها با یک شکل و قالب ظاهری لطیف و خندهآور و شوخ، یک حالت بیانی یا موقعیتی دلچسب فراهم میکند اما در باطن از تلخی آن دردها و مگوها دم میزند و با روشی غیرمستقیم و در لفافه در پوشش خنده، هجو، بذله، فکاهی، طنز و غیره، آن تلخیها و دردهای اجتماع و جامعه را فریاد میزند.