
سرویس تجربیات: جواد رمضاننژاد مدیر جوان شبکه افق است. شبکهای که به همه مدل مسالهای با یک نگاه فرهنگی و اسلامی مینگرد و دغدغه اصلیاش انتقال و ارتقا سطح فکری و شعوری مردم به وسیله رسانه است.
***
شبکهی افق برای شهرستانها، چه برنامههایی در نظر گرفته است؟ شهرستانها چگونه میتوانند برنامهی تولیدی داشته باشند؟
یکی از موضوعاتی که شبکهی افق با جدیت پیگیری میکند، توجه به حرکتهای خودجوش فرهنگی است که در سراسر کشور انجام میشود. از ابتدا در شبکهی افق، سیاست «مرکزگریزی» مدنظر طراحان بوده است، یعنی همه چیز در تهران دیده نشود. این سیاست جنبههای مختلفی دارد، یک بخش مهم آن عدالت رسانهای است، یعنی مردم در نقاط مختلف کشور به طور مساوی، امکان بهرهمندی از رسانه را، هم به عنوان مخاطب و هم به عنوان برنامهساز، داشته باشند. کاری که در راستای توجه به جوانان انقلابی در سراسر کشور و لزوم تلاش مسئولان فرهنگی برای به انزوا نرفتن این استعدادهاست. نکتهای که مقام معظم رهبری خیلی روی آن تأکید کردهاند.
شبکهی افق میتواند فرصتی باشد برای این که فعالان فرهنگی در جاها و زمینههای مختلف، معرفی شوند. علاوه بر این که خود این فعالان فرصتی پیدا کنند که محصولات و تولیدات هنریشان را عرضه کنند. این فرصت با مخاطب وسیعی که در اختیار آنان قرار میدهد، در دل آنها امیدواری به وجود میآورد.
در عرصهی عمل چقدر این اهداف عملیاتی شده است؟ با توجه به این که در خیلی از استانها امکان دریافت این شبکه وجود ندارد، آیا این اهداف محقق شده است؟
یکی از چالشهای جدی شبکهی افق، نحوهی پوشش آن است. علیالقاعده تا وقتی مشکل پوشش شبکه به خاطر فقدان زیرساختهای فنی حل نشود، بخش اعظمی از مخاطبانی که شبکه میتواند تحت پوشش قرار دهد، حذف میشوند. میتوان گفت شبکهی افق جزء معدود شبکههای تلویزیون است که دستاندرکارانش با شبکههای فرهنگی انقلاب در قسمتهای مختلف، ارتباط نزدیک دارند. به همین خاطر همین الان آثاری که از طریق آن پخش میشود، توسط تولیدکنندگان شهرستانی ساخته شده است. برای نمونه خیلی از برنامههای مستندی که همین الان در حال پخش است، تهیهکنندههایی شهرستانی دارد. به طور مثال میتوان به مستند آقای نظافتی، طلبهای که کلیهاش را اهدا میکند، یا مجموعهی «پازل»، که اصلا بحث فناوری و توانمندیها و جهاد علمی است، از طرف گروههایی در شهرستانها تولید شده است.
ما با آغوش باز پذیرای این چنین کارها هستیم. ولی ساز و کاری که باید برای استفاده از این تولیدات استفاده شود در تعامل کارگروههای مختلفی در دست بررسی است. این که بدنهی جبههی فرهنگی انقلاب در شهرستانها، به فضای رسانه نزدیک شود و بتواند خودش را به راحتی به رسانه نزدیک کند، نیاز به زمان دارد. این حرکتی است که ما برای ارتباط بین رسانه و گروههای فرهنگی کشور شروع کردهایم. با این تلاشها این ارتباط نسبت به آن چه قبلا وجود داشته، خیلی سهلتر و روانتر شده است.
آیا فکر میکنید که گروههای فعال شهرستان، بتوانند استانداردهای مورد نظر شبکه را، هم از لحاظ تولید و هم از لحاظ جلوههای بصری، تامین کنند؟
در این مورد دو راهکار وجود دارد: یکی این که خود گروههای فرهنگی شهرستان تولید محصول رسانهای داشته باشند، دیگر این که رسانه آنها را شناسایی و در مورد آنها محصول رسانهای تولید کند. فرض کنید کارگروهی در یک شهرستان، مؤسسهای فرهنگی دارد و در زمینهی تربیت دینی کار میکند. نیاز نیست اینها خودشان فیلمساز باشند تا کار آنها را با استانداردهای خود بسنجیم، بلکه اگر ما آنها را بشناسیم، میتوانیم زمینهای را فراهم کنیم و تیمی را، با کیفیتی که مورد قبول خودمان است، مامور کنیم تا کاری با استانداردهای مورد نظرمان از آنها تهیه کنند.
الان شما همچین کادر و سازمانی را در اختیار دارید؟
مبنای کار در شبکهی افق این است که بدنه چالاک باشد، یعنی کمترین نیروی ستادی را داشته باشیم و بتوانیم با گروههای مختلف ارتباط برقرار کنیم. ما اساسا مبنا را بر برونسپاری گذاشتیم.به خاطر همین با گروههای بسیاری ارتباط داریم که میتوانیم به آنها سفارش بدهیم که کار را برای ما آماده کنند. اگر گروههایی از خود شهرستانها برای تولید کار شناسایی شوند، از همه نظر برای ما بهتر است.
زیرا اینها اولا نسبت به منطقه شناخت بومی دارند و به ظرایفی آشنا هستند که تهیهکنندگان مقیم مرکز نتواند به خوبی آن را پوشش دهند، ثانیا این که از نظر اقتصاد رسانه، خیلی به صرفهتر است تیمی که در یک شهرستان حضور دارد با امکانات خودش، کار کند، ثالثا این که گروههای فرهنگی مختلفی را که در شهرستانها کار میکنند، نسبت به گروههای رسانهای که اطرافشان، حساس کنیم. خود همین ارتباط اگر شکل بگیرد، میتواند منشأ خیر باشد.
شبکهی افق اساسا برای پاسخ به نیاز اعضای جبههی فرهنگی انقلاب به وجود آمده است یا در اهدافی که برای خود ترسیم کرده است ارتقای سطح فرهنگ جامعه را نیز مدنظر قرار میدهد؟
میدانید در مسائل حوزهی فرهنگ و حوزهی علوم انسانی، به راحتی نمیتوان در موضوعات مختلف خطکشی کرد. ولی در پاسخ این سوال میتوان به صورت کلی میتوان این گونه پاسخ داد که سعی ما بر ایجاد حساسیت در مخاطب نسبت به مسائلی است که در حوزهی گفتمان انقلاب اسلامی یا حوزهی فرهنگ عمومی رخ میدهد. البته خیلی جاها گفتمان انقلاب، با فرهنگ عمومی نسبت مستقیم دارد و نمیتوانیم این دو را از هم تفکیک کنیم. انقلابی که در این مملکت اتفاق افتاده است، سرشتی دارد که با مجموعهای از باورهای دینی عجین شده است و اگر هر کدام از این ریشهها و باورها تقویت شود، گفتمان انقلاب رشد پیدا کرده است. تعریف ما از گفتمان انقلاب این نیست که فعالیتها فقط در حوزهی دین باشد، بلکه دیدگاه واقعی بسیار وسیعتر از اینهاست. خیلی از آنهایی که در جبهه شهید شدند، علاقه و نسبتشان به این خاک و ملیت، از خیلی از روشنفکرانی که اکنون وجود دادند و ادعای وطنپرستی میکنند، بیشتر بوده است. ما باید تعاریف این مسائل را شفاف کنیم. اگر تعاریف شفاف شود، متوجه میشویم که چه میخواهیم به مخاطب ارائه کنیم.
اساسا نگاه ما این نیست که مخاطبی خنثی برای خودمان دست و پا کرده باشیم، یا فقط قشر مذهبی، قشر بچه مسلمان مخاطب این شبکه شود و بخواهد نسبت به ما واکنش مثبت و منفی داشته باشد، ما مخاطب خودمان را مخاطب عام میبینیم؛ کل جامعه. منتها حرفی که بخواهیم در این شبکه بگوییم، تن دادن به نیاز مخاطب است نه به سلیقهی او. در حال حاضر نگاهی در رسانه وجود دارد که میگوید نگاه کنید که مخاطب از چه چیزی لذت میبرد تا فقط همان را به او بدهید. در حالی که شما باید ببینید مخاطب چه چیزی نیاز دارد تا او را تغذیه کنید. بعد نیاز مخاطب را به سلیقهاش نزدیک کنید و بتوانید برنامه را به او ارائه دهید.
این اتفاقی است که باید بیافتد. طبعا کار سختی است و ما در حال پشت سر گذاشتن مسیری هستیم که کمتر تجربه شده. هر چقدر در مورد مفاهیم انقلاب حرف بزنیم، باز کم است. ما همین الان در حال ساخت چندین مستند و مجموعهای برنامههای تلویزیونی هستیم که تاکنون مشابه آن پخش نشده است. در حیطهی مسائل انقلاب اسلامی، به نظر من موضوعات زیادی روی زمین مانده است.
این جا یک مسألهی دیگر هم مطرح است: آیا صرفا تلویزیون رسانهای سرگرمکننده است یا کارکردهای دیگری هم دارد؟ واقعیت این است که تلویزیون کارکردهای دیگری، نظیر کارکردهای آموزشی دارد. ما به جای سرگرمی، به جذابیت معتقدیم، یعنی شما میتوانید حرف بسیار جدی بزنید، اما در قالبهای جذاب، طوری که سرگرمکننده هم باشد.
آیا میتوانید مدعی شوید که در آینده شبکهی افق یکی از پربینندهترین شبکهها باشد و برنامههایی ارائه دهد که با سایر تولیدات شبکههای تلویزیونی قابل رقابت باشد؟
کارکردهای شبکههای تلویزیونی کاملا متفاوت است. این که ما برنامهی طنزی در شبکهی افق راه بیاندازیم که شبکههای دیگر هم بتوانند نظیر آن را تولید کنند، برای ما امتیازی نیست. اگر قرار بود عوامل جذابیتی که در شبکهی افق استفاده میشود، همان عواملی باشد که در هر برنامهی دیگری کاربرد دارد، اصلا لزومی نداشت این شبکه تاسیس شود.
ما بنا را بر این گذاشتیم که حرفهای جدی در افق گفته شود. این حرفهای جدی، میتواند با جدیت خود مخاطبان را جذب کند. ما تجربهای این چنینی قبل از ایجاد شبکهی افق، در برنامهی «راز» داشتیم. بسیاری از مباحثی که در برنامهی راز مطرح میشد، مباحثی جدی بود و مخاطب با آن ارتباط برقرار میکرد، مخاطب همراهی میکرد. آن برنامه در فضای رسانهای کشور، موج ایجاد کرد. من کسانی را دیدم که نمیتوان آنها را الزاما از آدمهای حزباللهی جامعه حساب کرد، افراد خیلی معمولی جامعه که شاید حتی شاید نسبت به خیلی از مسائل انتقاد داشتند، نسبت به موضعی که در این برنامه مطرح میشد همزادپنداری میکردند.
شبکه افق چقدر وارد مسائل چالشی جامعه به خصوص مسائل سیاسی میشود؟
ما اساسا نگرشمان در شبکهی افق، نگرشی سیاسی نیست. ما شأن فرهنگ را خیلی بالاتر از سیاست میدانیم. البته این حیطهها در همدیگر تداخل دارند، اما مبنای نگاه و راهبرد ما، فرهنگی و اجتماعی است.
شما برای شناخت برنامهسازان در سطح کشور، از چه راههایی استفاده میکنید؟
یکی از راههایی که میتوانیم فعالان فرهنگی دارای استعداد برنامهسازی را کشف کنیم، جشنوارهی عمار است. ما کسانی را که در این جشنواره یا جشنوارههای دیگر از خود استعدادی بروز دهند شناسایی میکنیم و به سراغ آنها میرویم. غیر از این اگر پخش شبکه سراسری شود، از طریق پخش برنامههای شبکه میتوانیم ایدههای جذاب بسیاری را دریافت کنیم و کار خود را بهتر پیش ببریم.