
به گزارش حلقه وصل، نشست «افقهای هنر شیعی» با حضور مهدی منتظر قائم، دانشیار دانشگاه تهران و ابراهیم فیاض، استاد دانشگاه دوشنبه 21 اردیبهشت در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست مهدی منتظر قائم، دانشیار دانشگاه تهران با تأکید بر ضرورت تفکیک هنر شیعی و ایرانی گفت: باید معنای لفظ شیعه را در تعریف هنر شیعه بدانیم. مذهب شیعه اثنا عشری است و فرقههای شیعه نیز در حال گسترش است. در این گفتمان اطلاق کلمه شیعه اثنا عشری نیز محل بحث و ستیز است. هنر مذاهب اسماعیلیه و زیدیه به غیر از هنر شیعه در حال گسترش است. علاوه بر آن یک شاخه در کنار فرقههای دیگر، صوفیه است.
منتظر قائم افزود: مفهوم هنر احتیاج به کنکاش دارد. هنر هم بعد از معناشناسی تعریف میشود و هم اینکه به کالاهای روزمره و مصرفی میرسد. درباره هر دو کلمه هنر شیعی باید بررسی و کنکاشهایی صورت گیرد. اینکه هنر را شامل چه شاخههایی بدانیم یا در اولویت بندی، آن را چه طور تعریف کنیم، اهمیت دارد.
وی در خصوص هنر شیعی توضیح داد: هنر شیعی به ویژه از اوایل صفویه تا به حال به صورت معنا محور تفسیر شده است؛ به این معنا که هنرهای معناگرا بیشتر به سمت کلام و سخن سوق پیدا میکند. هنرها در آن دوره بیشتر به صورت نوشتاری، تذهیب و کاشی کاری بر مبنای کلمات روحانی به خصوص خداوند بوده است.
منتظر قائم بیان کرد: هرگاه بخواهیم ریشههای سنتی هنرهایی مانند نقاشی را پیدا کنیم، آن را در قهوه خانه میبینیم و همچنین تئاتر گذشته را با شبیه خوانی تفسیر میکنیم. مجسمه سازی به دلیل تصویر ستیزی، شمایل ستیزی و همچنین اعتقاد به بت پرستی در این دوره به طور کامل حذف شده است.
استادیار دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: در جهان تشیع مبانی اخلاقی، سلوک و سکون صوفیانه همیشه وجود داشته و بدن در حالت سکون و سکوت تفسیر شده است. اما اگر مفهوم بدن را در هنر تئاتر، تعزیه و سخنرانی بیاوریم و تمام هنرهای گروهی را پرفورمنس حساب کنیم، بدن جایگاهی پیدا میکند که هنرهای بیانی آن تا به حال چنین جایگاهی برای ما نداشته است.
وی تأکید کرد: تصویر، حرکت، رنگ، سکون و سکوت مبنای اصلی هنرهای تشیع بوده و حتی در طی زمان وارد زندگی و خلق و خوی مردم شده است.
منتظر قائم یادآور شد: ما با چنین گزارههای بنیادینی وارد عصر جدید شدیم و تازه از دوران مدرنیسم عبور کردیم. مدرنیته به معنای هنر برای هنر و قطع از ماورا یک حرکت را شروع کرد که انسان را به خودش ارجاع داد. اما هنر شیعی تعهدگرا و مسئولیت گرا است و هنرمند خود را پیشاپیش یک مدلول بزرگ عرفانی میبیند.
وی افزود: در عصر مدرنیته ماورای فردیت و انسانیت ملغی شده و فرد جدا از ابر روایتهای معنایی پیشین به تحلیل و تفسیر شخصی میپردازد. یکی از مظاهر تجلی این همان مفهوم هنر برای هنر است. عصر جدید بیشتر عصر ظهور و حرکت و عصر شیعی مقابل آن قرار میگیرد که عصر سکون و سکوت طولانی است.
منتظر قائم ادامه داد: عصر جدید عصر نمایش مقابل عصر شیعی یعنی نیایش قرار میگیرد. عصر جدید عصر لحظه اما عصر شیعی عصر ماورای زمان و مکان است.
این استاد دانشگاه با بیان چالشهای عصر هنر شیعی یادآور شد: هنر شیعی با دوچالش جهانی شدن و ظهور تکنولوژیهای ارتباطی روبروست. عصر جدید عصر تولید انبود است اما عصر شیعی مبتنی بر ظهور تک نگاری آثار به وسیله هنرمندان بزرگ یا بزرگان هنرمند است. نظام تولیدی انبوه معمولا مقابل نظام تولیدی تک کالا و نخبه گرایانه و تک تولید قرار میگیرد.
وی افزود: معتقدیم انسانهایی که به مراتب بالای شیعه رسیدند باید تولید کنند اما کمتر در دسترس هستند و جامعه، جامعه تولید انبوه است. اگر بخواهیم کیفیت بالا برود باید نظام معنایی نخبه گرایانه را به گونهای پیش ببریم تا استادان بزرگ ظهور کنند.
منتظر قائم بیان کرد: بلاتکلیفی کلان دولت، هنرمندان و نوجویان این است که تصویر درستی از بحرانها و چالشها داشته باشیم اما متأسفانه چنین تصویری نمیبینیم. تکنولوژیهای جدید ارتباطی بازار تولید را از حیطه فرد و قدرت فرهنگی خارج کرده است. الان در شبکههای اجتماعی عباراتی روایت میشود که گاهی ریشه در کابالیستها و شاخههای نامربوط دارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: فقدان فرهنگ پالایش اگر ادامه پیدا کند، نظام معرفتی شیعه با بحران روبرو میشود. به صورت کاملا فلسفی و عمیق معتقدم با تمام این شرایط هیچ وقت هیچ معرفت راستینی بدون چالش به مرحله بالاتر نمیرسد. همیشه عرفان شیعی در چالش به مرحله بالاتر سوق پیدا کرده است.
وی افزود: جهان معناگرایانه در عین چالشها ضرورتهایی برای پارادایم عمیقتر فراهم میکند. ما هنوز در نیمه سربالایی کوه هستیم و استادان بزرگی از نسل زیر 40 سال در حال ظهور هستند. اگر ابزارها را به شکل بومی گرایانه بیان کنند، هنر ما متعالی میشود.
منتظر قائم گفت: مدیریت چالشهای هنر چند مولفه برای بازبینی دارد. اقتصاد سیاسی هنر در وضعیتی است که امکان ظهور پارادایم جدید و خوداتکایی وجود ندارد. تا زمانی که حقوق هنرمندان در کپی رایت به رسمیت شناخته نشود، به پیشرفت نمیرسیم. ما بودجهها و تمام امکانات را به سمت روزمرگی سوق دادیم و میدانی برای خلاقیت وجود ندارد. اگر تشیع یک هنر معناگرایانه باشد، باید مبنای آن به گونهای باشد که وحدت در اندیشه و عمل به وجود بیاید.
در ادامه ابراهیم فیاض استاد دانشگاه در ابراز نظری متفاوت گفت: هنر شیعی در حال انحطاط است چون هنر بعد از دین بزرگترین معرفت بشری است. در کشور ما هنر فانتزی و به نظر بیارتباط با جامعه و منحط است. هنر در ذهن ما ایرانیها با زندگی رومزه ارتباطی ندارد.
فیاض افزود: هنر در ذهن ما ایرانیها با زندگی روزمره ارتباطی ندارد؛ در حالی که هنر تحولات اجتماعی و اصلاحات اجتماعی را به وجود میآورد. اگر جامعه ما بحران دینی دارد، در پسِ آن ابعاد هنری است. 300 سال فلسفه ملاصدرا در حال درجا زدن است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: فلسفه ملاصدرا بعد از وجود، هنرش انتزاعی و اشرافی بوده و از جامعه فاصله گرفته است. پشت تاج محل شبیه قرن 19 دیده میشود و در هنر هندی نیز استعلا بالاست و با زندگی روزمره پیوندی برقرار نمیکند. این معضل در هنر شیعه وجود دارد که با زندگی مردم ربطی ندارد. این شبیه سینمای ایران است.
وی گفت: ما بحران فکری و ظهور و بیان عقیده داریم. اگر انقلابی هنری در ایران رخ ندهد، در آینده با رسانههای موجود این بحران بیشتر میشود.