
به گزارش حلقه وصل: میلیونها جوان ایرانی هنوز ازدواج نکردهاند، زمان باروری دختران دهه شصتی در حال پایانیافتن است. دیر تصمیمگرفتن، فقط به قیمت تنهایی تمام نمیشود و گاهی فرزندی هم در کار نخواهد بود.
کشور امروز در حال عبور از یکی از نگرانکنندهترین تحولات جمعیتی خود است. پشتسر گذاشتن سالهای طلایی جوانی بدون ازدواج، تنها به افزایش تعداد مجردها ختم نمیشود؛ بلکه تبعاتی بسیار عمیقتر و بلندمدتتر نیز در پی دارد که از آن جمله میتوان به ناباروری گسترده در نسل آینده اشاره کرد.
بیش از ۱۳ میلیون ایرانی تاکنون ازدواج نکردهاند؛ آماری که هر سال هم روبهافزایش است. بخش زیادی از این افراد در دهههای ۶۰ و ۷۰ متولد شدهاند و حالا به مرزهای بالای ۳۰ یا حتی ۴۰ سالگی نزدیک میشود، بدون شریک زندگی، بدون فرزند و در بسیاری از موارد، بدون امکان باروری. سازمان ثبتاحوال کشور اعلام کرده که ۱۱ ميليون و ۲۴۰ هزار نفر در سن متعارف ازدواج قرار دارند يا از اين سن گذشتهاند، اما هرگز ازدواج نكردهاند. ازاینبین ۵ ميليون و ۵۷۰ هزار مرد و ۵ ميليون و ۶۷۰ هزار زن هستند.
درعینحال محمد اسماعیل مطلق مدیركل سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی گفته که بیش از ۱۳ میلیون جوان مجرد ایرانی كه در آستانه ازدواج هستند، سن مناسب ازدواج را سپری كردهاند یا در حال سپریکردن این سن هستند.
بر اساس استانداردهای پزشکی، دوران طلایی باروری در زنان بین ۲۲ تا ۳۲ سالگی قرار دارد. پس از آن توانایی باروری آرامآرام کاهشیافته و از ۳۵ سالگی به بعد، این کاهش به شکلی جدیتر خود را نشان میدهد. پس از آن با عبور از مرز ۴۰ سالگی، احتمال بارداری طبیعی بهشدت افت میکند و خطر بارداریهای پرخطر و اختلالات ژنتیکی افزایش مییابد و در نهایت برخی از این افراد برای همیشه نابارور میشوند.
در ایران، ناباروری به یک بحران درحالرشد تبدیل شده است. آمارهای وزارت بهداشت نشان میدهد که نزدیک به ۲۰ درصد از زوجهای ایرانی نابارورند؛ یعنی از هر پنج زوج، یکی قادر به فرزنددار شدن نیست. نکته نگرانکننده اینجاست که بسیاری از این زوجها در سنین بالا ازدواج کردهاند و سالهای طلایی باروری را ازدستدادهاند.
عوامل متعددی در پس این تأخیر وجود دارد. افزایش فشارهای اقتصادی، بیکاری، هزینههای سنگین ازدواج و مسکن و همچنین تغییرات فرهنگی و گسترش سبک زندگی فردگرایانه و برخی عوامل دیگر موجب شده تا ازدواج در اولویت بسیاری از جوانان نباشد. برای برخی، ازدواج به تأخیر میافتد؛ برای عدهای دیگر، هرگز اتفاق نمیافتد. اما آنچه در این میان نادیده گرفته میشود، هزینهٔ خاموش این انتخاب است؛ ناباروری، درمانهای سخت و پرهزینه و در نهایت حسرتی بیپایان برای خانوادهها در راهروهای بیمارستانها و مراکز درمان ناباروری.
شاید به همین دلیل است که کارشناسان جمعیتی از تأخیر در ازدواج بهعنوان خط مقدم بحران جمعیت ایران یاد میکنند. نسلی که نهتنها خودش ازدواجنکرده و فرزندی ندارد، بلکه آیندهٔ جمعیت کشور را هم به چالش کشیده است.
این روند اگر ادامه پیدا کند تنها مسئلهای شخصی یا خانوادگی نخواهد بود؛ بلکه به یک بحران ملی تبدیل میشود. کشورهایی که پیش از ما با چنین بحرانهایی مواجه شدهاند مانند ژاپن، کره جنوبی و برخی کشورهای اروپایی، اکنون با جمعیت سالخورده، رکود اقتصادی، و افسردگی اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند.
ایران هنوز فرصت دارد؛ اگر مسئولان، جامعه و حتی خود جوانان این زنگ خطر را جدی بگیرند، شاید بتوان هنوز امیدی داشت و جمعیت بیشتر ایران رد سایه رفاه