
نعمتالله سعیدی/ اشتباه کردم! طبق برخی از روایات، به نظرم این کار باعث اضطراب و افسردگی میشود. حالا چون دستمال کاغذی گران شده، آدم باید دستش را با بیژامه خشک کند؟! برخی دوستان معتقدند که مواردی مثل همین گران شدن دستمال کاغذی مهم است و باید در موردشان بحث کرد و مقاله نوشت، نه فرگشت! البته بنده هم مخالف این نیستم که گران شدن و یا احتکار دستمال کاغذی مهم است. بله مهم است و اگر مهم نبود که بنده بعد از کشیدن سیفون دستم را با بیژامه خشک نمیکردم! اما آیا این دلیل میشود که مباحث مربوط به اصول دین مهم نباشد؟ شما خیال میکنید خانم «پروانه سلحشوری» همین جوری بیخود و بی جهت یک دفعه هوس میکند که در مورد مضرات چادر اظهار نظر کند!؟ خیال میکنید ایشان خبر ندارد که در فضاهای مجازی سر حجاب چه غوغایی ست؟! خیال میکنید امثال ایشان نگران چندرغاز «حق چادر» شان هستند که به همین زودیها در هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی تصویب شود؟! یا ماجرا چیز دیگری ست؟
خروجی نهایی اظهار نظر اخیر خانم سلحشوری این است که «حجاب مساوی است با آرتروز گردن»! همان طور که خروجی نهایی آن مقاله روزنامه شرق (داستان پیدایش حیات، صفحه 9 روزنامه شرق مورخ 6 آبان امسال) این است که ما انسانها را جهش های اتفاقی ژنتیکی خلق کرده، نه احسن الخالقین! شما تصور میکنید که چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی چهل سال است که جرات نمیکند یک مثلث عشقی ترسیم کند بین یک مرد و دو زن ... که نهایتا با هم ازدواج میکنند؟ مگر تعدد زوجین در اسلام مجاز نیست؟ مگر مستقیما در این مورد آیه از قرآن کریم نداریم؟ پس چرا در سریال های تلویزیون ما ری به ری کافی شاپ رفتن چند دختر و پسر نامحرم عادی ست، اما ازدواج یک مرد با دو زن گناه کبیره است؟ آن هم گناه کبیره ای که فقط مردان زن باره و خیانتکاری چون شازده های قاجار ممکن است مرتکب آن شوند! (اشاره به داستان سریال «بانوی عمارت» که ظاهرا یک کپی از یک سریال ترکیه ای ست!) سینمای ما که کلا در کار مثلثات است به کنار!!
نمیگویم صدا و سیما بگوید ازدواج یک مرد با دو زن مجاز است و ممکن؛ بلکه حداقل این موضوع را این قدر خباثت آلود به تصویر نکشد! اصلا چه کار دارد به مردان معدودی که ممکن است علاوه بر همسر رسمی شان، یک همسر موقت هم داشته باشند؟! مگر صدا و سیما نمیداند در این فضاهای مجازی و گروه های تلگرامی چه خبر است؟! مگر نمیداند گروه های آتئیستی از همین موضوع تعدد زوجین در اسلام چقدر ایراد میگرند و چه نتایجی را از آن استخراج میکنند؟! آیا ملحدین حق ندارند بگویند که، اگر این حکم صریح قران کریم ، مبنی بر جواز تعدد زوجین بدون اشکال بود، چرا صدا و سیمای رسمی جمهوری اسلامی جرات ندارد از آن دفاع کند!؟ چرا چرت و پرت میگویید؟ مگر بحث ما تعدد زوجین بوده؟ ما داشتیم از فرگشت بحث میکردیم مثل اینکه هاا!
{اگر یادتان باشد ، در یادداشت قبلی وسط یک مناظره تلگرامی بودیم. منظورم خطاب به یکی از این افراد است که دیده بود بحث فرگشت به ضررشان شده و داشت تلاش میکرد موضوع اصلی را عوض کرده و آنرا با بحث تعدد زوجین در اسلام منحرف کند. من هم ابتدا پاسخ مختصری به او دادم و برگشتم سراغ فرگشت... متن ادامه گفتگوها با ویرایش.}
(یکی از کاربران که در خلال بحث بارها این پرسش را مطرح میکند): این اسلام شما همیشه ضد حقوق زنان بوده بزرگوار! من میخام بدانم شما واقعا از قانون چند همسری در اسلام دفاع میکنید؟ آیا یک مرد مسلمان هم حاضر میشه همسر خودش چهار تا شوهر داشته باشه؟ (شکلک های متعدد اسهزاء و تعجب و خنده ...)
تا کی میخواهید در برابر فهمیدن مقاومت کنید؟! (یک ردیف شکلک تعجب و ابراز تاسف)
من: اجازه بدهید بحث فرگشت تمام شد عرض میکنم...
آتئیست: آغاز اخلاق و انسانیّت زمانی است که انسان بپذیرد "اشرف مخلوقات" نیست.
بپذیرد که نه تنها با میمونها جد مشترک داشته. بلکه با همهء پستانداران و خزندگان و پرندگان و موجودات دریایی، حتی با گل رزی که به معشوقش میدهد و پروانهای که بر گلها مینشیند اجداد مشترک داریم. این درک علمی نه تنها یک نگرش زیباشناسانه دارد، بلکه نخوت و غرور بشر را نسبت به طبیعت از بین میبرد و به او کمک میکند با طبیعت و دیگر جانداران آشتی کند.
کافی است بداند که همهء اجداد ما در حدود ٧٠ هزار سال پیش سیاهپوست و ساکن آفریقا بودهاند. چنین کسی دیگر نمیتواند نژادپرست و قوم و قبیلهپرست باشد.
اخلاقی رفتار کردن شما دینداران فقط به خاطر ترس است. ترس از خدا و جهنم.
من: اولا این فرمایشات شما باز هم ربطی به بحث فرگشت ندارد. شما ادعا میکردید کشفیات زیست شناسی در رابطه با فرگشت ثابت کرده که در قران کریم تناقض علمی وجود دارد. برای چندمین بار میپرسم کدام تناقض؟
درثانی، در نگاه دینی اگر بنا به تواضع و فروتنی و دوری از نخوت و غرور باشد، اتفاقا میگویند تو در برابر عظمت کائنات خیلی کوچکی. یا مثلا میگویند، ابتدای تو نطفه ای گندیده است و انتهایت لاشه ای متعفن! پس چرا باید مغرور باشی؟!
اما وقتی بنا ست انسان شرم و حیا داشته باشد و دست به هر کار ددمنشانه و حیوانی ای نزند، میگویند، تو اشرف مخلوقات هستی و نباید پست رفتار کنی. متوجه میشوید؟!
چون انسان اگر خودش را اشرف مخلوقات نداند، فقط با پروانه و گل رز طرف نیست. خوک و کفتار و گوریل هم جانورند! اتفاقا گوریلها خیلی هم مغرور هستند! یا خوکها شهوتران هستند. یا گرگها و کفتارها بی رحم و خونریز. شما معتقدید اینجاها انسان خودش را حیوان بداند؟!
اینجاها ست که آموزه های دینی میگویند، ای انسان! تو اشرف مخلوقات هستی و نباید مثل حیوان رفتار کنی...
از تمام اینها گذشته، مگر الان بحث مان اخلاق بود؟! قبول دارید که وحدت موضوع و مساله شرط اساسی هر مباحثه و گفتگوی منطقی ست. بنا نیست که شما هر دقیقه و با هر متن یک بحث جدید را باز کنید! واقعا این متن شما چه ربطی به فرگشت داشت؟
اگر میخواهید بحث جدیدی را باز کنید، بنده ابتدا جواب آن خانم را بدهم (که چند بار است دارند سوال شان را تکرار میکنند)
{یکی از ادمین ها دوباره دخالت کرده و این متن را کپی پیست میکند}
توسری خوردن دوباره دین توسط علم
اخلاقیات ربطی به دین ندارد: فرگشت پیچیده اخلاقیات در انسان
هر چند این پرسش که چه چیز انسان را از سایر حیوانات متمایز میسازد یک جواب یکتا و مشخص ندارد، اما یک ویژگی برجسته انسانی بطور مشخص اخلاقیات است. چارلز داروین نیز در کتاب "تبار انسان" که در سال ۱۸۷۱ منتشر شد، اخلاقیات را مهمترین وجه تمایز انسان از سایر حیوانات عنوان کرد. استدلال داروین هم طبق انتظار قویاً بر مبنای فرگشت بیولوژیک و انتخاب طبیعی بود.
اکنون و بدنبال مطالعات بیشتری که بر روی مبدأ اخلاقیات صورت گرفته است، فرانچسکو آیالا که یک پروفسور بوم شناسی و زیست شناسی فرگشتی در دانشگاه کالیفرنیا است توضیحی برای فرگشت اخلاقیات ارائه میدهد که از اندیشه داروین الهام گرفته است.
(آیالا) اخلاق و رفتار اخلاقی را اینگونه تعریف میکند: اعمال شخصی که قبل از اقدام به انجام فعلی، از نتیجه اعمالش بر دیگران به نحو مشفقانه ای آگاه است و آنرا منظور میکند.
هرچند فیلسوفان و زیست شناسان مدتهاست که در خصوص مبدأ اخلاقیات و اینکه منشأ زیستی و یا اجتماعی دارد مباحثه میکنند، ولیکن آیالا استدلال میکند که اخلاقیات معلول هر دو عامل بیولوژی و اجتماع است.
او میگوید که اخلاقی بودن از دو مؤلفه تشکیل شده است: ظرفیت اخلاقی و قوانین اخلاقی که ما پیروی میکنیم. او پیشنهاد میکند که ظرفیت اخلاقی محصول فرگشت بیولوژیک و قوانین اخلاقی محصول تکامل فرهنگی میباشد.
(آیالا) در ادامه توضیح میدهد که ظرفیت اخلاقی خودش قابلیت تطبیق ندارد. بلکه نتیجه جانبی توانایی بالای عقلانی است که تطبیق پذیر میباشد، بدین معنی که توانایی فکری بالا شانس زنده ماندن موجود را افزایش میدهد. پس طی فرایند انتخاب طبیعی گسترش پیدا میکند.
(آیالا) سه شرط لازم برای اینکه رفتار اخلاقی همگام با هوشمندی تکامل یافته باشد را اینگونه مشخص میکند:
- توانایی درک عواقب اعمال - ارزیابی آن عواقب - و انتخاب عمل بر مبنای آن ارزیابی
هر چند ظرفیت فکری و عقلانی در طول زمان بتدریج تکامل یافته است ولی او حدس میزند که شرایط لازم برای عملکرد اخلاقی تنها هنگامی بوجود آمدند که میزان هوشمندی از آستانه خاصی عبور کرد. زیرا لازم بود که مغز بتواند برخی مفاهیم انتزاعی را شکل دهد.
آیالا پیشنهاد میکند که هنگامیکه اخلاقیات در مقام محصول جانبی هوشمندی بالا فرگشت یافتند، موجب شدند که انسانها با یکدیگر بیشتر همکاری کنند که مزایای بیشماری برای گروه های اجتماعی به همراه دارد و از این مرحله به بعد، اخلاقیات خود انطباق پذیر گشتند. (سازگاری و گسترش آنها از هوشمندی جدا گشت)
اگر اخلاقیات در انسانها آنگونه که آیالا پیشنهاد میکند تکامل یافته باشد، پس بسیار غیر محتمل است که رفتار اخلاقی به همین شکل در سایر موجودات ظهور کند. زیرا پیش شرط های تعریف شده برای رفتار اخلاقی نیز بنظر میآید که منحصرا در انسان وجود داشته باشد.
آیالا میگوید: تمایزی که من در توصیف اخلاقیات بکار بردم (رفتار در مقابل هنجار) بطور عمده به سایر جنبه های متمایز انسان نیز قابل اطلاق است، همانند دین. ما دلواپس معنی و هدف زندگی میباشیم که از عواقب هوشمندی قابل تمجید ما است که با فرگشت بیولوژیک به دست آمده و به ما اجازه میدهد که از آینده آگاه باشیم و بدانیم که روزی خواهیم مرد. اما گوناگونی و تنوع ادیان محصول دگرگونش فرهنگی است و نه فرگشت بیولوژیک.
من: ظاهرا شما هم علاقمندید که بحث قبلی را کنار گذاشته و برویم سراغ اخلاق فرگشتی؟!
اولا این متنی که شما ارسال کردید، ربط چندانی به بحث قبلی ما ندارد. باز تکرار میکنم که بحث اصلی ما تضاد و تناقض ادعایی شما، بین کشفیات زیست شناسی و فرگشتی با آیات قرآن کریم بود.
ثانیا، جسارتا باید عرض کنم این متن هیچ ربطی هم به علوم تجربی ندارد. نمیدانم در ادامه لینکی که آوردید، چه مطالبی گفته شده؟ اما یک مقاله زیست شناسی باید بر اساس یافته های تجربی باشد. اینجا نویسنده فقط دارد تحلیل میکند. آن هم معلوم نیست بر پایه کدام شواهد تجربی!
شاید تصور میکنید چون اسم نویسنده «آیالا» است و آخر متن تان هم یک لینک با حروف انگلیسی آورده اید، این شد رفرنش علمی دادن!
واقعا توصیه میکنم هم شما و هم برخی از گروه های اسلامگرا دست از این کار مسخره بردارید! این جور متن ها توسری به هیچ تفکری نیست. (بهتر است آنرا روی سر نویسنده اش بکوبیم!) وگرنه کل استدلال نویسنده این است که: «اخلاقیات ربطی به دین ندارد. چرا؟ چون فرگشت پیچیده است!!» این هم شد حرف؟!
تا به حال یک مادیگرا یا آتئیست پیدا نشده که اعتراف نکند: اخلاق نسبی است. شما نظر دیگری دارید؟ و میدانید وقتی اخلاق نسبی باشد... تعهد به ناموس و یا انجام ندادن قتل، نگفتن دروغ و ... غیره معنای چندانی ندارد؟ به عبارت دیگر و به عنوان مثال:
شما ممکن است که خود را متعهد به راستگویی یا باقی فضایل اخلاقی بدانید...
اما نکته اینجاست که این تعهد شما فقط شخصی معنا میدهد. و نمی توانید با مبانی و معیارهایی ثابت و مشخص آنها را توضیح دهید. (یا از دیگران نیز بخواهید به آنها ملزم باشند)
اصلا موافق ید گام به گام پیش برویم؟
1- آیا از نظر شما (که احتمالا خود را آتئیست میدانید) اخلاق نسبی هست یا نه؟؟
(تا در مرحله بعد عرض کنم خدمت تان که چرا اخلاق در تفکر دینی به هیچ وجه نسبی نیست. یا چه تفاوتی بین درستی یک تفکر و درست رفتار کردن یا نکردن معتقدان به آن وجود دارد...)
آتئیست: اخلاق نسبیه
من: در تفکر دینی به هیچ وجه. اما در تفکر مادی گرایی بله.
آتئیست: یعنی چطوری؟
من: یعنی عقل متفکر دینی ... او را به ضرورت وجودی وحی ... و سپس تعهد به آن میرساند.
از این پس تمام معیارهای اخلاقی این فرد، توسط وحی و آموزه های دینی مشخص میشود...
مثلا دروغ گفتن مطلقا حرام است...
مگر مصلحت بالاتری (مثل لزوم حفظ جان یک نفر) در بین باشد...
اینجا آن لزوم حفظ جان یک نفر... نقض کننده ی این نیست که «دروغ حرام است»
بلکه کامل کننده آن است. اما شما با معیارهای یک فرد آتئیست، مثلا هیچ وقت نمی توانید تعهد خودتان را نسبت به اینکه به همسرتان خیانت نکنید... توضیح دهید.
اگر خیانت کنید، چه چیز بناست مانع شما شود؟
شخص بعدی (آتئیستهای قبلی دیگر خیلی ورود نمیکنند): اما به نظر من اینا به اخلاقی بستگی داره که تدریجا و با آموزش یا همون فرهنگ خانوادگی یا اجتماعی درست میشه نه تنها با دین. درسته که دین منع میکنه ولی خیلیا گوششون بدهکاراین موضوع نیست. ولی خیلی ها هم ازآخرت و روبرو شدن با خدا میترسند و چنین کاری نمی کنند
خیلیها هم هستن که سفت و قرص دین رو چسپیدن. ولی دراین مورد سست هستن
من واسه اینه که میگم اخلاقیات نسبیه. چون لازمه ش آموزشه. حالا این آموزش میتونه دینی باشه یا خیر. خوب نوشتم؟؟
من: اولا که خوب نوشتید . ثانیا، اخلاقیات فقط در نگاه الحادی و مادیگرا نسبی ست. اینجا وقتی اخلاق وابسته به عرف جامعه شود (بدون تقید به دین) قدم به قدم اخلاقیات جامعه تغییر ... و از آنجا که نفس انسان تمایل به خودخوهی و گناه دارد ... فاسد میشود.
مثال واضحش، رسمیت پیدا کردن همجنس گرایی در بسیاری از کشورهای غربی ست...
مثلا 50 سال پیش، عرف جامعه (حتی در همین کشورها) به شدت از همجنسگرایی کراهت و انزجار داشت...
اما وقتی اخلاق نسبی و غیر مقید به دین باشد... رفته رفته اکثر فضایل و هنجارهای مثبت اخلاقی در یک جامعه، تمایل به تخفیف یا حذف شدن پیدا میکنند
نکته اینجا ست که بتوانید با معیارهای تفکر خودتان آنرا توضیح دهید.
وگرنه با معیارهای شما، چرا یک زن شوهر دار نتواند با کس دیگری رابطه داشته باشد؟!
درثانی، وقتی یک مرد و مثلا چهار زن داریم، پدر تمام فرزندانی که در این خانواده به دنیا می آیند کاملا معلوم است...
مادر این فرزندان هم که عرض کردیم در همه حال مشخص است. پس کودک هیچ مشکلی ندارد. هم مادر دارد. هم حمایت پدر را ...
اما وقتی یک زن و چهار شوهر باشد، اولا بدون انجام تست و آزمایش و ... پدر کودک معلوم نیست کیست؟!! در ثانی معلوم هم بشود، تکلیف باقی مردان چیست؟؟
چرا آن سه مرد دیگر مثلا حدود هشت-نه سال... (برای هر کودک 9 ماه حاملگی و دو سال شیر دادن) باید صبر کنند که نوبت پدر شدنشان بشود؟؟!! در این مدت چه تعهدی به این خانواده دارند؟؟!!
به نظرم اینها کاملا بدیهی ست
1- اولا سفارشهای متعدد و مکرر به ضرورت حفظ تقوا، پاکدامنی و عدم شهوت پرستی. که در حلال دنیا حساب و کتاب است و در حرام آن عقاب و عذاب... (عقاب با کسره عین؛ نه آن عقابی که روزی ز سر سنگ به هوا خاست...) پس این تفکر دینی است که با شهوت پرستی مبارزه میکند، نه بی دینی! وگرنه بفرمایید که با تفکر شما، اگر یک زن شوهر دار از یک مرد نامحرم خوشش آمد، چرا نباید با او ارتباط بگیرد؟! با معیارهای آتئیستی، چه چیزی بنا ست از این کار ممانعت کند؟! اینکه شما شخصا آدم شریفی هستید، ربطی به بحث ما ندارد. بله شما این کار را زشت میدانید، چون اتفاقا به این دلیل که در یک جامعه دینی و با ارزشهای اخلاقی اسلامی بزرگ شده اید. اما با معیارها و مبانی بی دینی، چرا نباید یک زن شوهر دار به عشقش برسد؟! چطور شده که اصلا حالا امثال شما مدعی اخلاق و پاکدامنی و شهوت ستیزی و غیره شده اید؟! و میخواهید اسلام را محاکمه کنید!!.
2- توصیه به قناعت و کفاف. یعنی رضایت دادن به حداقلهای زندگی...
3- سپس ضرورت حفظ مصلحت ها و حمایت حداکثری از حقوق فرزندان. (در اسلام ازدواج در اصل برای تداوم نسل است...)
4- رعایت مصالح و حقوق حداکثری زنان. (با مهریه و نفقه و ...)
5- و نهایتا از تمامی این مراحل که بگذریم، میرسیم به قاعده: حداکثر فرصت جنسی، برای حداکثر افراد، در حداکثر شرایط ...
تکرار میکنم؛ «حداکثر فرصت جنسی برای حداکثر افراد، در حداکثر شرایط». وگرنه نعوذا بالله، مگر خداوند با لذت بردن انسانهایی که آفریده مشکل دارد؟! شعار پیامبر اسلام ص این است که «النکاح سنتی...» حالا شما آتئیست ها از مسلمانان هم باتقواتر و دنیا گریزتر شده اید، نمیدانم ماجرایش چیست؟! یادتان رفته که طبق آمار رسمی، در خیلی از این کشورهای پیشرفته غربی مورد ادعای شما، بیش از 50% فرزندان حرام زاده به دنیا می آیند؟! بگذرم
{ارسال کپی یک مطلب توسط یکی از ادمینها}
تصویر قرآنی برخی مسلمانان از غرب
برخی از مسلمانان بهشدّت ضد غرب، دریافت عجیبی از جامعهء غرب دارند. تصویر غرب در ذهنِ آنها همان بهشتی است که در سورهء الرحمن آمده است. امکاناتش نامحدود و همتراز میل آدمهاست. جویهای شیر و شراب در هر طرف رواناند. پر است از باغها و قصرهای رنگارنگی که به محض ورود دخترکانِ برهنه دورت حلقه میزنند. هردم آمادهء خدماتِ جنسیاند. هیچ محدودیّتی در شراب و سکس و لذّت نیست. همهچیز آماده است و بدون کار و بار بهدست میآيند.
از نظر آنها، غرب، سرزمین سختی و کار و جانکندن نیست، عشرتکدهء ازلی است که اگر مینویسی شراب خوردهای و عقلت در سرت نیست. اگر خاموش هستی شرابخوردهای و اگر احساست را بيان كنی خماری.
وقتی خبر و اثری از تو نیست، اگر مرد هستی در آغوش دختری دست و بال میزنی، اگر زن هستی حتماً با مردی هم بستر شدهای و دین و ایمانت و معصومیّتت را بر باد دادهای! همهکس در مستی و لذّت ولاند و همه چيز موبهمو با بهشتِ قرآنی مطابقت دارند. امکانات از آسمان میبارند و انسانها بیآنکه سر مویی زحمت بکشند، مفت و مجانی به همهچیز دسترسی دارند. سرما و گرمایی وجود ندارد. زندگی بر روال حدیث پیامبر پیش میرود: "سهم هر مرد بهشتی در هر روز، صد دختر باکره است. از خیمه خود بیرون میآیند و روی به تخت مؤمن میخرامند. و چون به نزد مؤمن میآید با پانصد سال از سالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان، خستگی و ملال حاصل نمیگردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران میدهند و چهار زن از آدمیان. بر کُرسیها تکیه زدهاند و بایکدیگر صحبت دارند" (بحارالانوار، جلد ۸، برگ ۱۵۷، ح ۹).
چنین برداشتی از غرب عجیب است و فهم چنین فانتزی از جامعهء که کار و کفِ نفس و زحمت و سختکوشی و سگکشی و تلاش و قانون و اخلاق در آن اصل و پایه است، دشوار. شگفتانگیزتر از آن نیست که برای ضد غربیترین مردم روی زمین، غرب یک فانتزی به تماممعنا جنسی، اسلامی و قرآنی است!
- بنده نمیدانم این متن شما باز هم چه ربطی به موضوع بحث ما داشت؟!
- شما خودتان به غرب اشاره کردید!!
- خب بنده به خوک و کفتار هم اشاره کردم. اما نباید که برای آناتومی خوک هم یک مقاله ارسال کنید!!
وگرنه اتفاقا احسنت بر شما!
بله، در کشورهای غربی مردم صبح تا شب زحمت میکشند و به سختی کار میکنند که رفاه نیز دارند.
مثل ما نیستند که همیشه در تلگرام آنلاین هستیم و ...
نسبت به زمین و زمان هم منتقد!
که چرا کشورهای اسلامی رفاه ندارند و چرا آپولو هوا نمی کنند و ... چرا در گنجه بازه؟؟! بگذریم
- (دوباره چند نفر ریپلای میکنند) آقای سعیدی، میشود جمع بندی خودتان را کامل کنید؟
-چشم، حتما. عرض میکردم که: با این قاعده آخری (حداکثر فرصت جنسی برای حداکثر افراد، در حداکثر شرایط مجاز) فرض اولیه بر این است که هم مردان برای تعدد زوجین مجاز هستند و هم نعوذا بالله زنان. (که توضیح خواهیم داد چرا در مورد زنان این قاعده ممکن نیست) اجمالا، مردان وقتی چند همسر داشته باشند، پدر و مادر تمام فرزندان این خانواده کاملا مشخص است و حق و حقوق هر یک از اعضا مشخص. چون هر زنی در هر حالتی، فرزندش را خودش به دنیا می آورد. و مطمئن است که فرزندش متعلق به خودش است. پدر تمام فرزندان چنین خانواده ای نیز مشخص است که یک نفر است. اما اگر بنا باشد زنان هم مجاز باشند در یک زمان چند شوهر داشته باشند، آن وقت مادر تمام بچه ها مشخص است؛ اما پدر بچه ها چه؟ گیرم با آزمایش ژنتیک و هر راه دیگری پدر بچه مشخص شد، خوب تکلیف باقی مردان و شوهران این زن چیست؟! (به متن های قبلی رجوع شود)
یک زن حدود سه سال بارداری و شیر دهی اش طول میکشد. در این مدت باقی شوهران او چه نقشی در این خانواده دارند؟! چرا باید کرایه خانه و نفقه بدهند؟! اصلا چرا مثلا باید آن شوهر چهارم حدود 10 سال منتظر باشد که در چنین خانواده ای نوبت پدر شدنش بشود؟! (در صورتی که یک زن در این حالت هیچ مشکلی ندارد و میتواند همزمان مادر شود...)
اگر یکی از پدران چنین خانواده ای درآمدش بیشتر بود و میخواست تغذیه بچه اش بهتر باشد، تکلیف باقی فرزندان این خانواده چیست؟! از تمام اینها گذشته، تعدد زوجین برای مردان (آن هم با شرایطی دشوار) فقط مجاز است، نه واجب! که این موضوع هم نهایتا به نفع زنان است. چرا؟ چون اگر تعداد مردان یک جامعه به هر دلایلی (جنگ و جهاد و خطرات شغلی و ...) کم شد، با این قانون تعدد زوجین، تمام زنان جامعه فرصت ازدواج خواهند داشت. (و از لذت جنسی گرفته تا مادر شدن و غیره محروم نمیشوند) اما اگر تعداد مردان زیاد بود، چه؟ حالا این قانون چند همسری نهایتا به نفع مردان است یا زنان؟!
چندین بار در گروه های آتئیستی تحدی داده ام که یک نفرتان نماینده شود و در مورد حقوق جنسی و خانواده در اسلام مناظره کنیم. چرا هیچ کدامتان پیش قدم نمی شوید؟! اما حالا وسط بحث فرگشت فرار میکنید به بحث تعدد زوجین در اسلام! من به خانم سلحشوری رای نداده ام که حالا مجبور باشم از ایشان دفاع کنم. {اشاره به چند مطلب در این مورد خطاب به بنده} اگر چادر باعث آرتروز گردن میشد، الان باید نیمی از مادران ایرانی و افغانی و پاکستانی و غیره، قطع نخاع میشدند!
بحث حجاب را بگذاریم برای وقتی دیگر.
واقعا تعداد دوستان زیاد بود و خسته شدم...
نفر بعدی: شما ادعا میکنید که علم ناتوان است؟! همین گوشی دست شما را علم درست کرده آقای سعیدی! آره علم توانسته باردار کند، عقیم کند، دوقلو بسازد، مونث یا مذکر بسازد؛ حتی توانسته تا حدودی عمرها را طولانی کند وجلوی مرگ رابگیرد.
الله چرا نمیتوانند جلوی ظلم رابگیرد؟ مگر الله ظالم هست؟؟
: اولا خداوند متعال چرا باید جلوی ظلم را بگیرد؟ مگر بنا نیست انسان موجودی مختار و دارای اراده باشد؟ اگر خدا بخواهد در این دنیا مدام دخالت کرده و جلوی ظلم و کارهای بد را بگیرد، تکلیف اراده و آزادی انسان چه میشود؟ جلوی ظلم را باید انسانهای آزاده و عدالتخواه بگیرند. و خدا اجر کارهای آنها را در دنیایی ابدی بدهد. در تفکر دینی، این دنیا موقت است و به خودی خود هیچ ارزش و اعتباری ندارد. اتفاقا برای همین نسبتی که این دنیا با زندگی ابدی و قیامت دارد (مزرعه آخرت بودن) است که زندگی موقت این دنیا خیلی مهم است. اما با تفکر پوچگرایی شما، اصلا معنی زندگی کوتاه دنیوی چیست؟ (بحث مان فعلا این نیست. وگرنه در برهان شر تمامی این موارد پاسخ داده میشود. اگر دوست داشتید، اعلام آمادگی کنید که در همین مورد مناظره رسمی کنیم) پس اشاره به این مطلب باز هم انحراف از بحث اصلی مان بود...
درثانی، مگر شما ادعا نمیکنید که فرگشت محصول بی نهایت اتفاقات کشکی ست؟! اگر این قدر کشک است، خوب شما هم با استفاده از مواد اولیه معدنی (بدون اینکه از فرآورده های زیستی استفاده کنید) یک بچه غورباقه درست کنید ببینیم! چطور آب اقیانوسها و خاک و رعد و برق و ... توانسته اند این همه موجودات زنده را خلق کنند و اما شما نمیتوانید؟! شما که تازه کلی هم ادعای هوشمندی دارید و توانایی دارید و به جای اینکه وقت تان را با نماز خواندن هدر بدهید، صبح تا شب در این گروه های تلگرامی مشغول اکتشافات علمی و اختراعات تکنولوژیکی و آپولو هوا کردن هستید (نه بحثهای صد من یک غاز در مورد سن عایشه و تفخیذ و ...) پس یک خرمگس بسازید، ببینیم فرگشت ماجرایش چیست؟!
شما توقع دارید (نعوذا بالله) خدا هم در آزمایشگاه های پزشکی و فیزیک و شیمی، یک سری مواد را با هم قاطی کند و موجودات زنده را خلق کند!؟
انسان و باقی موجودات زنده همان قدر مخلوق خدایی قادر و توانا و بی نیاز هستند که تمام این کرات و کهکشانهای آسمان
کدام سیاره یا ستاره ای در آزمایشگاه فیزیکی خلق شده که حالا انسان هم در آزمایشگاه پزشکی خلق شده باشد؟؟