«جهاد تبیین» موضوعی است که ماههای اخیر در بیانات حضرت آیتالله خامنهای بارها مورد تأکید و اشاره قرار گرفته است و رهبر انقلاب اسلامی ابعاد مختلف آن را توصیف کردهاند و از «جهاد تبیین» به عنوان یک فریضه قطعی و فوری تعبیر کردند. خطابی عمومی که همه افراد جامعه در جنگ رسانهای دشمن علیه حقایق انقلاب اسلامی مردم ایران، مخاطب آن هستند و میتوانند ایفای نقش کنند. اما بدون شک در بین آحاد مردم شریف میهنمان، نخبگان و شخصیتهای سیاسی فرهنگی و گروهها و تشکلهای سیاسی اجتماعی وظیفه پررنگتر و بیشتری بر دوش دارند. در این مختصر برآن هستم تا به نکاتی مقدماتی در خصوص نحوه تحقق جهاد تبیین از سوی گروهها و جریانهای سیاسی(۱) اشاره نمایم.
۱)انکار یک اعتبار
در مناسبات اجتماعی و ارتباطات دوسویه ۴ شیوه و کیفیت ارتباطی را برمیشمارند. در هیچ یک از مراحل ۳ گانه اول؛ توجیه، تطمیع و تهدید، طرف مقابل ارتباط جدی انگاشته نمیشود و ارزش کافی نسبت بدان لحاظ نمیگردد؛ حتی در ارتباطاتی که طی آن طرف اول به توجیه نکات، کنشها و کارنامه خود میپردازد به نوعی به شکل تلویحی به بیاعتباری طرف ارتباط خود اذعان مینماید. تنها در سطح چهارم ارتباط یعنی اقناع و تبیین است که دو طرف زبان منطق و استدلال را وسط میگذارند و سعی میکنند با نگاهی منصفانه به روایت ماوقع و ارزیابی منطقی آن بپردازند. نکته اولیهای که باید از سوی متولیان امرِ جهاد تبیین به خصوص گروهها، جریانها و نخبگان سیاسی مورد پذیرش قرار بگیرد نفس اعتبار، عقلانیت و ارزش مخاطبان است.
۲)سلب مسئولیتِ ذاتی
نکته دومی که متأسفانه در سالیان اخیر در بسیاری از گروهها و احزاب سیاسی ایران رخنه کرده نوعی تنبلی مفرط است. تنبلی، ضعف و سستیای که معالاسف تداعیگر گزاره « فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» است. این سستی که در عمل به نافرمانی از امر ولی بدل میشود، باعث شده است که نه تنها حرکات این گروهها خاصیت جهادی پیدا نکند بلکه در حد تبیینهای ساده و اولیه نیز نمیتوان از اینان انتظار داشت.
۳)جداانگاری غیرواقعبینانه
به نظر میرسد نیروها و جریانهای سیاسی راه را گم نکردهاند و تجویز درست را نیز که بارها از سوی ولی امر ارائه شده به فراموشی نسپردهاند اما به واسطه آسان شدن کارهایشان در اتاقهای در بسته و ضعف مفرط رقبایشان در انتخاباتها، برایشان سخت است این سختی را به خود بدهند. از این رو خود را جدا کردهاند و سعی زیادی هم از خود در راستای ممزوج شدن با عموم مردم و تربیت و آموزششان- و در نهایت جهاد تبیین- که یکی از وظایف ذاتیشان است به خرج نمیدهند.
۴)گولزنکهای مجازی
متأسفانه افراط و تفریط در بسیاری از گروهها و تشکلهای سیاسی اجتماعی ما قابل مشاهده است. ورود کمتأثیر، بیسامان و کمکیفیت این گروهها به عرصه مجازی باعث شده است که به خصوص گروهها و جریانهای انقلابی از ارتباطات و بازاریابی مستقیم که مهمترین سرمایه این جریانها در طول تاریخ انقلاب بوده است تا حد زیادی دور شوند. همین امر یعنی جدایی فیزیکی و میدانی نیروهای سیاسی اجتماعی از بدنه مردمی به بهانههای واهی جهاد رسانهای و … که در عمل جز دوری از مردم برایشان ثمره خاصی نداشته، باعث شده است اصل ارتباط و بسترهای ارتباطی محل سؤال و شبهه قرار بگیرد.
جمعبندی
به شکل مختصر باید اذعان کرد برای تحقق جهاد تبیین در درجه اول میبایست به اعتبار و ارزش مخاطب باور داشت این از اولیات نگاه مخاطبمحور در بازاریابی سیاسی است که بدون آن نمیتوان قدم از قدم برداشت و ثانیا باید آستین همت بالا زد. این آستین همت بالا زدن در ابتدای امر نیازمند مسئولیتپذیری است. وقتی گروهها چنین مسئولیتی را متوجه خود نمیدانند طبیعتا اتفاقی نخواهد افتاد. نکته دوم ایجاد بستر ارتباطی است. به عبارتی اگر گروههای سیاسی به چنین باوری رسیدند که ولی جامعه این وظیفه را بر دوششان قرار داده است، باید بستر ارتباطی برای این موضوع را فراهم نمایند و نکته سوم آنکه مبتنی بر منابع و دارایی گروهها و جریانهای انقلابی و آموزههای بازاریابی سیاسی، ضمن استمرار فعالیت در فضای مجازی، اهمیت و اولویت را به فضای عینی و مستقیم بدهند و سعی کنند در فضاها و وضعیتهای مختلف با مردم به طرح بحث و گفتگو بپردازند تا شاید در گامهای بعدی بتوانند جهاد تبیین را به میزانی عملیاتی نمایند.
۱ – پر واضح است که منظورمان از گروهها و احزاب سیاسی، آن گروههایی هستند که به اصل این اقدام و قائل آن باورمند هستند نه گروهها و افرادی که خود از دلایل فوریت پیدا کردن جهاد تبیین هستند.