سرویس پرونده: دهه نود و سال 1390 سیمای ملی همچنان ادامه کسالت بار سریال های سال گذشته را پی گرفته است و نظریه مدیران رسانه ملی و اصرارشان بر حذف مقوله طنز و نقد اجتماعی مناسب، چهار مجموعه بی اثر و فراموش شده «سقوط یک فرشته»، «سی امین روز» ، «پنج کیلومتر تا بهشت» و «سه دونگ سه دونگ» را به همراه دارد.
سال 1391 همچنان تغییر در روند سیاست گذاری های مسئولین و انتخاب هایشان مشاهده نمی شود و ضعف آثار نمایشی در ماه مبارک رمضان دو چندان شده است و اندکی شبکه سوم سیما به لطف اثر متوسط «خداحافظ بچه» ساخته منوچهر هادی مخاطبان روزه دارش را حفظ می کند و به گونه ای که نامی از سریال های رمضانی آن سال در خاطر کمتر مخاطبی نقش بسته است.
سال 1392 شبکه اول سیما دست به کار می شود تا از این رکود و اشتباه خروج کند و مخاطبان رسانه ملی را بازگرداند. همه مشکلات انگار با یک اثر طنز حل شدنی هستند و سفره های افطاری و مردمانش نیازمند لبخند و خوشی پس از یک روز روزه داری هستند. محمدحسین لطیفی «دودکش» را برای پخش از شبکه اول سیما آماده نمایش می کند. یک کمدی ساده و معمولی از پس سال های درخشان این ژانر در رسانه ملی با بازی های خوب هومن برقنورد، بهنام تشکر و سیما تیرانداز که سریالی ماندگار و دوست داشتنی بود. شبکه دو سیما با طنز ضعیف «خروس» شکست می خورد و «مادرانه» جواد افشار با بازی اغراق آمیز مهدی سلطانی هیچ فایده ای برای رسانه ملی شکست خورده در ماه رمضان ندارند.
سال 1393 سیروس مقدم با سریال «مدینه» و قصه اجتماعی خود تکانی به فضای مرده سنت سریال سازی در این ماه مبارک می دهد اما مجموعه های «فاخته» و «هفت سنگ» همچنان یک شکست بزرگ را برای رسانه ملی به دنبال دارند و یک مسیر غلط را ادامه می دهند.
سال 1394 سال بهتری می شود و مدیران شبکه اول سیما بانی این بهبود می شوند و دست به ساخت چهارمین قسمت از محبوب ترین سریال نوروزی رسانه ملی در ماه رمضان می زنند. «پایتخت4» مردم را به خانه و تلویزیون ملی کشور باز می گرداند و لبخند ها را به لب مخاطب باز می گرداند در حالی که شبکه دوم سیما با مجموعه «گاهی به پشت سر نگاه کن» همچنان در رکود است اما شبکه سوم سیما دست از سیاست گذشته اش برداشته است و طنز مناسبی را به نام «دردسرهای عظیم2» آماده نمایش دارد. اثری که در ادامه قسمت نخست خود بازی فوق العاده ای از جواد عزتی و الناز حبیبی دارد اما قصه چندان جذابی ندارد.
سال 1395 شبکه اول سیما در راستای پیشین خود باز هم طنز را گزینه خود برای مهمانی ماه مبارک رمضان برگزیده است. قسمت دوم از مجموعه دودکش با نام «پادری» اثری که طنز است اما قصه ای مناسب و جذاب ندارد و به نوعی یک شکست محسوب می شود و شبکه دوم سیما همچنان بر سیاست تیره پوشی و غم خود در سریال های تلویزیونی ادامه می دهد و با «برادر» یک شکست دیگر در کارنامه خود ثبت می کند و شبکه سوم سیما باز هم اثر جذابی را انتخاب نمی کند و با مجموعه «چرخ و فلک» از میزان مخاطبان خود و رسانه ملی می کاهد.
سال 1396 یک سال بازنده تمام عیار برای رسانه ملی است. چهار سریال آماده پخش است که دو سریال آن خارجی است و دو سریال دیگر که یکی «نفس» ساخته جلیل سامان و پایانی بر سه گانه انقلابی اوست که هیچ گونه ارتباطی با ماه مبارک رمضان ندارد، در کنار اثر «زیر پای مادر» ساخته بهرنگ توفیقی که بیشتر یک کپی از سریال های سیروس مقدم است چنگی به دل نزده اند و مخاطب را از نشستن پای تلویزیون و خانه اش فراری و گریزان می کنند.
در این یادداشت بر هفده سال سریال سازی در ماه مبارک رمضان مرور کوتاهی داشته ایم. اسامی و ژانرها و فضاهایی که خواسته مخاطب را اعلام می کنند، اما سیاستگذاری مسئولین سازمان صدا و سیما هیچ گاه به این خواسته ها در این سال های اخیر آن چنان که شایسته بوده جامه عمل نپوشانده است و به نوعی غم و سیاه پوشی را مهمان سفره های افطار کرده تا شادی حضور در یک مهمانی بزرگ.
حالا باید دید امسال یعنی سال 1397 سریال های «سر دلبران» ساخته محمدحسین لطیفی، «بچه مهندس» به کارگردانی علی غفاری و «رهایم نکن» اثر محمد مهدی عسگرپور که این شب ها و در طی ماه رمضان امسال در حال پخش از شبکه های سیما هستند، تا چه میزان توانایی این را دارند تا رضایت مخاطبان را به دست آوردند و چقدر ماندگار خواهند بود و چه میزان خاطره آن ها در ذهن ها باقی خواهد ماند.