به گزارش حلقه وصل؛ استفاده از «رادیکالهای برگشته»؛ شیوه تبلیغی مهم در حوزه اندیشه و سیاست! به این معنا که جریانهای رقیب از افرادی که به هر دلیل از یک اندیشه روی برمیگردانند، استفاده میکنند تا به مخاطب تازهکار و خاکستری بگویند این مسیرِ آینده تفکر و راهی است که تازه شروع کردی! پس تا دیر نشده برگرد! اگر این شیوه برای برخی تبلیغ به معنای بد آن است، برای گروه رُگا حقیقتی زلال و ناب است که مسیر بازگشت را برای همه یادآوری میکند. مسیری که نجاتبخش و رهاییبخش است، زنده میکند و هویت میبخشد، هر چند در ابتدا گروهی طرد کنند و مورد شماتت قرار دهند که گول خوردهاید و تحت تاثیر تبلیغ قرار گرفتهاید.
خانم ثمین صفالو را عموما با اجرای در برنامه «از لاک جیغ تا خدا » میشناسید یا با تیترهای زرد در رسانههای الکترونیکی و مجازی با عنوان افشاگری او در زمینه راز محجبه شدنش، خانم صفالو گروهی به نام «رگا » راه انداخته است که در آن رادیکالهای برگشته زیادی
هستند و رازهای مگوی زیادی دارند.
در این گفت و گو (که متن آن در شماره 89 نشریه حلقه وصل به چاپ رسیده است) خانم صفالو راز تشکیل گروه رُگا را هم افشا کرده است.
خانم صفالو! رگا یعنی چه؟
رُگا یک کلمه ایران باستان است، به معنای راه بیپایان و راهی که تاریخ انقضا ندارد. رگا گروهی است تشکیل شده از دخترانی که مسیر زندگیشان تغییر کرده است. البته این تغییر، صرفاً تغییر ظاهری و از نوع پوشش نیست. یک بازه صفر تا صدی دارد. بچههایی در گروه رگا داریم که شاید آتئیست (خداناباور) بودند. خودشان یا خانوادهشان اصلا خدا را قبول نداشتند. بچههایی که بارها خودکشی کردهاند. بچههایی که درگیر سیگار یا حتی کشیدن موادی مثل گل بودند. کسانی هم بودند که کمتر درگیر این مسائل بودند. امام حسین(ع) را دوست داشتند، ولی ظاهر خوبی نداشتند. مثلا نماز نمیخواندند. هر کدام از این بچهها با قصههای متفاوت در رگا تغییر کردند و عوض شدند. الان مُبلّغ تغییر سبک زندگی و عفاف و حجاب هستند و خودشان هم سعی میکنند سبک زندگی مهدوی که بخشی از آن را حجاب و عفاف تشکیل میدهد، در پیش بگیرند و در مدارس و دانشگاهها، مُبلّغ باورهای خود باشند.
رگا از چه زمانی آغاز به کار کرد؟
رگا از سال 9۴ شروع به کار کرد. سال 9۴ آغاز امامت امام زمان(عج) با شب یلدا مقارن شده بود و ما تصمیم گرفتیم انارهایی را به عنوان نمادهایی خاص با جملاتی زیبا در سطح شهر بین خانمها توزیع کنیم. این کار به عنوان اولین حرکت رگا، خیلی دیده شد. در حین پخش انار، امر به معروف هم داشتیم. خدا را شکر الان این حرکتها زیاد شده است. آن موقع خیلی کم بود. این حرکت برای گروههای دیگر هم خیلی جذاب بود. بعد از ما گروههای مختلف در شهرستانهای مختلف از این طرح استقبال کردند. طرحی با نام «یک دوست، یک دعوت » که در آن از مردم دعوت میکنیم یک گناه را ترک کنند و شیرینی تلاششان را نذر لبخند امام زمان(عج) کنند. این اتفاق خیلی خوبی بود و رگا با این طرح، فعالیت خودش را شروع کرد.
این شروع فعالیت بود اما فعالیتهای مستمر رُگا چه فعالیتهایی است؟
یکی از کارهای مهمی که رگا انجام میدهد، حضور در مدارس و دانشگاههاست. بچهها به صورت راوی به مدارس یا دانشگاهها و موسسهها و حسینیهها میروند و داستان تغییر خود را تعریف میکنند. برای اینکه زندگی و صحبتهای اینها برای مخاطبان باورپذیر باشد، عکسهای قبل و بعد از تغییرِ بخشی از اعضای رگا را نمایش میدهیم. حدود یک ساعت و نیم در هر مکانی هستیم و تلاش میکنیم نیاز ایجاد کنیم. مخاطب رگا، نسل جدیدِ خاکستری است. برای همین اسم رگا را هم انتخاب کردهایم تا بیشتر بتوانیم آنها را جذب کنیم. ما چون قبلا از همین گروه بودیم، میفهمیم دختران ما ممکن است از کجا ضربه بخورند، از کجا جذب شوند و چه اتفاقاتی ممکن است برایشان بیفتد. به این هم رسیدیم که خیلی از اقشار خاکستری جامعه، از قشر مذهبی و برخی از رفتارهای اشتباه آنها واقعا زده شدهاند و از هر چیز که رنگ مذهب داشته باشد فراریاند.
اگر اسم مذهبی انتخاب میکردیم کارمان کمتر بازخورد داشت. مخاطب خیلی دیر با ما ارتباط میگرفت. سعی کردیم، اسمی انتخاب کنیم که برایشان جذاب باشد. اعتقادمان این است که باید برای مخاطب نیاز ایجاد کرد. آن وقت راحتتر میتوان در مسیرش قرار گرفت. الان قشر نوجوان خاکستری ما به جایی رسیده که نسبت به برخی از مسائل احساس نیاز نمیکند. نمیپرسد چرا باید دین داشت؟ چرا باید دنبال جواب سوال رفت؟ چرا باید سبک زندگی انتخاب کرد؟ ما به هر یک از این مکانها که میرویم، دو ساعت زمان داریم که این نیاز را ایجاد کنیم. از آنها دعوت میکنیم در دورهمیهای دو هفته یک بار ما شرکت کنند تا جواب سوالهایشان را بگیرند. البته با آمدن
کرونا این دورهمیها تعطیل شد. تا امروز با این ایجاد انگیزه توانستیم ذهن نوجوان را درگیر کنیم.
در این دورهمیها چه برنامهای دارید؟
در دورهمیهایمان کار محتوایی میکنیم. کارگاههایی داریم و این کارگاهها را گاهی به شکل پرسش و پاسخ از اساتید برگزار میکنیم به
سوالهای مخاطبان نوجوان و جوان به شکل زیربنایی پاسخ میدهیم. ثابت میکنیم اصلا خدا وجود دارد یا نه؟ آیا قرآن تحریف شده؟ آیا
پیامبر اسلام یک انسان عادی بودند؟ چرا باید حجاب داشته باشیم؟ چرا باید رنج بکشیم؟ اینها از جمله سوالاتی است که ذهن بچهها را
درگیر کرده و ما خیلی راحت فضا را باز میگذاریم تا بتوانند بپرسند و از پرسیدن نترسند. متأسفانه میشنویم که گاهی مربیان و خانوادهها در برابر طرح این سوالات، برخورد تندی دارند. مخاطبان ما در رگا از هر قشر و تفکری وجود دارند. ما هم هیچ محدودیتی برای شرکت افراد نداریم؛ حتی در دورهمیهایمان و کارگاههایی که داریم، بخشی را به تفریح و بازی اختصاص دادهایم. خود همین چقدر برای بچهها جالب و جدید است.
علت به وجود آمدن رگا چه بود؟
راستش را بخواهید خود من یک سال بود که تغییر کرده بودم. شاید یک سال هم نشده بود. با اینکه مجری برنامه «از لاک جیغ تا خدا» بودم؛ اما این فعالیتها خیلی آرامم نمیکرد؛ چون در این برنامه ارتباط چهره به چهره و مستمر به شکلی که با مخاطب درگیر شوم و در ارتباط باشم و جواب سوالاتش را بدهم و با او همراه باشم، اتفاق نمی افتاد، راضی نبودم. در فکر کار بهتری بودم. در خانواده سه تا خواهر بودیم. یکی از خواهرانم بسیار ناگهانی بر اثر ایست قلبی فوت کرد. این اتفاق من را خیلی به جلو هُل داد. فوت خواهرم تلنگری برای من بود. به نزدیک بودن مرگ نگاه کردم. مرگ را از نزدیک لمس کردم. خیلی برایم سخت بود. 2۴ سال زندگی بی ثمری داشتم و مدام در آن خرابکاری میکردم. این فکرها به من انرژی میداد تا بتوانم کاری بکنم. احساس نیاز برای تغییر در من شکل گرفته بود.
اعتقاد دارم بچهها اگر فکر کنند گذشته خودشان را جبران میکنند. برای این کار باید بستر مناسب برایشان فراهم باشد. من این خلاء را احساس میکردم. خود من روزی از جنس این خاکستریها بودم. دیده بودم که این به ظاهر مذهبی ها چگونه ما را از دین زده کردند. چگونه ما را از چادر متنفر کردند. اثر خوب رفتار برخی را هم دیده بودم. خلائی که احساس کردم این بود که باید گروهی از جنس همین آدمهای خاکستری تشکیل شود و با همین آدمها کار کند. چون درک متقابل وجود دارد. همه اینها باعث شد رگا به وجود بیاید. از طرفی رگا به وجود آمد تا بچه هایی که مسیر تغییر را انتخاب کردند، احساس طرد شدن و تنهایی نکنند. بچه ها جایی برای جمع شدن داشته باشند. جایی که ببینند تنها نیستند و انرژی بگیرند.
مبنا و استراتژی رگا چیست؟
یکی اینکه به دنبال کار تک بعدی نیستیم. یعنی گروه رگا صرفا یک گروه عفاف و حجابی نباشد و ما باید نوع تفکر و سبک زندگی را تغییر دهیم. سبک زندگی غلط میتواند دوباره یک انسان را به مسیر قبلی اش برگرداند. ما هدفمان پاسخ به سوالات و آموزش سبک زندگی مهدوی است. خیلی وقتها هم هست که یک انسان با یک احساس پاک و لطیف تغییر میکند، اما این احساس تا جایی با انسان جلو می آید و ممکن است در سختی ها دوباره انسان سرد شود. مهمترین اعتقاد رگا این است که قطعا باید کار محتوایی و زیربنایی صورت گیرد یا بهتر است بگویم قطعا باید از اصول دین شروع کرد. مخاطب باید این را عمیقا درک کند.
ما از اینکه فردی در رگا سریع حجاب را انتخاب کند، خوشحال نمی شویم. حتی داشتیم افرادی را که میخواستند محجبه و چادری شوند، ولی به این تشخیص رسیدیم که این فرد هنوز به این مرحله نرسیده است. حس توام با جوگیری که دوامی ندارد. کسی که امتحان کند و کنار بگذارد، خیلی سخت تر برمیگردد. همه را تشویق میکنیم به اینکه از ابتدا این اصول را یاد بگیرند و پیاده کنند؛ آیا واقعا خدا هست یا نه؟ حتی خیلی از بچه های مذهبی ما هم جواب این سوال را نمیدانند. میدانند خدا هست، اما نمیدانند چطور باید ثابت کنند. تلاش میکنیم از نظر محتوایی هم بچه ها را غنی بار بیاوریم. این خیلی برای ما مهم است.
بازخوردها چگونه بود؟
خدا را شکر بازخورد فوق العاده ای هم گرفتیم. نوجوان درگیر می شد و با ما ارتباط میگرفت. تصمیم میگرفت در دورهمی های ما حضور داشته باشد. رگا بیش از آن چیزی که ما فکرش را میکردیم مورد استقبال قرار گرفته است. در مدارس زمان خیلی کوتاهی داریم، ولی معاونان مدارس همیشه میگویند: در هیچ برنامه ای، چنین جمعیتی حضور نداشتند. حتی شیطونترین بچه های ما هم با آرامش و سکوت مینشینند و برنامه را تا آخر میببینند. بچه ها در پایان نمیگذارند ما از سالن خارج شویم و به اصرار خداحافظی میکنیم. این قدر این بچه ها تشنه هستند. غم ما جایی است که این بچه ها تشنه اند و کسی نیست جواب سوالاتشان را بدهد. برخی از مبلغان و مربیان ما گاهی مباحث بسیار سنگینی با بچه ها مطرح میکنند یا پله صدم را به بچه نشان میدهند که در نوجوان نوعی حس سرخوردگی ایجاد میشود. بچه جرئت نمیکند پله اول را برود.
برای بچه ها جالب است ما هم مثل آنها هستیم و از بالا به آنها نگاه نمی کنیم. سوال میکنند شما که لذت گناه را درک کرده اید، حالا به چه لذتی رسیده اید که لذت قبلی را کنار گذاشته اید؟ حتی میگویند: شما مثل ما حرف میزنید. سعی میکنیم از اصطلاحات نوجوانان امروزی استفاده کنیم. از قبل هم در این زمینه تمرین کرده ایم. قطعا اثربخش بودن این تلاشها واقعا با خداست. هر روز وقتی بیدار می شویم و با پیام هایی مواجه می شویم از بچه هایی که جواب سوالهای خود را گرفته اند یا مسیر تغییر را شروع کرده اند، خیلی انرژی میگیریم. یکی از نماز شروع میکند، یکی با حجاب و یکی هم آغاز به ترک گناه کرده! این واقعاً خستگی را از ما دور میکند و باعث میشود ما در این مسیر بیشتر از قبل تلاش کنیم و ادامه بدهیم.
خدا را شکر سال گذشته هم رگا به عنوان یک گروه فعال و موفق در زمینه عفاف و حجاب انتخاب شد و در یک جلسه خصوصی با مقام معظم رهبری شرکت کردیم و بنده به عنوان نماینده این گروه، بین ۴، ۵ نفری که در محضر ایشان صحبت کردند، گزارشی از گروه و فعالیت ها و موفقیت های آن ارائه دادم. یکبار هم از طرف آستان قدس به عنوان یکی از گروه های موفق در حوزه دختران انتخاب شدیم.
در حوزه اجرا، رگا چطور راه اندازی شد؟
رگا روزهای اول با سه نفر شروع کرد. من بودم که به این ایده رسیدم، خانم رکنی حسینیه شان را در اختیار ما قرار دادند و استاد راجی که ما را همراهی کردند و در حوزه محتوایی باری از دوش ما برداشتند. گروه رگا یک گروه کاملا مردمی است. جز این ما هیچ حامی نداشتیم. کسانی بودند که سنگ جلوی پای ما انداختند. طبیعی هم بود. از اول میدانستیم در تأسیس مؤسسه فرهنگی، موانع خیلی زیاد است. روزهای اول خیلی از مدارس به ما اعتماد نمی کردند. برخی مدارس اعتقادی به صحبت های ما نداشتند. تا اینکه با حاج حسین یکتا آشنا شدیم. ایشان گروه ما را شناخت و به ما کمک کرد. قبل از آن هیچکس گروه رگا را به رسمیت نمیشناخت. حاج حسین یکتا کمک کرد با بسیج و آموزش و پرورش ارتباط گرفتیم. توانستیم در مدارس بیشتری حضور داشته باشیم. در یک سال به 1۶0 مدرسه رفتیم. خیلی اتفاقهای خوب و شیرینی افتاد.
فکر می کنید فعالیت رگا در حوزه ترویج ارزشهای انقلاب و تحکیم خانواده چقدر اثرگذار است؟
حقیقتا کار اصلی رگا همین است. رگا میخواهد ارزشهایی را زنده کند که برخی از مردم فکر میکنند این ارزشها دیگر به کار نمی آیند و
دارند خاک میخورند. دوست داریم نشان دهیم که این ارزشها نه تنها کارآمد هستند، بلکه زندگی را خیلی بهتر، شادتر، سرحالتر و پرنشاط تر جلو میبرند. برخی از بچه ها وقتی در فضای دوستانه خودمان هستند، مشکلاتشان کمتر است، میگویند، میخندند و شادند. اما در بیرون از این در واقع افسردگی دارند و همه در تنهایی خودشان نارحتند و به یک پوچی رسیده اند. خیلی از بچه های رگا از این نقطه برگشتند و تغییر کردند و الان با اینکه مشکلات بیشتری دارند، ولی شادتر هستند. ما میخواهیم همین را نشان بدهیم و ارزشها را
زنده کنیم.
انقلاب مگر جدا از این ارزشهاست؟ این ارزشها هنوز کارآمد و پویاست و زندگی را پرنشاط تر میکند. رگا حقیقتاً هیچ حامی ای ندارد؛ هیچ مجموعه ای و هیچ ارگانی. کاملا یک گروه مردمی است. حتی در خیلی از نذرها و جشنها و دورهمی هایمان بچه ها دست به
جیب می شوند یا مردم کمک میکنند. الان هم حتی یک مکان ثابت نداریم و شرایط اینکه حسینیه همیشه در اختیار ما باشد، نیست. مکانش هم جنوب شهر تهران است که همه به آن دسترسی ندارند و به دلیل محدودیت هایی که حسینیه دارد از وجود اساتید آقا نمیتوانیم بهره ببریم. در بسیاری از زمانها مثل محرم و صفر حسینیه را در اختیار نداریم و هر بار در یک حسینیه یا مسجد یا حتی خانه بچه ها مجبور به برگزاری دورهمی ها و جلساتمان هستیم. محدودیت های اینچنینی داریم. اینها خیلی ما را اذیت میکند. در هر صورت رگا یک گروه کاملا مردمی است و با حمایت مردم و خود بچه های رگا جلو میرود.
دستاوردهای امروز رگا چیست؟
مهمترین دستاورد رگا، تربیت نیرو است. نیرویی که به یک مبلغ دین تبدیل شده است،کسانی مُبلّغهایی که شاید تا دیروز خودشان هم دین را قبول نداشتند یا اعتقادی به آن نداشتند. اینها حالا خودشان دارند برای دین تبلیغ میکنند. هر کدام از این بچه ها مربی ما هستند. شبیه گنجی می مانند که خودشان می توانند هزاران هزار برابر اثرگذارتر باشند. رگا یک روز با سه نفر شروع کرد، امروز بحمدلله بچه های اصلی رگا خیلی زیادتر از اینهاست. گروه معاونت در رگا هسته اصلی و اتاق فکر رگاست. شورای راهبردی رگاست و مسیر آینده
آن را ریل گذاری میکند. بچه های تشکیلات، زیرمجموعه بچه های معاونت هستند و زیرگروه هایی نیز تعریف شده است. یک دایره
گسترده تر به عنوان خادمان رگا داریم.
خدا را شکر از نظر کمیت و کیفیت هر روز هم به چارت تشکیلاتی ما اضافه میشود. تلاش میکنیم مربی تربیت کنیم و این بچه ها در مسیری قرار بگیرند که علاوه بر تغییر، ثابت قدم و قوی باشند، در حدی که بتوانند شبهات را پاسخ دهند. محرم سال گذشته، یک موکب دخترانه در پارک بانوان تهران برپا کردیم. طبق صحبت خود افرادی که مدیریت پارک را به عهده داشتند، اص جوّ پارک بانوان به کلی تغییر کرد و در حین سرو چای و دمنوش، مربیان ما زمانی را به گپ وگفت و پاسخ به سوالات مراجعان اختصاص میدادند و راهی برای دوستی و ورود به قلب آنها بازمی کردند. موکب دخترانه برای مردم خیلی جالب بود. برخی با واژه ای به نام اربعین مانوس نبودند.
سعی می کردیم فرهنگ اربعین را زنده کنیم. با فضاسازی مسیر نجف تا کربلا و عکسهای یادگاری که مراجعان با کوله و چادر در آن مسیر بازسازی شده می گرفتند، شوقی در دلها زنده میشد. اثری که برنامه گذاشت، خیلی عمیق و دلچسب بود.
ادامه دارد..