به گزارش حلقه وصل، پایگاه «ریسپانسیبل استیت کرفت» در یادداشتی به بررسی تاثیر خروج حدود ۳ هزار نظامی آمریکا از افغانستان بر سیاست امنیتی این کشور در منطقه خاورمیانه، پرداخته است.
یادداشت با اشاره به حضور بخش عمدهای از ۴۰ هزار نظامی آمریکایی مستقر در نقاط مختلف جهان، در منطقه خاورمیانه، به تناقض میان استدلال امنیتی واشنگتن مبنی بر «عدم کاهش عمده تعداد نظامیان آمریکایی در خاورمیانه در کوتاه یا بلندمدت» با «تمرکز قابل توجه جو بایدن به چین» و «کم رنگ شدن نقش خاورمیانه در تامین امنیت و منافع اقتصادی و انرژی»، تصمیم اخیر «واشنگتن» برای خارج کردن سامانههای ضد موشکی از عربستان، عراق، کویت و اردن و خروج احتمالی ۲ هزار و ۵۰۰ تا ۵ هزار نظامی آمریکا از عراق را یادآوری کرده و این تصمیم را شاهدی براولویت اقتصاد و سیاست برای دولت آمریکا خواند.
از دیدگاه یادداشت، وضعیت فعلی افغانستان، امکان خروج احتمالی آمریکا از عراق را بسیار کم کرده است؛ اگرچه این کشور در ۲ سال گذشته ارزیابیهای متعددی از موضوع استقرار نظامیان آمریکایی در خاورمیانه داشته و این ارزیابیها، دلایل محکمی برای کاهش چشمگیر نظامیان آمریکایی در خاورمیانه در ۵ سال آینده ارائه کردهاند.
تعداد نظامیان آمریکایی مستقر در خاورمیانه با احتساب چرخش منظم نیروهای دریایی و هوایی حدود ۶۵ هزار نفر و تقریبا برابر تعداد نظامیان آمریکایی مستقر در اروپا یعنی ۷۰ هزار نفر است.
نیمی از نظامیان آمریکایی مستقر در خاورمیانه در بحرین، امارات، قطر و کویت حضور دارند و ستون فقران نیروی دریایی و هوایی آمریکا را تامین میکنند.
با توجه به مخاطرات ناشی از کاهش چشمگیر این نیروها برای توان عملیات دریایی و هوایی آمریکا در منطقه، چشم انداز کاهش عمده این نیروها، اندک است.
ضمن اینکه آمریکا در مسیر کاهش عمده نظامیان خود در خاورمیانه با مخالفت بحرین، مصر، رژیم صهیونیستی و کویت نیز مواجه خواهد شد.
به علاوه سران کشورهای حوزه خلیج فارس، کاهش نظامیان آمریکایی در خاورمیانه را مرتبط با سردی رابطه «واشنگتن» و «ریاض» میدانند.
یادداشت در بخشی دیگر، ضمن تشریح جنگ افغانستان از ابعاد هزینههای مالی و جانی برای آمریکا (کشته شدن ۲ هزار و ۳۰۰ نظامی آمریکایی، زخمی شدن ۲۰ هزار و ۶۶۰ نظامی آمریکایی و هزینه یک تریلیون دلاری برای واشنگتن از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰)، بر این باور است که افغانستان برخلاف ویتنام، برای آمریکا درسهایی در زمینه درگیری نظامی در پی داشت و آن هم اینکه ادامه یک جنگ بیهوده میتواند به تضعیف نفوذ منطقهای و جهانی آمریکا ختم شود.
ضمن اینکه واشنگتن را با ماهیت و محدودیت قدرت نظامی به ویژه قدرت نظامی زمینی اش آشنا کرد.
یادداشت با اشاره به تلفات و هزینههای ارتش آمریکا در خاورمیانه و به عنوان موردی خاص در عراق، تاکید دارد که آمریکا نمیتواند از تجارب جنگ افغانستان در خاورمیانه استفاده کند؛ زیرا عرصههای درگیری در افغانستان و خاورمیانه متفاوت هستند.
آمریکا از این واقعیت آگاه است که اراده سیاسی و ابزار لازم برای تغییر واقعیتهای سیاسی در «بغداد» و «دمشق» را ندارد و برای اثبات تاثیرگذاری قدرت نظامی خود در مقابل نقش روسیه و ایران در عراق و سوریه ناچار به طی مسیری دشوار است.
این مسیر به حدی دشوار است که موجب تزلزل دولت «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور پیشین آمریکا و خلف وعده بایدن در مورد پایان دادن به جنگ آمریکا در عراق و سوریه شد.
بایدن نه تنها شمار نظامیان آمریکایی در عراق و سوریه را کاهش نداد، بلکه دستور حمله به مواضعی در خاک سوریه و عراق را نیز صادر کرد.
این اقدام حتی سبب انتقاد هم قطاران وی در حزب دموکرات شد.
یادداشت، اقدامهای اخیر بایدن در مورد عراق و سوریه را چالش سیاسی جدی برای دولت وی توصیف میکند که موید ناتوانی آمریکا در عمل به وعده بازدارندگی در منطقه است؛ زیرا گذشته از تعداد نظامیان آمریکایی، موضوع اصلی، استقرار جغرافیایی و نقش ویژه آنها یعنی بازدارندگی است.
نگارنده در پایان پس از اشاره به تکرار حملات علیه مواضع نظامیان آمریکایی در عراق و سوریه و تبعات خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان، نوشت، آمریکا در واقع نقش اصلی در سوریه و عراق را واگذار کرده است؛ استراتژی که سران جمهوریخواه آمریکا با آن مخالفند، اما گزینه بهتری برای پیشنهاد ندارند.