سرویس سیاست حلقه وصل - جریان تحریف هیچ خط قرمزی ندارد. یکی از کارویژه های این طیف این است که چهره خبیث آمریکا را بزک کرده و دیو را دلبر نشان می دهد. برای نمونه، روزنامه اعتماد- به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس دهم و از نزدیکان «مهدی کروبی» و یار گرمابه و گلستان یکی از مفسدان گردن کلفت اقتصادی در دولت اصلاحات- در شماره ۱ دی ۱۴۰۰- در مطلبی نوشت: «موارد همکاری میان ایران و امریکا کم نیست و همسویی منافع ما هم در اموری قابل بررسی است. مگر برای حذف طالبان میان ایران و امریکا همکاری صورت نگرفت؟ ...در جنگ با داعش، نیروهای تحت امر شهید سلیمانی در عمل نیروی پیاده یک ائتلاف بزرگ بودند که بمباران هوایی آن را ارتش امریکا و متحدانش برعهده داشتند».
همزمان با این تحلیل مغرضانه و کذب، برای نخستینبار یک مقام ارشد سابق ارتش رژیم صهیونیستی به صورت رسمی اعتراف کرد که اسرائیل در ترور سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقشآفرینی کرده است. «تامیر هیمن» رئیس سابق دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی علنا اعلام کرد که اسرائیل در این عملیات که دو سال پیش به سرکردگی آمریکا انجام شد نقش ایفا کرده است.
وی از ترور سردار سلیمانی به عنوان یکی از «دو ترور مهم و قابل توجه» در دوران حضورش در این سمت یاد کرده است. این مقام سابق رژیم صهیونیستی گفته که ترور مهم دیگر «بها ابوالعطا»، یکی از رهبران جنبش جهاد اسلامی بود.
دولت تروریست آمریکا در دی ماه ۹۸ در اقدامی جنایتکارانه، حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند. این اقدام توسط دولت جمهوری خواه ترامپ انجام شد و در همان مقطع مقامات دموکرات آمریکایی و از جمله «جو بایدن» از این اقدام تروریستی و جنایتکارانه حمایت کردند.
نکته قابل تأمل اینجاست که در شرایطی که آمریکا و اسرائیل صراحتا به نقش خود در اقدام تروریستی در به شهادت رساندن سردار سلیمانی اذعان کرده اند، در این سو افراطیون اصلاح طلب با پاک کردن صورت مسئله، ردپای قاتل و ظالم را پاک می کنند.
طیف تندرو اصلاح طلب همزمان با بزک قاتلان حاج قاسم، دوگانه دروغین «توافق- جنگ» را نیز کلید زده است. در همین رابطه روزنامه آرمان- در شماره ۲ دی- در مطلبی نوشت: «هنوز این امیدواری وجود دارد که توافق صورت گرفته و تحریمها برداشته شود. ولی اگر زمان بگذرد و مذاکرات قفل شود، این قفل به این سادگیها باز نخواهد شد. اگر...پرونده هستهای به شورای امنیت برود و یا خدایی نکرده گزینههای نظامی روی میز بیاید برای ما دردسر ایجاد میشود. چرا که بالاخره مردم مشکل معیشت دارند و این برای جامعه خطرناک است. حل کردن اقتصاد و معیشت مردم از اوجب واجبات است و باید سیاست خارجی به گونهای باشد که بتوانیم مشکلاتمان را با دنیا حل کنیم تا تحریمها مرتفع شود».
هدف اصلی افراطیون اصلاح طلب در القای دوگانه های دروغین «توافق- جنگ» و «توافق- قطعنامه» هراسافکنی در افکارعمومی و چیدن میوه آن در میز مذاکره به نفع طرف غربی است.
این طیف مدعی است که اگر مذاکرات وین به توافق ختم نشود، قطعا گزینه باقی مانده، یا جنگ و تقابل نظامی است و یا قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت. این ادعا در حالی است که اولا؛ گزینه نظامی به علت ناتوانی آمریکا، سالیان درازی است که از روی میز مقامات این کشور کنار رفته است و ثانیا؛ دیپلماسی مقتدرانه و هوشمندانه، عاملی است که مانع صدور قطعنامه علیه ایران میشود. به عبارت دیگر، زبان اقتدار و قدرت، طرف مقابل را هم از فکر حمله نظامی دور میکند و هم از صدور قطعنامه ضدایرانی.
و اما تطهیر چهره خبیث قاتلان حاج قاسم و شهید فخری زاده و دیگر شهدای والامقام و در ادامه، هراس افکنی با کلیدواژه «توافق-جنگ» ذیل یک پروژه بزرگ تر تعریف می شود و آن، پروژه ضدایرانی «برجام پلاس» است.
افراطیون اصلاح طلب مدعی هستند که که برجام «ناقص» است و باید به توافقی «طولانیتر و بزرگتر» مبدل شود. هدف اصلی این پروژه ضدایرانی- که آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپا بر اجرای آن اصرار دارند- برجامیزه کردن توان موشکی و قدرت منطقهای ایران و به عبارتی بتنریزی در قلب توان موشکی و منطقهای ایران است.
آمریکا در پی آن است تا بدون لغو تحریم ها و به عبارتی، بدون هزینه به برجام بازگشته و در ادامه در جایگاه طلبکار نشسته و مسئله دائمی کردن محدودیت های برجام ایران و کلیدزدن برجام موشکی و منطقه ای را پیش ببرد. در این میان، طیف تندرو اصلاح طلب در نقش همکار داخلی آمریکا در پی جاانداختن این پروژه ضدایرانی و عادی سازی آن هستند.