حلقه وصل: محمد رستمپور
شاید که نه، حتماً شما تاکنون پشت فرمان اتوبوسهای خط واحد بهارستان-جمهوری ننشستهاید. اما به احتمال زیاد در میان خوانندگان این مطلب، افرادی هستند که کنار دست راننده این مسیر را طی کرده باشند. تصور اینکه در چنین مسیری راننده باشید، آن هم راننده اتوبوس خط واحد دلهرهآور است. رانندگی در این مسیر از پیروزی در مسابقات رانندگی فرمول یک هم دشوارتر است. از در و دیوار موتور و عابر پیاده میریزد. فاصله بین ایستگاهها کم است. معمولاً مسیر بسیار شلوغ است. شما باید مرتباً در همان خط، مسیر عوض کنید تا تصادفی رخ ندهد. همزمان باید جوری ترمز کند و سرعت بگیرد که انبوه مسافرانی که ایستادهاند، صدمه نبینند و البته سریع به مقصد برسند.
کار رسانهای در دولت سیزدهم همین شکلی است. دولتی برآمده از یک انتخابات سخت و کممشارکت به دلایل اقتصادی و معیشتی و اجتماعی و سیاسی که حجم متراکمی از مسئولیتهای معمول یک دولت و مطالبات کاملاً درست جامعهای را به دوش کشیده که مأیوس از حل مشکلات، دیگر تاب و تحمل تکبرها و تفرعنهای مدیران دولت روحانی و انفعال و ضعف مفرط آنان در شکلدهی یک زندگی کاملاً عادی را ندارند. در چنین شرایطی، قبول مسئولیت در دولت سیزدهم آن هم در بخش رسانه که باید تبیین و روشنگری کند و توضیح بدهد و ترسیم کند و تسلی بدهد و همدلی بسازد، جهاد است. البته اگر و اگر صوری و تشریفاتی و کلاسیک و مالهکشی و تملق و تزویری که در هشت سال گذشته باب شده، دوباره در متن قرار نگیرد. با این مقدمه میتوان گفت رسانهایهای دولت سیزدهم باید مثل راننده اتوبوس خط واحد بهارستان-جمهوری چهار کارکرد یا فرمان اساسی را بدانند یا بدان عمل کنند.
1. شبکههای اجتماعی را جدی بگیرید: در ذهن یک مدیر یا مسئول، باید تلقی تهدیدآمیز از شبکههای اجتماعی حذف شود. نباید شبکههای اجتماعی را تنها به چشم ویروسهای شایعهپراکن و کلاغهای دهنبین دید. شبکههای اجتماعی کار و فعالیت شما را به سرعت و سهولت منتقل میکنند و پیام شما را درست به آن جامعه مخاطبی که به دنبالش هستید، میرسانند. اما اینکه تصور کنید یک وزیر یا مدیر نباید در شبکههای اجتماعی حضور داشته باشد و حضور مردم و نخبگان هم بیفایده و مهلک است، در شرایط کنونی که استفاده ایرانیها از یک ساعت و ۴ دقیقه در روز به یک ساعت و ۳۲ دقیقه رسیده، بیمعناست. براساس اعلام مرکز آمار ایران، ۸۸.۵ درصد کاربران ایرانی در واتساپ و ۶۸ درصد در اینستاگرام عضویت دارند. در نتیجه اگر با مردم کار دارید و به دنبال تخاطب با مردم هستید، در کنار کار میدانی و عملیاتی و نه نمایشی و استفاده از ظرفیت سایت و روابط عمومی، بکوشید از پتانسیل شبکههای اجتماعی بهره بگیرید.
2.سناریو داشته باشید: کار رسانهای به بازی والیبال شباهت دارد. در مقابله با رقیب که ممکن است یک نیروی سازماندهی معارض باشد یا یک منتقد داخلی، باید کوشش کنید هر حرفی را به هر شکلی و در هر بستری نزنید. تنوع قالبها را جدی بگیرید. برای انعکاس برخی فعالیتها از قالبهای جدید مثل موشنگرافی و اینفوگرافی استفاده کنید. مانند بازی والیبال که مبتنی بر یک طراحی مبتکرانه است و هر امتیازی ساخته و پرداخته یک سناریو است، باید بازی را در تمام مناطق زمین پخش کرد و مدام در حال تغییر تکنیکها بود. با اتکاء به یک گزارش تصویری یا مصاحبه با یک خبرگزاری نمیتوان شرح خدمات داد یا خطاها را توضیح داد.
3. تمرکز داشته باشید: رسانه و روابط عمومی یک سازمان یا نهاد باید یک گفتمانسازی کند و کارکرد آن نهاد یا وزارتخانه و جایگاهش در نظام اداری کشور توضیح دهد. برای مثال، به توضیحات و روایتهایی که در ارتباط با قطعی برق در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد، توجه کنید. کمتر توضیح و تبیین تخصصی و قابلفهم و ارزشمندی منتشر شد. به ویژه با تکثر و تعدد رسانهها در عصر رسانههای اجتماعی باید تلاش کرد در حوزه تخصصی خود حرف مقبول و بیان شایسته داشت. اطلاعرسانی را از کار روابط عمومی و روابط عمومی را از اقدام رسانهای تفکیک کنید. رسانه یک وزارتخانه یا نهاد و سازمان صرفاٌ اطلاعرسانی در مورد اظهارات وزیر و خبررسانی دیدارها و نشستها نیست.
4. در لحظه پاسخگو باشید: دوران برگزاری نشست خبری و پاسخگویی به سؤالات و شبهات گذشته. بسیاری از پرسشها و ایرادات طراحی شدهاند تا در یک سیر مستمر ضربات اندک اما مداوم به ذهنیت شهروند جامعه وارد کنند و دید و اعتماد او در طول زمان ویران شود. سیاست فروپاشی کلنگی نظام سیاسی کشور به عرصه رسانه رسیده. رسانه در کشور هر روز ماجرایی دارد و سوژهای و پس از چند روز یا چند ساعت، نو به نو تغییر میکند. گویی که یک تیرانداز ماهر با چندین اسلحه و تنوعی از فشنگ و خمپاره و موشک مرتباً در حال شلیک است. در چنین وضعیتی، باید کنش مستمر و فعالانه و حتی غیر جامع جای واکنش غایب پراکنده و منفعلانه و حتی جامع بنشیند. مشهور است که در دعوا برنده کسی است که سیلی اول را بزند. حال شما تصور کنید رقیب یا دشمن شما مرتباً از چپ و راست مشغول سیلیزنی است و شما به دنبال این هستید که پاسخ درخوری بیابید. با این نگاه، هم زمان را از دست میدهید و هم توان را. لزومی نیست 24 ساعته آنلاین باشید. ضرورتی ندارد پاسخ کامنت بدهید و مرتباً استوری بگذارید. اما به محض آنکه شبههای، اشکالی، ایرادی پیدا شد، حاضر شوید و حداقل وعده بررسی بدهید.
با این چهار فرمان میتوان امید داشت راننده خط واحد جمهوری-بهارستان از ترافیک دیوانهکننده این خیابان و از حجم بالای تردد موتورسواران و تخلف خودروهای سواری و ورود گاریها به خط نجات پیدا کند. رسانه، فرع نیست، پیوست نیست، اصل و متن است. دولت سیزدهم بیش از آنکه برنامه تحول اقتصادی یا ساماندهی معیشتی داشته باشد، باید نظام جامع رسانهای تدوین کند تا بتواند با مردم که نیمی از آنان در انتخابات مشارکت نکردند و البته نیمی که طبق نظرسنجی ایسپا به تغییر شرایط امید دارند، سخن بگوید. بدون آنکه روی زخمخورده مردم را به سوی خود برگرداند و لبخند را جایگیزین اخم کرد، هر اندازه خدمات و دستاورد ترتیب دهد، ارزش آن دانسته نمیشود. به ویژه آنکه بدون حضور و رضایت و مشارکت مردم نمیتوان به اجرای تصمیمات امید داشت. مانند همین موضوع تلخ و تأسفبار محدودیتهای کرونا که تا خواست و البته نظر آنان اعمال نشود، همچنان به سرانجام نخواهد رسید. حتی اگر هزینههای هنگفتی صرف آن شود.