
به گزارش حلقه وصل: در بسیاری از خانوادهها، نقش برادر فراتر از یک رابطه عاطفی ساده است. برادری که در لحظههای حساس زندگی، همچون یک سپر عمل میکند؛ مدافع حقوق خواهرش میشود و حتی در سکوت، وزن حرفهای او را در خانواده سنگینتر میکند.
اما برای دخترانی که بدون برادر بزرگ شدهاند، زندگی گاه مسیری پر از تنهایی، بیپناهی و جنگهای خاموش است. این فقدان، نه فقط در روزهای کودکی، بلکه در حساسترین تصمیمات زندگی زناشویی نیز خود را نشان میدهد؛ درست جایی که یک پشتوانه کوچک میتوانست یک زندگی را نجات دهد.
قانون یکطرفه در خانههای بیبرادر
در خانهای که برادری نیست، گاهی احساس میکنی پشتبهدیوار ایستادهای؛ بیهیچ پناهی در برابر تصمیمهایی که بعضی شوهرها یکطرفه اتخاذ میکنند.
برای بسیاری از زنان، اختلافهای کوچک بر سر مسائل روزمره مثل انتخاب رنگ لباس، نوع شام یا نحوه برگزاری مهمانیها، تبدیل به صحنههای نابرابری میشود؛ جایی که جمله ساده «من گفتم!» از سوی شوهر، حکم قانون پیدا میکند.
یکی از این زنان روایت میکند: «گاهی در یک گفتوگوی ساده، وقتی همسرم میگوید من گفتم! انگار همه پلهای گفتوگو را خراب میکند. همان لحظههاست که دلم میلرزد؛ دلم میخواهد برادری بود که بایستد و بگوید: داداش، انصاف یادت نره!»
تصمیمهای سادهای که به جنگهای خاموش تبدیل میشوند
وقتی برادری در خانه نباشد، حتی اختلافی به کوچکی انتخاب رنگ مانتو، میتواند بار روانی سنگینی پیدا کند.
دخترانی که برادر ندارند، خوب میدانند گاهی کوچکترین مخالفتشان با خواست شوهر، به چشم لجبازی دیده میشود.
یکی از آنان میگوید: «در فروشگاه، وقتی لباسی را میپسندم و شوهرم رنگ دیگری را پیشنهاد میدهد، اصرارش برای تحمیل نظر خودش، بیشتر از حد معمول به نظر میرسد. انگار فکر میکند چون پشتیبانی ندارم، راحتتر باید تسلیم شوم.»
خانهای که گاهی به زندان بیصدا تبدیل میشود
در زندگی بدون برادر، خانه گاهی به جایی تبدیل میشود که در آن حس انتخاب و آزادی محدود میشود.
از مهمانیهایی که ناگهان بدون مشورت ترتیب داده میشود، تا برنامههایی که باید بدون حرف و نظر، پذیرفته شود.
یک زن بیبرادر تعریف میکند: «حتی اختلافنظر درباره شام هم جنگ بزرگی میشود. مثلاً وقتی میگویم امشب پاستا نخوریم و شوهرم قاطعانه میگوید: گفتم پاستا! دیگر دلم نمیآید بحث کنم. کاش برادری بود که همین اختلاف کوچک را با یک شوخی بشکند.»
حمایتهای نادیدهای که باید جایگزین شوند
برادر، تنها یک عضو خانواده نیست؛ او در مواقع اختلافهای زناشویی، با وجود یا حتی با نامش، نوعی توازن ایجاد میکند.
وقتی مردی بداند پشت همسرش یک برادر هست که پیگیر حرفهای خواهرش میشود، به طور طبیعی مراعات بیشتری میکند.
اما وقتی برادری نباشد، زن مجبور است خودش نقش مدافع خود را ایفا کند و این، همیشه آسان نیست.
طبق پژوهشی که در سال ۲۰۲۲ در ژورنال خانواده و ازدواج منتشر شد، زنانی که در کودکی و نوجوانی از حمایت برادر برخوردار بودهاند، در زندگی زناشویی اعتمادبهنفس بالاتر و مهارت مذاکره بیشتری دارند. این آمار، جای خالی برادر را بیشازپیش ملموس میکند.
شوهرها از برادر خیالی هم میترسند!
جالب است که حتی یادآوری برادری خیالی هم میتواند رفتار بعضی شوهرها را تغییر دهد.
وقتی زنی در هنگام اختلاف، ناخودآگاه بگوید: «اگه داداشم بود...» این جمله کافی است تا در ذهن مرد، هشداری به صدا درآید.
حتی خیالی بودن این حمایت هم گاهی کافی است تا خشونت کلامی یا تحمیلهای یکجانبه کاهش یابد.
کاش پناهی بود؛ کاش صدایی در کنار صدایم بود
نداشتن برادر، فقط یک غم ساده نیست؛ گاهی یک خلأ واقعی است که در سالهای مختلف زندگی حس میشود.
در روزهای بیماری، در لحظات اختلاف، در زمان تصمیمگیری برای تربیت فرزند یا خرید خانه.
همیشه یک حس مشترک در دل دختران بیبرادر باقی میماند: «کاش کسی بود که وقتی شوهرم گفت: من گفتم! بیاید و آرام بگوید: حالا نظر اون رو هم بشنو!»
آیا میتوان جای خالی برادر را پر کرد؟
شاید وقت آن رسیده باشد که مردان بدانند در زندگی زنانی که برادر ندارند، سهم حمایت و احترامشان دوچندان میشود.
شاید لازم باشد دختران بیبرادر هم یاد بگیرند که برای حق خود بایستند که نبودن برادر به معنای تنها ماندن نیست.
و شاید، فقط شاید، اگر هر شوهر، هر پدر و هر مرد خانواده یاد بگیرد بامحبت و انصاف رفتار کند، دیگر دختری زیر لب نگوید: «ای کاش برادری بود...»