
سرویس معرفی: ایشان خیلی تاکید بر پایبندی به نظام و اطاعت از رهبری و انحراف کسانی که فتنه به پا کردند، انحراف فکریشان، انحراف عملیشان، خیلی ایشان روی این مسئله شدید و محکم و قاطع بودند. صریح هم بیان میکردند خیلی وقتها آن چیزی که حق است، آن چیزی که باطل است، بدون اینکه خیلی بخواهند مثلا مقدمهچینی کنند که اصل قضیه گم شود، اصل قضیه را با صراحت بیان میکردند و خیلی هم روی این مسئله پافشاری میکردند که باید مردم هوشیار باشند. گوششان به دهان مقام معظم رهبری باشد. مراقب باشند گول فتنه را نخورند
حضرت آیت الله عزیز خوشوقت در سال 1305 هجری شمسی متولد و پس از تحصیلات روز به فراگیری علوم حوزوی پرداختند. شور و شوق آموختن معارف دینی و استفاده از عنایات خاصه کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) ایشان را پس از پنج سال تحصیل در تهران به آشیان اهل بیت عصمت و طهارت فراخواند.
تحصیل در شهر علم و اجتهاد در قم
از برکات سفره کریمه بی بی دو عالم هفت سال تلمذ و شاگردی حضرت امام (قدس سره) در مباحث خارج فقه و اصول و استفاده از درس خارج فقه مرجع عالیقدر آیت الله العظمی بروجردی و هم نشینی با شهید محراب آیت الله صدوقی بود.
ایشان حکمت و فلسفه را نیز در محضر مفسر کبیر قرآن، عالم ربانی علامه طباطبایی آموخت، از آنجا که زینت علم با عمل صالح است و اخلاق و تهذیب نفس زیور مردان پاک آن روزگار، ایشان نیز با مدد از توفیق الهی پای همت در مسیر خود سازی و سیر و سلوک نهاد. انفاس ملکوتی مرد فرزانه، معلم اخلاق مرحوم آیت الله علامه طباطبایی ایشان را بیش از دیگران همچون شهید علامه مرتضی مطهری با دقایق و رموز اخلاق و درجات عرفان آشنا ساخته و همین امر، ایشان را مورد توجه و محبت ویژه علامه قرار داد.
عزیمت به تهران
ایشان پس از فراگیری علوم معقول و منقول و آشنایی با لطایف حکمت و اخلاق و عرفان و پس از نایل شدن به مقام معنوی اجتهاد به تهران بازگشت. اقامت در تهران، برپایی نماز جماعت در مسجد امام حسن مجتبی (ع)، تربیت طلاب و فضلای حوزه حوزه علمیه، درس اخلاق و توجه به خواسته ها و حاجات مردم، انس با جوانان، بسیجیان و رزمندگان، خانواده های شهدا در طول بیش از چهل سال از ایشان چهره ای دوست داشتنی و مردمی ساخت.
آنها که ایشان را از نزدیک می شناسند و یا وصف حال ایشان را شنیده اند صبر و حوصله و سعه صدر کم نظیرشان را در برخورد با مردم می ستایند.
اصرار فراوان شهید بزرگوار آیت الله قدوسی جهت بازگرداندن ایشان به قم و برپایی کرسی درس اخلاق و تربیت طلاب فاضل حاکی از مراتب معنوی ایشان بود.
دوران شکوهمند انقلاب اسلامی
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی طی حکمی از طرف حضرت امام خمینی (قدس سره) به عنوان نماینده ویژه ایشان در ستاد انقلاب فرهنگی منصوب شدند و از آن پس نیز بیشتر در زمینه های فرهنگی و ارشاد و هدایت جوانان و تربیت فضلای حوزه علمیه و دانشجویان مستعد ایفای وظیفه نمودند و تا حال مسجد ایشان کانون آمد و شد جان های ارادتمند و جوانان انقلابی و پر شوری است که از زلال صحیفه سجادیه، خطبه های نهج البلاغه، روایات و آیات و توضیح و تفسیر آیات نورانی قرآن سیراب می شوند
سایت حلقه وصل سراغ نمازگزاران مسجد امام حسن مجتبی(ع) در خیابان شریعتی رفت و با آنها درباره شخصیت این استاد اخلاق با آنها به گفتگو نشسته است:
* گفتگو با حجت الاسلام آغاجری امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی(ع):
شما چند سال است در این مسجد رفت و آمد دارید؟
از سال 78 بود، اوایل خیلی نمیآمدیم گهگاهی میآمدیم، بعدا بیشتر شد و سالش را هم نمیدانم که از چه زمانی بیشتر شد.
با حضرت آیتالله خوشوقت حشر و نشر داشتید؟
مسجد میآمدیم و طبعا خدمت ایشان میرسیدیم و بعدها بیشتر به اینجا میآمدیم و به نوعی، دیگر اهل مسجد شدیم.
ارتباطتان با ایشان چطور بود؟ ارتباطات دیگری صحبتی، بحثی بالاخره طلبه بودید؟
ایشان با خیلی از طلبهها ارتباط داشتند و صحبت میکردند ما هم خدا توفیق داده بود که خدمتشان بودیم.
برای شما بارزترین ویژگی که ایشان داشتند چه بود؟
اینکه در بین کارهای مختلف خوب که عنوان میشود ایشان این ترک گناه و تقوا را این طور برجسته کردند و روی آن تاکید میکردند این چیز ویژهای بود و دوای خیلی از بیماریها را همین تقوا میدانستند. خیلی مسئله مهمی است. اگر بررسی کنید مسائلی که در رابطه با دین است، آیات قرآن و روایت و اینها میبیند که این مسئله خیلی مورد تاکید است و با این تاکیدش گاهی مورد غفلت قرار میگیرد و بعضی وقتها چیزهای خوب دیگری عنوان میشود، در حالی که ایشان اصل قضیه چیزی که از ریشه ایمان آدم را بالا میبرد و مشکلات را حل میکند، به آن خیلی تاکید داشتند. اصرار هم روی این مسئله داشتند و مستمر این مسئله را گوشزد میکردند.
از سال 88 صحبتی درباره ایشان دارید، بفرمایید؟
ایشان خیلی تاکید بر پایبندی به نظام و اطاعت از رهبری و انحراف کسانی که فتنه به پا کردند، انحراف فکریشان، انحراف عملیشان، خیلی ایشان روی این مسئله شدید و محکم و قاطع بودند. صریح هم بیان میکردند خیلی وقتها آن چیزی که حق است، آن چیزی که باطل است، بدون اینکه خیلی بخواهند مثلا مقدمهچینی کنند که اصل قضیه گم شود، اصل قضیه را با صراحت بیان میکردند و خیلی هم روی این مسئله پافشاری میکردند که باید مردم هوشیار باشند. گوششان به دهان مقام معظم رهبری باشد. مراقب باشند گول فتنه را نخورند و عامل فتنه را همین گناه میدانستند. گناه آدم را به این روز میاندازد. پول از امریکا بگیرد و مردم را دچار انحراف کند. مشکل بزرگ ایجاد کند و ریشه اصلیشان را هم این میدانستند.
* گفتگو با دکتر اسعدی از نمازگزاران مسجد امام حسن مجتبی(ع) و پزشک و شاگرد آیت الله خوشوقت:
خودتان را به صورت مختصر معرفی بفرمایید و از تجربیاتی که از آیت الله خوشوقت بدست آوردید بفرمایید؟
بنده دکتر اسعدی هستم توفیق داشتیم که از زمانی که دانشجو بودیم در معیت حاج آقا بیاییم و از ایشان کسب فیض کنیم و منجر با ارتباطات بیشترمان بعد از فارغالتحصیلی شد و سعی کردیم که از نصایح و راهنماییهای ایشان استفاده کنیم تا چقدر موفق بودیم را خدا داند ولی آنچه که ایشان در راهنماییهایشان عنوان میفرمودند، بیشتر عامل بودند تا در آنچه که عمل میکنند اثر بر جان مردم باشد. رفتارهای ایشان بسیار رفتارهای عادی بود. هیچ وقت رفتار نمایشی و یا رفتارهایی که خب بعضی از آقایانی که در وادی عرفان و تذهیب نفس پیش رفتند، آن جوری که ما میبینیم، حاج آقای خوشوقت سعی نمیکرد خیلی آن طوری نمود پیدا کرد. سعی حاج آقا بر این بود که رفتارش در جامعه و خانواده مثل یک فرد عادی باشد. به همین دلیل اگر شما در کنار ایشان نشست و برخاست میکردید، گاهی اوقات این شبه برای بعضیها ایجاد میشد که پس آن همه معنویت و آن همه مقام علوششان در کجا است؟! آن همه مقام معنویت و علو ایشان اتفاقا در همین بود تظاهری نداشت. یکی از دوستانی که با ایشان مکه مشرف شده بودند. تعریفهایی از ایشان شنیده بودند، خیلی سعی کردند که با ایشان مکه بروند، خدا این توفیق را به ایشان داد و با حاج آقا مشرف به مکه شدند. بعد از یک هفتهای که گذشت خیلی بیادبانه یک جملهای به ایشان گفتند، حاج آقا خیلی خندیدند. به حاج آقا برگشتند گفتند که حاج آقا از شما خیلی چیزها میگفتند و ما خیلی چیزها شنیدیم که از عرفان و مقامات شما ولی ما که از شما چیزی ندیدیم. ما هر آنچه که میبینیم غذا خوردن شما مثل ما است و شاید بیشتر از ما هم غذا میخورید. نماز خواندن که ما بیشتر از شما حرم میرویم؛ شما که کمتر به حرم میروید. آن همه معنویت که میگویند کجا است؟! حاج آقا خندیدند و فرمودند که به این چیزها خیلی توجه نکنید. نگاه کنید این رفتار عادی با مردم داشتن، این یکی از کلیدها است. یکی از نقاط مهمی است که القا دارد میکند که آن چیزی را که در درون به آن میرسید در قرب الیالله آن چیز درونی است. قرار نیست آن نمود خاصی برای مردم پیدا کند. نمودش برای مردم باید تربیت مردم باشد. تربیت مردم اگر شما حالت خاصی به خودتان بگیرید که شاید بعضی از دوستان باشند، منجر به فاصله گرفتن مردم میشود. حاج آقا به شدت مراقب بودند که مردم با ایشان فاصله پیدا نکنند و مردم با ایشان راحت ارتباط داشته باشند. نوعا ما در جامعه این گونه هستیم. من به عنوان پزشک رفتارم را طوری میکنم که مردم برای من حریمی قائل باشند یا من به عنوان یک مدیرکل یا وزیر طوری رفتار میکنم که مردم برای من حریم قائل باشند و این منجر به فاصله گرفتن مردم میشود. صله اهلبیت واقعا این طوری نبود. حاج آقا خوشوقت این را به عین مردم نشان میداد که آن چیزی که من در درون دارم که اقیانوسی برای خودشان بود، حالا در آن وادی اگر بخواهیم درباره عرفانشان حرف بزنیم، گفتهها زیاد است. در آن عمق عرفان و عظمت روحی ایشان در ارتباطات انقدر با مردم رفتار عادی داشت، در ارتباط با خانوادهها انقدر رفتار عادی داشت که گهگاه به ایشان این طور میگفتند که همه اینها به نظرشان میرسید که گویا درباره حاج آقا دروغ میگویند و اصلا همچین چیزی وجود ندارد و این هم یک آدم عادی است و واقعا هم این طور رفتار میکرد که این طوری به نظر برسد که عادی است و مردم با او راحت باشند. این خودش درسی است برای همه کسانی که احساس میکنند مردم باید برایشان حریم قائل باشند. در روابط خانوادگی هم به شدت همین بود و در ارتباط با فرزندانشان و با خانواده خودشان مانند یک پدر خیلی عادی مانند یک پدر رفتار میکردند. خیلی مواقع ماها حتی در ارتباط خودمان با خانواده خودمان هم سعی میکنیم یک حریمی قائل باشیم. همین سیره را ایشان در رابطه با خانواده خودشان همین شکل رفتار میکردند. اینکه من یک مقامات خاصی داشته باشم و آن باعث شود که خانواده و اولاد و اطرافیان برای من حریم قائل شوند و ارتباط راحتی نداشته باشم، به هیچ عنوان این نه در اجتماع بود و نه در خانواده بود. این خودش درسی است برای همه انسانها و برای همه ماهایی که با ایشان در ارتباط بودیم که متاسفانه شیطان تحریک میکند با دست یافتن به یکسری مقامات علمی یا دنیایی فکر میکنیم که همسرمان هم با من با عنوانی که وزیر هستم، رفتار کند یا فرزندان من هم باید جایگاه وزیر بودن یا مدیرکل بودن من را یا جایگاه استادی بنده را درک کنند و آن گونه با من رفتار داشته باشند. حاج آقا درس میداد که اصلا چنین چیزی نیست و اگر چنین چیزی بخواهد باشد مانع تربیت صحیح میشود و نتیجهاش هم همین بود رفتارهای بسیار عامیانهای که با مردم داشتند، نشست و برخاستهایی عادی میکردند، اگر کلامی هم میگفتند به عمق جان افراد مینشست. این در رفت و آمد معمولش است. در خورد و خوراک هم گاهی اوقات من شاید آن اوایل تعجب میکردم، چون میدانستم که حاج آقا آن چیزی که مثلا دارد در خوراکی که مینشیند و در جمع میخورد، در خصوصی این نیست. من بسیار متعجب میشدم که چرا حاج آقا در ارتباط با مردم، اصلا آن چیز که در خصوصی است را رعایت نمیکند. به عنوان یک پزشک معالج ایشان هم که گهگاهی با اینکه توصیه کرده بودیم بعضی از چیزها را نخورند ولی میدیدم که خصوصی خیلی رعایت میکردند ولی در جمع این کارها را نمیکردند. به ذهن من این طور میرسید که این اشکال شرعی دارد. ایشان دارند به خودشان آسیب میزنند. ولی ایشان یک چیز اولاتری را میدیدند، آن چیز برایشان اولاتر بود، احساس تکلیف داشتند برای جا انداختن بعضی از امور. آن امور درسی برای جامعه و اطرافیان بود که تظاهر نکنیم. تظاهر کردن به عرفان و دینداری و اینکه من خیلی دیندار هستم و خیلی من عرفانی برای خودم دارم، این تظاهر کردن به جامعه و تربیت اجتماعی آسیب میزند، نفاق را پرورش میدهد. به نظر میرسید که حاج آقا به این نکات توجه داشت و آن چیزی که در رفتار عادی و در خورد و خوراکشان حتی وجود داشت به این نکات توجه میکرد که این نکات اثر منفی روی اطرافیان و نوجوانانی که با او ارتباط دارند نگذارد. اینها را آدم گاهی اوقات مثال عملی بزند شاید بیشتر جا میافتد تا اینکه چند تا جمله. واقعا آدم میگوید که شما مکلف هستید به اینکه فرض کنید یک بیماری فشار خون دارید نمک نخورید. هر غذایی که برای شما میآورند نخورید. دیابت دارید هر غذایی که برای شما میآورند را نباید بخورید. من به دوستانی که برنامههای ختم صلوات یا مسافرتهای مشهد مشرف میشدیم در جوار حاج آقا؛ به دوستانی که مسئول تهیه غذا بودم خیلی میسپردم که برای حاج آقا پرهیزی باشد. ولی عملا میدیدم که دوستان رعایت نمیکنند. حاج آقا کوچکترین جملهای را هم عنوان نمیکنند که این غذا برای بنده مضر است. مینشستند و همان غذا را میخوردند. من میگفتم حاج آقا این غذا را نخورید. این غذا برای شما ضرر دارد. اشاراتا به من میگفتند که سکوت کنم. حاج آقا به آن قضیه توجه داشت که ارتباط ایشان با مردم بسیار قالب عادی داشته باشد. بدون از هر گونه تظاهری باشد. نگران بودند که اگر بگویند من این غذا کمتر باشد، فلان باشد، توهم ایجاد کند که حاج آقا دارند در بخش عرفانی رعایت میکنند که کمخوری کنند. حاج آقا چون میدانستند که از آن حرکاتشان شاید سوءبرداشت ایجاد کند، رعایت سعیشان را میکردند که مردم دچار سوءتفاهم نشوند واین درسی شود که شما در جامعه باید زندگی کنید. در همین جامعه باید زندگی کنید و در همین جامعه با یک رفتار بسیار عادی و روزمره زندگی کردن ولی در درونتان باید اوج بگیرید و برای اوج گرفتن نیاز نیست ظاهر تعبد خاصی را از خودتان نشان دهید. همین رفتار روزمرهتان را داشته باشید، با خانوادهتان زندگی کنید، با همسایههایتان رفت و آمد داشته باشید. سوار تاکسی شوید. سوار اتوبوس شوید. کارمندی کارتان را بکنید. کار شغلتان را داشته باشید ولی هیچ کدام از اینها منیت ایجاد نمیکند برای اینکه شما تقوا پیشه کنید و باعث اوج و ابعاد دینی و عرفانی و تقوایی خودتان شوید و عملا این طور نشان میداد و خودشان با این گونه سبک رفتار کردند. خب چون آمادگی ذهنی نداشتم چه بگویم جمعبندی نداشتم. شاید همین قدر به درد بخورد. امیدوارم به درد بخورد. صحبت پایانی من همان صحبتی است که حاج آقا همش به ما میگفت. میگفتند که غیر از این صحبت هر صحبتی اضافه است. تمام اهلبیت آمدند، تمام علما جمع شدند، تمام عرفا جمع شدند، همین نکته را به ما آموزش دهند؛ همین را. غیر از این حرف زدن زیادی است. هر کس هم غیر از این به شما گفت، به دیوار بکوبید. جمله معروف حاج آقا؛ میگفتند: عمل به تقوا داشته باشید. تقوا داشتن یعنی اینکه آنچه که واجب است انجام دهید، آنچه که حرام است انجام ندهید. صحبت پاپانی من همین صحبت حاج آقا است که هر چه واجب است انجام دهید و هر چه حرام است انجام ندهید. پیش از آن هم خودتان را به زحمت نیندازید.
* گفتگو با داوود خاکپور از نمازگزاران مسجد امام حسن، معروف به حاج آقا صلواتی:
بنده داوود خاکپور معروف به صلواتی از خدمتگزاران نهضت جهانی صلوات، مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام در خیابان شریعتی تهران ، حدود پانزده سال است که سعادت داشتیم حضرت آیتالله خوشوقت سر راه ما قرار گرفته است. در مسیر نور هدایت شدیم. انشالله خدا عاقبتمان را به خیر کند. حضرت آیتالله خوشوقت را از زمانی که آشنا شدیم چون من لقبم صلواتی بود، ایشان ما را اصلاح فرمودند؛ در زمینههای تبلیغ و ترویج صلوات و احیای نهضت جهانی صلوات و ختمهای صلوات. چندین مورد از سفارشات ایشان پیرامون صلوات را عرض میکنم. اولین بار ایشان فرمودند که یادتان باشد نام مقدس پیغمبر خدا را کم به زبان بیاورید. خداوند هم به حداقل اکتفا کردند و در قرآن چهار بار بیشتر نام مقدس ایشان را نیاورده است و لذا فرمودند القاب و صفات و کنیههای ایشان را بیاورید. مثل رسول الله، پیامبر اعظم، لذا نام مقدسشان را نیاورید چه بسیار نام عجیبی است و بلافاصله باید صلوات بفرستیم. جزو وجوب احکامی است که باید رعایت میکردیم. به هر ترتیب این اولین اصلاح در راستای تبلیغ صلوات ما بود و اولین برخوردی که ما ایشان داشتیم، فرمودند گناه نکنید زندگیها درست میشود. زندگیتان بلافاصله بعد از گناه نکردن، نور میشود. و لذا این آویزه گوشمان شد که گناه هم به معنای عامش و بعد هم فرمودند تقوا را رعایت کنید، پیرامون این موضوع آن وقت ما در بحث صلوات چهارچوب گرفتیم. ایشان فرمودند ختمهای صلوات به هر معصوم هزار صلوات باید هدیه شود که چهارده هزار تا شود. چون ختمهای صلوات از زمان آیتالله درواقع حاج شیخ مرتضی زاهد و بعد آیتالله علامه طباطبایی که ختمهای صلوات را به ایشان هدیه داده بودند از نظر روحی و روانی، یکی از برکات معنوی حاج آقا این بود که پیرامون ختمهای صلوات مقید بود که در این مسجد و سایر جاها ختم صلوات را برگزار کند. به همین دلیل وقتی که به عنوان یک صلواتی پدیده صلوات را با ایشان مواجه شدیم کسی که در این زمینه میتوانست کار کند و ما را اصطلاح کند، آقای خوشوقت بود و بعد از ختمهای صلوات فرمودند که نام مقدس هر کدام از چهارده معصوم که آمد، شما صلوات بفرستید. بعد فرمودند صلوات حلال مشکلات، صلوات بزرگترین عبادت، صلوات فوق اتم. داستان هم این طور است که ایشان فرمودند که رهبر معظم انقلاب به آقای خوشوقت فرمودند که سه تا ختم صلوات برای پیروزی انرژی هستهای بگیرید؛ نه الان بلکه پانزده سال ها پیش. و لذا بر این اساس جزو معجزات صلوات این است که ختم صلوات باعث استمرار خطوط معنوی و مادی انرژی هستهای بود. بعد از این قصه ما در حضور حاج آقا مزاح کردیم. گفتیم آقا از این به بعد صلوات اتمی بفرستید. حاج آقا خندیدند و فرمودند، نه صلوات فوق اتم است. این صلوات فوق اتم را هم ایشان محبت کردند و فرمودند که چون آن زمان شهید کاظمی جزو ویژگیهایشان با تهرانی مقدم این بود که روی صلوات خیلی حساس بودند؛ ایشان فرمودند که فرماندهان سپاه باید صلوات را روی موشکها بنویسند که به هدف اصابت کند و بعد فرمودند خداوند تبارک تعالی و ملائکهالله هر لحظه صلوات میفرستند. مومنین شما هم صلوات بفرستید؛ آیه 56 سوره احزاب. روی این موضوع هم خیلی به ما کمک کردند. بین نماز هم ما صلوات از مردم میگرفتیم. شعارمان هم این بود که اول صلوات و بعدا خدمات و نهضت جهانی صلوات هم خیر میرساند و شر میزداید که باید در کاربردش بگوییم. مثلا ما هجده تا صلوات نذر حضرت زهرا میکنیم گمشده پیدا میشود. یک جوانی سوال کرد که سندش کج است؟ حاج آقا خندیدند و فرمودند همین که کارتان حل میشود خودش سند است. مثلا نود و دو صلوات نذر امام جواد، مشکل مسکن حل میشود. خیلی عجیب است. چون امشب هم شب شهادت حضرت زهرا است، و ما هم در شب شهادت بیبی دو عالم مدینه صلواتی شدیم و دعای مادرمان بود، این را هم عرض کنیم که صلوات خاصه بیبی دو عالم، «اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها به عدد ما احاط بهی علمک» پانصد و سی تا در حل مشکلات معجزه میکند و اگر «سر مستعود» باشد، پانصد و هفتاد و دو تا میشود. عین حروف ابجدی است. به هر تقدیر ما یادگاری از حاج آقای خوشوقت پیرامون کاربرد صلوات، تبلیغ صلوات و حرفهای شدن تبلیغ صلوات بود و یک نکتهای هم که برای من خیلی جالب بود، به دوستان عرض کردم که آقا صلواتی به همه سلام میکند. حاج آقا خوشوقت خندیدند. فرمودند: همیشه به همه کس سلام کنید، خیلی عالی است. گفتیم چشم. از آن زمان سلام کردن هم جزو ویژگیهای ما صلواتیها شده است. قسمت آخرش هم ایشان فرمودند که انقدر صلوات مهم است که اگر مومنی از دنیا برود، صلوات را روی سینهاش، روی کفنش بگذارند، حتما جسمش نمیپوسد و هر ملکه بیاید میگوید که این از خودمان است. انقدر این عارف بدون شک این صحبت را میفرمودند. کما اینکه در زنده بودنشان هم خیلی روی صلوات ایشان حساس بودند. بعد از دعوت به تقوا و دوری از گناه، میفرمودند برترین ذکری که است همین صلوات بر محمد و آل محمد است که درواقع خب ایشان با ویژگیهایی که داشتند در مکه پرواز کردند و بعد از بیست روز به ایران آمدند و من جنازه مبارک ایشان را دیدم. یعنی انگار خواب بودند. هیچ تاثیر منفی یا خدایی نکرده این بدن تکان نخورده بود. انقدر شبیه انسانی که خواب بودند، بود. به هر ترتیب من این یادگاری را از حاج آقا داشتم و دارم. امیدوارم که صاحب این صلوات در شب شهادت حضرت زهرا به روح امام و شهدا و پدر و مادر و آقای خوشوقت فیض ببرد و همه عضو نهضت جهانی صلوات شویم؛ انشالله. با شعار اول صلوات بعدا خدمات که این هم از شهید کاظمی داریم. شهید کاظمی تنها کسی بود که ما را به حضرت آقا معرفی کردند به عنوان صلواتی، دست بوسی و چفیه و شام هم خدمت حضرت آقا بودیم، باز هم در همین ایام شهادت بیبی دو عالم. به هر جهت محبت فرمودید و انشالله که اسباب خیر شوید و از این صلوات همه انشالله مانوس و محشور شویم.