سرویس پرونده_ سمیرا افتخارنیا: پس از اعلام ضرورت تغییر سیاست جمعیتی کشور توسط کارشناسان و مطرحشدن خطر کاهش شدید جمعیت، شورایعالی انقلاب فرهنگی به تدوین «راهبردها و اقدامات ملی مربوط به جلوگیری از کاهش نرخ باوری و ارتقای آن متناسب با آموزههای اسلامی و اقتضائات کشور» پرداخت و این راهبردها به تصویب شورای یاد شده رسید.
در این مصوبه به فرهنگسازی برای دستیابی به جمعیت مطلوب و اصلاح نگرش مردم و مسئولان نسبت به پیامدهای منفی کاهش باروری توجه ویژهای شده است و بخش عمدهای از این فرهنگسازی به رسانه ملی سپرده شده است.
***
ترغیب مردم به فرزندآوری و تغییر گفتمان سیاست جمعیتی کشور در شرایط کنونی کشور کار چندان سادهای نیست. شرایط خاص اقتصادی حاکم بر کشور، مشکلات موجود بر سر راه ازدواج، کاهش آمار ازدواج و افزایش آمار طلاق در کشور، مشکلات مسکن و بیکاری، کمبود امکانات رفاهی و آموزشی و بهداشتی و صدها مشکل دیگر، از جمله مواردیست که باعث مقاومت مردم بر سر راه تغییر سیاستجمعیتی کشور میشود. بعنوان مثال آیا میتوان یک خانواده تهرانی را که در یک آپارتمان شصت و یا نهایتا هفتاد متری با حداقل امکانات و فضا که با شاغلبودن تنها یک نفر از اعضای خانواده زندگی میکند، به داشتن بیشتر از دو فرزند ترغیب کرد؟!
تغییر دیدگاه
از طرفی در سالهای گذشته در راستای سیاست کاهش جمعیت، از سیاستهای غیر مستقیمی نظیر بالا بردن سطح سواد و آموزش عمومی مردم، اعتلای موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش، زمینه مشارکت آنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و خانواده و یا ارتقای سطح آگاهی عمومی در جهت ارتقای سلامت مادر و کودک استفاده شده که اکنون نمیتوان خانواده را به راحتی برای افزایش جمعیت قانع نمود. اما شاید مهمتر از همه این موارد تغییر سبک زندگی مردم در سالهای گذشته و تسلط گفتمان فردگرایانه و مصرفگرایانه باشد که امروز خانواده را از افزایش جمعیت میترساند. رنگباختن فرهنگ قناعت و سادگی در خانوادههای ایرانی و گسترش رفاهزدگی در جامعه، یکی از موانع عمده پیشرو بر سر راه خانواده ایرانی برای تغییر سیاست جمعیتی است.
متاسفانه به دلیل شرایط خاص اقتصادی کشور، سیاستهای تشویقی دولت برای افزایش جمعیت نیز یکی پس از دیگری در بنبست اجرا قرار میگیرد و عملا تا کنون به غیر از افزایش وام ازدواج، سیاست دیگری در حمایت از افزایش جمعیت و مساله مادر و کودک عملیاتی نشده است. بنابراین در این حوزه فعلا باید از اهرم فرهنگسازی و تغییر دیدگاه مردم کمک گرفت.
از سخن کم کن!
اما رسانه ملی و به طور اخص تلویزیون برای تغییر این سیاست باید چه گامهایی را بردارد؟ بیشک رسانه ملی به عنوان فراگیرترین و تاثیرگذارترین دستگاه فرهنگساز، نقش بیبدیلی در انتقال و اشاعه فرهنگ و تغییر گفتمان فرهنگی در سطح کشور دارد. تغییر گفتمان جمعیتی کشور نیز از این قاعده مستثنی نیست. رسانه ملی در تغییر این سیاست و دیدگاه در مردم بیشترین نقش را خواهد داشت. اما نکته حائز توجه در این میان این است که با توجه به مشکلات گوناگونی که در حال حاضر در زمینه ازدواج، مسکن، تامین هزینههای زندگی و... در جامعه ما وجود دارد، در بحث فرهنگسازی و تشویق مردم به فرزندآوری از طریق رسانه باید از القای پیام مستقیم و صرفا شعاری در این زمینه به شدت پرهیز کرد. تاکید بیش از حد بر برنامههای گفتگومحور در زمینه افزایش جمعیت و القای پیام مستقیم به مخاطب در این زمینه با تاثیر معکوس همراه خواهد بود. به جرأت میتوان گفت بهترین ژانر برنامهسازی برای فرهنگسازی و تشویق مردم به افزایش جمعیت، سریالها و فیلمهای تلویزیونی هستند.
غربیها پیش افتادند
یکی از کارکردهای ضمنی مجموعهسازی در تلویزیون فارغ از وجوه سرگرمکنندگی آن، بازنمایی واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی و بیان آسیبهای این دو حوزه است و برنامههای نمایشی از ظرفیت بالایی برای انجام این رسالت و ماموریت رسانهای برخوردار هستند. مجموعههای تلویزیونی به واسطه خلق موقعیتهای دراماتیک و بهرهگیری از عناصر بصری از حیث روانشناختی، دامنه و عمق، تاثیر بیشتری بر مخاطب دارند و میتوانند به فرهنگسازی و هنجارپذیری افکار عمومی کمک کنند. مردم همواره از سریالهای خانوادگی استقبال کرده و هنوز هم ملودرام های خانوادگی بیش از گونههای دیگر مخاطب دارد. بیان آسیبهای خانوادگی و آگاهسازی خانواده ایرانی از آنها و همچنین آموزش مهارتهای خانواده از طریق مجموعههای داستانی به دلیل همذاتپنداری مخاطب با آن از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار است.
رسانههای غربی نیز از مدتها پیش برای القای پیام افزایش جمعیت از مجموعههای نمایشی موفق خانوادگی بهره بردهاند. اگر به سریالهای موفق خانوادگی آمریکا و اروپا در سالهای اخیر دقت کنیم، درمییابیم که خانوادههای نمایش دادهشده در این سریالها اغلب دارای بیشتر از دو فرزند بوده و خانواده از شادی و نشاط و آرامش خاصی برخوردار است. این سریالها تاثیر غیر مستقیم خود را بر ذهن و ذائقه مخاطب میگذارد و باعث ترغیب ناخودآگاه او به فرزندآوری میشود. اما در تلویزیون ملی ما سالهاست که کودکان از تولیدات نمایشی کنار گذاشته شدهاند و خانوادههایی با یک یا حداکثر دو فرزند خانوادههایی خوشبخت و سعادتمند هستند.
الگوهای ساده و موفق
طبیعتا وقت آن رسیده است که رسانه ملی نیز که براساس سیاست جمعیتی سالهای گذشته به نمایش گونههای افراط شده از خانوادههای پرجمعیتی میپرداخت که دارای فقر فرهنگی و اقتصادی بوده و هیچ نمادی از خوشبختی در آنها نبود، رویکرد خود را عوض کند. در عوض میتوان شادی و نشاط و همکاری و پشتبانهمبودن در خانوادههای پرجمعیت را به تصویر کشید. ارائه الگوی ازدواجهای ساده و آسان، پرهیز از بهتصویرکشیدن زندگی زوجهای جوانی که در روزهای ابتدایی ازدواج خود در کمال رفاه و آسایش هستند، ترویج قناعت و سادهزیستی و دوری از زیادهخواهی و تجملگرایی، تعدیل سطح توقع خانوادههای ایرانی از زندگی، ترویج فرهنگ اعتماد و توکل و خوشبینی به خداوند در کلیه امور زندگی، ارائه تصویر زیبا و قابل قبول از نقش مادری و پدری و همسری، نمایش فرزندان موفق، سالم و با اقتدار در خانوادههای پر جمعیت، الگوسازی از خانوادههای موفق پر جمعیت و اضافهکردن کودکان به مجموعههای تلویزیونی و نمایش کودک بعنوان عامل شادی و نشاط در زندگی خانوادگی میتواند در تغییر فرهنگ جامعه به سمت فرزندآوری مفید و موثر باشد.
رسانه ملی میتواند با پررنگتر کردن نقش مادری و پدری و بیدار کردن این نقش در ضمیر ناخوآگاه مخاطب، بیشترین تاثیر را در تغییر سیاست جمعیتی کشور داشته باشد.