
رضا اسماعیلی:
هر سال در آستانه برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، شور و هیجانی غیر قابل وصف به جان مولفان و ناشران برای عرضه جدیدترین آثار خود میافتد. تکاپویی که از طراوت و نشاط جامعه ادبی ایران حکایت میکند و از طلوع پر فروغ ستارههایی جدید در آسمان شعر و ادب ایران خبر میدهد.
حضور در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و مروری بر کتابهای عرضه شده در حوزه شعر و ادبیات به ما امکان ارزیابی نسبی وضعیت ادبی کشور را میدهد. چرا که فرصت طلایی نمایشگاه کتاب، فرصتی مغتنم برای ارائه جدیدترین آثار منتشره ناشران در حوزه شعر است.
امسال نیز ناشران تخصصی شعر و ادبیات، بازدیدکنندگان مشتاق را به میهمانی غرفههای خود فرا خواندند تا محصول یک سال تلاش خود را تقدیم ادب دوستان کنند. ناشران نام آشنایی چون سوره مهر، امیرکبیر، انجمن قلم، شهرستان ادب، انجمن شاعران، نیستان، مروارید، چشمه، نوید شیراز، هزاره ققنوس، رسانه اردیبهشت، فصل پنجم، جمهوری، اقلیما، نیماژ و ...
با نگاهی اجمالی به مجموعه شعرهای منتشره توسط ناشران در حوزه شعر میتوان به این نتیجه رسید که جریان شعر امروز بخصوص شعر شاعران جوان جریانی پویا، بالنده و زاینده است. به لطف خدا، جریان غالب در فضای ادبی امروز کشور، جریان متصل به جبهه فرهنگی و ارزشی انقلاب است، جریانی که دانشآموخته مکتب انسان ساز اسلام و قرآن است و هدف غایی و نهاییاش در شعر، ترویج آموزههای دینی و اخلاقی به قصد صعود به قاف کمال انسانی میباشد. چنان که رهبر فرزانه انقلاب در بازدید از غرفه «شهرستان ادب» با اشاره به این نکته فرمودند: «مجموع آثار شما، بحمدالله خوب است».
اما در کنار آثار خوبی که از شاعران جوان در فضای ادبی جامعه منتشر میشود، شاهد جان گرفتن جریان دیگری نیز در حوزه شعر و ادبیات امروز هستیم که از رویکردی انفعالی برخوردار است. جریانی که هر چند از نظر مولفه های ادبی و اصول زیباشناختی قابل تامل و بررسی است، اما از نظر مضمون و محتوا به ادبیاتی سیاه، آفت زده و استحاله شده میماند که در جان مخاطب خویش بذر پوچ انگاری و نا امیدی میکارد. هر چند پیروان این جریان در فضای ادبی کشور در اقلیت قرار دارند، ولی غفلت از پرداختن به آن ممکن است در آینده تبعات جبرانناپذیری برای ادبیات ما به بار آورد.
مضامینی که در شعر این گروه از شاعران – علاوه بر معناگریزی و فُرمگرایی افراطی – از بسامد بالایی برخوردار است، مضامینی چون : خودکشی، اعتیاد، خیانت، رکاکت لهجه ( شعرهای اروتیک )، هرج و مرج اخلاقی، روان پریشیهای شاعرانه وپوچ انگاری است. برای هدایت شعر و ادبیات کشور و پیشگیری از فرو افتادن به ورطههایی از این دست، ضرورت تقویت «نقد ادبی» بیش از پیش احساس میشود . بسیاری از شاعرانی که ناخواسته در این دامچاله فرو میافتند، شاعران جوانی هستند که با هویت فرهنگی و ادبیات هزار ساله ما بیگانهاند و با تاثیر پذیری از نظریههای ادبی غیربومی - گزارههای تئوریک ساختارگرایی و «تاویل متن» - در این مسیر طی طریق میکنند.
جان کلام آن که «شعر جوان» ما برای بالندگی بیشتر باید در پیشینه ادبیات هزار ساله پارسی ریشه بدواند. شاعران جوان باید با فروتنی در مکتب بزرگانی چون عطار، مولانا، فردوسی، حافظ، سعدی، بیدل و از معاصرین: نیما و سپهری و... به شاگردی بنشینند و درسها بیاموزند تا بتوانند در عرصه زایش و آفرینش ادبی، حرفی برای گفتن داشته باشند و از بحر معانی، گوهرهایی درخشان فراچنگ آورند. دوم آن که «شعر جوان» باید از «مواخذه» و عتاب و خطاب هراس نداشته باشد، باید شرنگ «نقد» را به جان بخرد تا کام خود را از «شهد» ماندگاری شیرین کند، چرا که پشت کردن به نقد و فرو افتادن در دامچاله «خودشیفتگی» راه را برای به برگ و بار نشستن این نهال جوان سد خواهد کرد و بر آسیب پذیری آن خواهد افزود – اینچنین باد ...