
به گزارش حلقه وصل: قرارهای ملاقات بدون شناخت قبلی یا همان بلایند دیت، مفهومی است که در برنامههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی رواج یافته و مخاطبان زیادی را به دنبال خود میکشد. اما آنچه در این برنامهها میبینیم چقدر به واقعیت روابط انسانی نزدیک است؟
از منظر سواد رسانهای، بدون پیشداوری و قضاوتهای کلیشهای، این پدیده را بررسی میکنیم. آیا بلایند دیتها صرفاً یک سرگرمی جذاب هستند، یا رسانهها با طراحی دقیق، احساسات و انتظارات مخاطب را شکل میدهند؟
با نگاهی علمی و تحلیلی، ابعاد پیدا و پنهان این سبک آشنایی را با «الهه خوانساری» مدرس سواد رسانهای و معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران واکاوی کردیم.
مهندسی احساسات از طریق رسانه
خوانساری در پاسخ به این پرسش اساسی که به طور کلی چرا رسانهها بلایند دیت تولید میکنند، میگوید «برنامههای بلایند دیت که در سطوح مختلف تولید و پخش میشوند، از منظر سواد رسانهای، مسیر مهندسی احساسات و تحریک هیجان، تعاملگرایی و ایجاد محتوای ویروسی و کلیشهسازی و بازتولید تصورات قالبی را دنبال میکنند.»
این مدرس سواد رسانهای معتقد است «در بحث مهندسی احساسات و تحریک هیجان، بلایند دیتها عدمقطعیت و تعلیق را به اوج میرسانند. بیننده با حس کنجکاوی و همدلی، هر لحظه در انتظار واکنش شرکتکنندگان است. رسانه این تجربه را هدایت میکند تا افراد حس «لحظهٔ خاص» را تجربه کنند، اما آیا این احساس واقعی است یا نتیجهٔ یک تدوین هوشمندانه؟! از طرفی با کمک شبکههای اجتماعی، صحنههای حساس یا عجیب این برنامهها به سوژههای داغ ویروسی تبدیل میشوند. اما آیا این اقدامات این نوع رسانهها برای ایجاد بسترهای تعامل واقعیاند یا صرفاً موجهای زودگذر برای افزایش بازدید و درآمد تبلیغاتی هستند؟!»
او میافزاید «این برنامهها به طور نامحسوس کلیشههایی مانند «عشق در نگاه اول»، «ظواهر اهمیت ندارد»، یا «همه میتوانند نیمهٔ گمشدهٔ خود را پیدا کنند» را بازتولید میکنند. اما اگر با عینک سواد رسانهای به برنامههای بلایند دیت نگاه کنیم، واضح است که بسیاری از این کلیشهها در تضاد با واقعیتهای روانشناختی و اجتماعی روابط انسانی هستند.»
در واقع بلایند دیتها به نوعی در خدمت تولید محتوای هیجانی و سطحی در رسانهها هستند که بیشتر هدفشان جذب مخاطب و افزایش درآمد از طریق تبلیغات است، نه ایجاد گفتوگوهای معنادار یا تعاملات واقعی. بنابراین، باید با دید انتقادی و از منظر سواد رسانهای به این برنامهها نگاه کرد تا بتوان از اثرات منفی احتمالی آنها بر ذهنیت و رفتارهای اجتماعی جلوگیری کرد.
سرگرمی یا دستکاری رسانهای؟
چرا بلایند دیت، همان طور که از اسمش برمیآید، یک جور قرار کور است؟ تصور کنید وارد یک اتاق تاریک میشوید. صدایی از آن سوی فضا میپرسد «اگر چهرهٔ طرف مقابل را نمیدیدید، آیا همچنان مجذوب او میشدید؟» این صحنهای است که برنامههای تلویزیونی و اینترنتی با محوریت بلایند دیت به نمایش میگذارند. این برنامهها، که بر پایهٔ آشنایی بدون درک اولیه از ظاهر طرف مقابل بنا شدهاند، یکی از محصولات رسانهای مدرن هستند که با ترکیبی از هیجان، ابهام و مهندسی احساسات مخاطب را درگیر میکنند.
اما آیا این برنامهها صرفاً یک سرگرمی سادهاند یا بخشی از مدیریت ادراک و تولید کلیشههای احساسی؟ خوانساری در این باره میگوید «شواهد نشان میدهد بلایند دیتها نهتنها بازتابی از تغییرات فرهنگی و اجتماعی، بلکه تولیدی رسانهای با اهداف خاص هستند که باید با نگاه انتقادی بررسی شوند.»
تکنیکهای رسانهای بلایند دیت برای اثرگذاری
کارشناسان معتقدند برنامههای بلایند دیت احساسات مخاطب را کنترل و هدایت میکنند. سؤال اینجاست که چگونه؟! این برنامهها از چندین تکنیک رسانهای و روانشناختی برای تأثیرگذاری بر ادراک بینندگان استفاده میکنند که خوانساری آنها را اینگونه بیان میکند.
«اولین تکنیک، ملموسسازی از طریق داستانهای شخصی است. این برنامهها با استفاده از داستانهای احساسی شرکتکنندگان، مخاطب را درگیر یک تجربهٔ نزدیک و واقعی جلوه میدهند. اما آیا این داستانها بازتاب واقعیتاند یا برای جلب توجه، تدوین و دراماتیزه شدهاند؟!
دومین تکنیک استفاده از تضاد، با پیش کشیدن بحث عشق واقعی یا شکست عاطفی است. یکی از قویترین ابزارهای رسانهای، خلق تضادهای احساسی است. نمایش یک دیت موفق در کنار یک دیت ناموفق، تضادی ایجاد میکند که مخاطب را درگیر و وابسته به داستان نگه میدارد. این تکنیک همان شیوهای است که در رئالیتیشوها نیز استفاده میشود.
قیاس، سومین تکنیکی است که بلایند دیتها از آن بهره گرفتهاند؛ بلایند دیتها تلاش میکنند واقعیت را شبیهسازی کنند. اما آیا واقعاً چنین است؟ مقایسهٔ روابط ایجادشده در این برنامهها با روابط واقعی در زندگی روزمره نشان میدهد که بسیاری از عناصر مهم یک ارتباط عمیق مانند شناخت تدریجی، هماهنگی ارزشی و تطبیق شخصیتی در این قالبهای نمایشی نادیده گرفته میشوند.»
بنابراین برنامههای بلایند دیت با بهرهگیری از تکنیکهای رسانهای و روانشناختی، احساسات مخاطبان را بهطور هدفمند کنترل و هدایت میکنند و تجربهای جذاب و درگیرکننده برای بینندگان میسازند. با این حال، این نمایشها اغلب واقعیت روابط انسانی را نادیده میگیرند و تنها جنبههای سطحی و احساسی را برجسته میکنند.
تأثیرات رسانهای بلایند دیت بر روابط
از منظر سواد رسانهای، بلایند دیت تأثیرات خاصی بر مخاطبان دارد. ایجاد انتظارات غیرواقعی از روابط عاطفی، بازتولید روایات جذاب اما گمراهکننده، و افزایش گرایش به روابط سطحی و هیجانی از جمله اثرات این نوع برنامهها بر مخاطبان است.
این مدرس سواد رسانهای با بیان این نکات میافزاید «بلایند دیتها مدلهای فانتزی و غیرواقعی از آشنایی و عشق را ارائه میدهند که ممکن است باعث ناامیدی و سرخوردگی در روابط واقعی شوند. همچنین این برنامهها معمولاً به جای نشان دادن فرایند پیچیدهٔ شناخت، روی لحظههای کوتاه و تأثیرگذار تأکید میکنند که باعث شکلگیری تصویری سادهانگارانه از روابط انسانی میشود. این برنامهها ممکن است باعث افزایش تمایل به تصمیمگیریهای احساسی بدون شناخت عمیق شوند که میتواند تبعاتی در روابط واقعی افراد داشته باشد.»
واقعیت یا محصول رسانهای با اهداف خاص؟
سواد رسانهای که میکوشد شهروندان را به هوشمندی رسانهای و تفکر انتقادی مجهز کند تا در مواجهه با دنیای دیجیتال کمترین آسیب و بیشترین فایده عایدشان شود، در مواجهه با برنامههایی مانند بلایند دیتها هم مخاطب را توصیه به هوشمندی میکند.
به اعتقاد خوانساری «سواد رسانهای یعنی درک اینکه بلایند دیتها نه یک واقعیت، بلکه یک محصول رسانهای با اهداف خاص هستند. نباید فراموش کرد که رسانهها احساسات مخاطب را «مهندسی» میکنند، نه اینکه صرفاً بازتابی از زندگی واقعی باشند. مخاطب آگاه باید به جای مصرف منفعلانه، این برنامهها را با دید انتقادی تحلیل کند و تأثیر آنها را بر نگرش خود نسبت به روابط انسانی بشناسد.»
او تصریح میکند «در مجموع، بلایند دیتها فراتر از یک سرگرمی ساده، ابزاری رسانهای برای هدایت احساسات، بازتولید کلیشهها و افزایش تعاملات دیجیتالی هستند. مخاطبان هوشمندی خواهیم بود اگر در مواجهه با چنین برنامههایی فریب تعلیق و هیجان را نخوریم و پشت پردهٔ آنها را تحلیل کنیم.»
راز محبوبیت بلایند دیت در فضای مجازی
چرا پدیدهٔ بلایند دیت در سالهای اخیر تا این حد در جامعه و بهویژه در فضای مجازی پررنگ شده است؟ به اعتقاد خوانساری چند عامل کلیدی در این روند نقش داشتهاند که تغییر در سبک زندگی، مهمترین عامل در این زمینه است.
او با تأکید بر این نکته میافزاید «سرعت بالای زندگی شهری، افزایش مشغلهها و کاهش فرصتهای آشنایی در محیطهای سنتی باعث شده است که بسیاری از افراد به روشهای جایگزین برای آشنایی روی بیاورند.»
معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران با اشاره به نقش فناوریهای نوین در ترویج این پدیده میگوید «محتوای رسانهای و الگوریتمهای شبکههای اجتماعی هم بهطور غیرمستقیم این سبک آشنایی را تقویت کردهاند. در سریالها و فیلمها، بلایند دیت اغلب بهعنوان یک تجربهٔ مهیج، جذاب و گاهی کمدی به تصویر کشیده شده است. در این بین، ظهور اپلیکیشنهایی که بر اساس هوش مصنوعی و الگوریتمهای پیشنهاددهی فعالیت میکنند، موجب شده است که آشناییهای بدون پیشزمینه شخصی، سادهتر و در دسترستر باشد.»
در کنار همهٔ این موارد، خوانساری کنجکاوی و هیجان تجربهٔ جدید را نیز عاملی بسیار اثرگذار میداند؛ در واقع «ناشناختگی و پیشبینیناپذیری بلایند دیت میتواند برای برخی افراد جذاب باشد، بهویژه در دورهای که بسیاری از روابط از قبل با اطلاعات زیاد در شبکههای اجتماعی شکل میگیرند.»
آیا بلایند دیت الگوی ارتباطی درستی است؟
از نگاه سواد رسانهای، آیا میتوان بلاینددیت را یک الگوی ارتباطی قابل دفاع دانست؟ سواد رسانهای به ما کمک میکند که این موضوع را بدون پیشداوری بررسی کنیم. چند نکتهٔ مهم در این زمینه قابلتأمل است که خوانساری اینگونه به آنها اشاره میکند؛
«در بسیاری از تولیدات رسانهای، بلایند دیت بهعنوان یک تجربهٔ سرگرمکننده و بدون عواقب نمایش داده میشود. اما در واقعیت، این روند پیچیدگیهای اجتماعی و روانی خاص خود را دارد.
شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای دوستیابی، بهدلیل ارائهٔ پروفایلهای انتخابشده و بهینهشده، ممکن است انتظارات غیرواقعی ایجاد کنند. تصویری که بسیاری از کاربران از خود ارائه میدهند با واقعیتشان فاصله دارد. همچنین بهدلیل ناشناخته بودن طرف مقابل، امکان پیگیری و برخورد قانونی با افرادی که نیت سوء دارند کمتر از سایر روشهای آشنایی است. این مسئله نیاز به دقت بیشتری از سوی کاربران دارد.
از آنجایی که بسیاری از این آشناییها بهصورت هوشمندانه توسط الگوریتمهای پلتفرمهای دیجیتال شکل میگیرند، کاربر تصور میکند در انتخاب شریک عاطفی یا دوست جدید کاملاً آزاد است. درحالیکه انتخابهای او بهشدت تحتتأثیر دادههای پلتفرم قرار دارد.»
رسانهها و پذیرش اجتماعی بلایند دیت
این مدرس سواد رسانهای معتقد است که رسانهها در افزایش پذیرش اجتماعی بلایند دیت نقش داشتهاند. او در این باره میگوید «در بسیاری از فیلمها، سریالها و برنامههای تلویزیونی، بلایند دیت بخشی از روایتهای عاشقانه شده است. این بازنماییها، نگاه جامعه به این مسئله را تغییر دادهاند و آن را از یک موضوع خاص به یک اتفاق رایج تبدیل کردهاند.
اینفلوئنسرها و تولیدکنندگان محتوا هم تجربههای شخصی خود را دربارهٔ بلایند دیت به اشتراک میگذارند. این روایتها اگرچه واقعی هستند، اما معمولاً بخشهای جذاب ماجرا را پررنگتر میکنند و به افراد این حس را میدهند که این سبک آشنایی بخشی عادی و حتی ضروری از زندگی اجتماعی مدرن است. همچنین شرکتهای ارائهدهندهٔ این خدمات، بهعنوان بخشی از استراتژی بازاریابی خود، سعی میکنند این سبک ارتباطی را بهعنوان یک روش قابلاعتماد و مؤثر معرفی کنند.»
حرف آخر...
پدیدهٔ بلایند دیت بهطور گستردهای از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی به بخشی از فرهنگ مدرن تبدیل شده است. رسانهها با استفاده از تکنیکهای خاص، این نوع آشنایی را بهعنوان یک تجربهٔ هیجانی و جذاب به نمایش میگذارند و در نتیجه، انتظارات غیرواقعی را در ذهن مخاطبان شکل میدهند.
اگرچه این برنامهها میتوانند تجربههای جالبی برای برخی فراهم کنند، اما باید با نگاه انتقادی و آگاهی از پیامدهای روانی و اجتماعی این نوع آشناییها به آنها نگاه کرد. رسانهها نه تنها احساسات مخاطب را مدیریت میکنند بلکه با ایجاد تصورات غیرواقعی از روابط انسانی، میتوانند تأثیرات منفی بر رفتارهای اجتماعی و فردی داشته باشند. بنابراین، ضروری است که کاربران با دانش و آگاهی کامل وارد این فضا شوند و از آن بهعنوان یک ابزار هوشمندانه برای ارتباطات اجتماعی استفاده کنند، نه تنها بهعنوان یک سرگرمی سطحی و جذاب.
اما سؤال آخر؛ آیا این روند در نهایت به نفع جامعه است یا به ضرر آن؟ خوانساری معتقد است «اگر کاربران با آگاهی و درک درست از رسانهها، فضای مجازی و روانشناسی ارتباطات وارد این حوزه شوند، بلایند دیت میتواند ممکن است بتواند راهی برای تجربههای جدید و حتی ایجاد روابط موفق باشد. اما اگر افراد بدون شناخت از پیامدهای آن و صرفاً بهعنوان یک سرگرمی یا رفع تنهایی وارد این فضا شوند، احتمال آسیبهای احساسی، روانی و حتی امنیتی افزایش مییابد.»
منبع: فارس