سرویس حاشیه نگاری: امام خمینی (ره) پس از اطلاع از سقوط پادگان ها و کلانتری ها که باعث شده بود، سلاح های بسیاری به دست مردم بیفتد، طی پیامی فرمان دادند سلاحهایی که مردم و جوانان جمع کرده اند به مساجد محلشان زیر نظر امام جماعت تحویل بدهند و حفاظت محله ها و مراکز مؤسسات را عهده دار شوند. همزمان با این پیام، کمیته های انقلاب اسلامی شکل گرفت و امام (ره) طی فرمانی، آیت الله مهدوی کنی را مامور تشکیل کمیته مرکزی انقلاب اسلامی کردند، مسئولیتی که حجت الاسلام دکتر محمد مفتح و حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری نیز آیت الله مهدوی را در تاسییس کمیته های یاری کردند.
دولت موقت ابتدا تلاش داشت این نیروها را زیر سلطه خویش درآورد، ولی این تلاش با مخالفت افراد متعهد این تشکیلات روبهرو شد. در نهایت، این کمیته ها بعدها در نیروی انتظامی ادغام شدند.
در روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ کمیتههای انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی تشکیل شد. کمیته را میتوان اولین نهاد رسمی دانست که پس از انقلاب اسلامی ایران تاسیس شد. در این نهاد نیروهای مردمی با توجه به پیام امام خمینی، وظیفه حفاظت و نگهداری از مال و جان مردم را عهدهدار شدند. این نهاد بعدها گسترش یافت و همعرض نهادهایی چون شهربانی و ژاندارمری انجام وظیفه میکرد تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۷۱ با تصویب مجلس شورای اسلامی نیروهای مذکور در یک نهاد با نام نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ادغام شدند.
کمیتههای انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب و در خلأ نهادهای حکومتی به رتق و فتق تمامی امور میپرداختند؛ از مبارزه با مجرمان و گروههای مسلح گرفته تا حل و فصل اختلافات خانوادگی. این امر به خاطر قرار گرفتن روحانیت در رأس کمیتههای انقلاب نمود خاصی یافته بود. چنانکه علاوه بر ریاست کل کمیتهها (که برعهدهٔ آیتالله مهدوی کنی نهاده شد) فرماندهی کمیتههای چهاردهگانهٔ تهران و شهرستانهای مختلف را نیز روحانیون برعهده داشتند. دیگر ویژگی مهم و بارز کمیتههای انقلاب اسلامی مردمی بودن این نهاد است، چنانکه نیروهای انقلابی با دستور امام برای تشکیل کمیتهها در اقصی نقاط کشور حول محور روحانیت در مساجد جمع شده و به تشکیل این نهاد انقلابی اقدام کردند.
درباره دلایل انحلال کمیتهها و تشکیل نیروی انتظامی روایتهای بسیاری وجود دارد. رضا سیفاللهی اولین فرمانده ناجا درباره این مساله میگوید: «اولین ارگانی که بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی برای حفظ انقلاب تشکیل شد کمیتههای انقلاب اسلامی بود که از ۲۳ بهمن ۵۷ اعلام موجودیت کرد و با یک خاستگاه مردمی گسترده بسیاری از توطئههای ضد انقلاب را خنثی و ماموریتهای انتظامی و انقلابی را برعهده گرفت. یکی از مسائل مهم تصمیمگیران کشور در سالهای اواخر دهه ۶۰ این بود که آیا باید این سازمانهای سهگانه (کمیتهها، ژاندارمری و شهربانی) را توسعه بدهیم یا نه، در صورتی که هنوز هم اعتماد کافی به برخی از آنها وجود نداشت و از این نظر نوعی ابهام در اداره این ارگانها وجود داشت. بودجهای که برای این ارگانها در نظر گرفته میشد در حد «نگهداری» بود نه ارتقا و توسعه. در صورتی که نیروهای انتظامی باید به تناسب افزایش جمعیت و توسعه ردههای سیاسی توسعه پیدا کند اما در طول دهه ۶۰ شاهد توسعه این نیروها نبودیم. کمیته هم به تنهایی نمیتوانست کار بقیه ارگانها را انجام دهد، منطقی هم نبود که بودجه توسعه را به کمیته بدهیم و آن سازمانها را حفظ کنیم و بلاتکلیف بگذاریم یا بودجه را به سازمانهای سنتی دهیم و مسئولیتها را از کمیتهها بخواهیم. من در سال ۶۹ معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور بودم و در آن سال یک ارزیابی کلی از قدرت هماهنگی و مدیریت سه نیروی انتظامی موجود انجام دادم و به این نتیجه قطعی رسیدم که مدیریت این نیروها در بعد هماهنگی دچار اختلال جدی است و وزارت کشور امکان فرماندهی، هماهنگی و مدیریت این نیروها را به نحو روان ندارد. راه برون رفتی هم دیده نمیشد، تنها راهی که وجود داشت ادغام این سه نیرو و تشکیل نیروی جدید بود تا کارآمدی آنها افزایش یابد و از اتلاف منابع و کارهای موازی جلوگیری شود.» اینچنین بود که کمیتههای انقلاب بعد از ۱۴ سال فعالیت منحل شدند.
مرحوم آیت الله مهدوی کنی چندسال پیش در مراسمی که به برای سالروز تشکیل کمیته انقلاب اسلامی برگزار شد گفته بود: کمیتههای انقلاب اولین گروههای انقلابی و انتظامی بودند که به طور خودجوش تشکیل شدند و امام (ره) با روشنبینی که داشتند فرمودند کمیتهها و کسانی که سلاح به دست گرفتهاند در مساجد و غیر از آن تحت نظر علمای اسلامی فعالیت خود را شروع کنند.
وی با بیان اینکه "امام(ره) معجزاتی در انقلاب داشتند"، افزود: تشکیل کمیته و پیشگیری از بسیاری اتفاقات، یکی از این معجزات بود و اگر کمیتههای موقت انقلاب را تشکیل نمیدادند مملکت به آشوب کشیده میشد. کمیتهها یک نیروی مردمی بودند. من به سپاه احترام میگذارم اما خود سپاه نیز مولود همین کمیته بود.
مهدویکنی با بیان خاطراتی از زمان انقلاب و تشکیل کمیتهها اظهار کرد: در همین روزهای آخر بهمنماه بود که امام دستور دادند کمیتهها باید فرمانده داشته باشند. شهید مطهری در جلسهای پرسیدند چه کسی حاضر است مسئولیت کمیتهها را بر عهده بگیرد؟ کسانی که حضور داشتند گفتند ما گرفتاریم و نمیتوانیم. من گفتم که حرفی ندارم اما به شرطی قبول میکنم که کمکم کنید، آنها هم گفتند کمک میکنیم اما بعدش خبری از کمک نشد.
وی با بیان اینکه "من با ادغام کمیته با نیروی انتظامی - در عین احترام به این نیرو - موافق نبودم"، گفت: یک عده که با کمیته مخالفت میکردند به دنبال انحلال آن بودند. ما به همراه جمعی از روحانیون تهران خدمت امام رفتیم و گفتیم مصلحت نیست که کمیته از میان برود و امام نیز دستور دادند کمیتهها کماکان باقی بمانند. کمیته نیروی مهمی بود و در اوایل انقلاب اغلب خانههای تیمی را بچههای کمیته کشف کردند.
مهدویکنی در ادامه اظهار کرد: زمانی آقای ناطق که وزیر کشور شده بودند آمدند و گفتند که چون بچههای کمیته آموزش ندیدهاند باید در راس هر تیم یک فرد سپاهی بگذاریم. من پیش امام گفتم که با این موضوع مخالفم اما هرچه شما بفرمایید سمعا و طاعتا انجام میدهم. بنده از ابتدا روشم همین بوده که تابع رهبری باشم ولو خلاف میلم باشد. معنای رهبری نیز همین است. اینکه بنده عقلم میرسد بیخود است. ممکن است نظر بدهیم اما مخالفت با رهبری به هر نحوی مخالفت با یک نظام ولایی و اسلامی است.
رییس مجلس خبرگان اضافه کرد: من خدمت امام عرض کردم که معتقد نیستم بچههای کمیته زیر نظر بچههای سپاه قرار بگیرند. اگر یکی بالا سر آنها بگذارند روحیهشان تضعیف میشود. ما مخلص سپاه هم هستیم اما نیروها را نباید تضعیف کرد. این کار انجام نشد تا اینکه بعد از من آقای فلاحیان هم آمدند و منتهی شد به ادغام کمیته در نیروی انتظامی.