به گزارش حلقه وصل، حسین علی رمضانی استادیار دانشگاه امام حسین(ع) با اشاره به امکان مدیریت تحول در علوم انسانی گفت: امری در عالم وجود ندارد که مدیریت نشود. اگر همه پدیده ها را برای تبیین و توصیف و پیش بینی درنظر بگیریم که علمی به ما می دهند دو ساحت علوم طبیعی و علوم انسانی را می توانیم درنظر بگیریم. امور دقیقه و علوم طبیعی که قاعده مند و قابل پیش بینی است و در عرصه علوم انسانی که با شرایط خاص مدیریت و تبیین و پیش بینی امکان پذیر است. این عرصه با عرصه علوم طبیعی متفاوت است زیرا کنشگر آن انسان است.
وی افزود: متغیرهایی که در ساحت علوم طبیعی محدود است، در ساحت انسان نامحدود است و این عامل باعث ایجاد شبهه می شود که آیا امکان دارد در عرصه علوم انسانی مدیریت صورت بگیرد؟ مدیریت در اینجا به معنای قالب بندی کردن، اداره کردن و تعیین حدود و رسیدن به ساحت تبیین و توصیف و پیش بینی پذیری است.
رمضانی اضافه کرد: تبیین به دنبال چرایی است و قاعده If and than را دنبال می کند. در علوم طبیعی این قاعده امکانپذیر است. اما در علوم انسانی اگرها و متغیرها در تبیین پدیده ها پاسخگو نیست زیرا متغیرها بی نهایت است. اگر متغیرها محدود و تعیین شود و شرطی سازی صورت بگیرد قابل پیش بینی می شود. مبنای این بحث به مباحث منطقی باز می گردد به این صورت که از منطق ساده شروع می شود و به منطق ریاضی می رسد و در نهایت به منطق هوشمند یا فازی دست پیدا کردیم.
استادیار دانشگاه امام حسین(ع) افزود: در علوم انسانی منطق فازی می تواند به تبیین و توصیف و پیش بینی پذیر کردن خیلی از مسائل علوم انسانی کمک کند. مدیریت پذیر بودن علوم انسانی امکانپذیر است اما به شرطی که ساختار درست، راهبرد دقیق، سازماندهی دقیق و فرآیند دقیقی انجام شود تا مدیریت در سطح راهبردی علوم انسانی پاسخگو باشد و ما به نتیجه دقیقی برسیم.
وی با اشاره به اهمیت جرات علمی در محققان و پژوهشگران در ارائه نظرات جدید گفت: در سیستم آکادمی ترجمه مبانی فکری و هستی شناسی و مردم شناسی و جامعه شناسی که از غرب به جامعه دینی ما وارد شده است، تابو و مقدس شناخته می شود. من قائل به این هستم که در علوم طبیعی از جمله فیزیک و شیمی و اختر فیزیک قواعد و نظریه ها جهان شمول هستند و با پسوند اسلامی و غیر دینی نمی توان آنها را تفکیک کرد.
رمضانی افزود: در علوم انسانی انسان و روابط انسانی ساخته می شود. تابوها و تقدس انگاری اندیشه های غربی باید شکسته شود و این نیاز به داشتن جرات علمی دارد. مقدمه داشتن جرات علمی داشتن قدرت علمی است. برای نقد اندیشه یا نظریه باید قدرت لازم علمی وجود داشته باشد تا بتوان به عنوان استاد آکادمیک با پسوند اسلامی و دینی اشراف کامل به اندیشه ها داشته باشیم و این نیاز به مطالعه زیاد و تفکر زیاد دارد.
وی بیان کرد: مطالعه سطح دانش و تفکر عمق دانش را ایجاد می کند. باید نحوه تفکر علمای دینی صحیح شود زیرا ۳۰ روش تفکری داریم و بسیاری از علما تفکر انتقادی و سیستمی و تحلیلی و تطبیقی را استفاده نمی کنند. من توصیه می کنم با فرآیند حل مساله که غرب هم در آن زمینه به خوبی کار کرده است، اندیشمندان ما برای یافتن قدرت علمی روش حل مساله را به خوبی بیاموزند.
وی با طرح این پرسش که چرا با وجود قدرت علمی علم بیان نمی شود؟ گفت: اولا جامعه علمی مقاومت می کند و تقدس دادن به نظریات غربی باید کنار گذاشته شود. دوم اینکه نظریات ما قابلیت تنه زدن به نظریات موجود را دارد یا خیر؟ آیا در آیات و روایات قواعدی به عنوان سنت های الهی می تواند به عنوان قاعده و نظریه مطرح شوند؟
رمضانی اظهار کرد: بر اساس روایت «الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم» یعنی دولت می تواند بر اساس کفر به دوام برسد اما بر اساس ظلم نمی تواند. این یک سنت و قاعده است. مارکس عامل بسیاری از انقلاب ها را شکاف های اقتصادی می داند. اقلیت و اکثریت در اثر ظلم بوجود می آید و این قاعده ۱۴۰۰ سال پیش مطرح شده اما اکنون تئوریزه نمی شود زیرا جرات علمی وجود ندارد.
رمضانی بیان کرد: تئوری سازی توسط جامعه علمی کار نشده و آشنایی با اصول منطق و قواعد منطقی که برپایه مفهوم سازی است ضرورت دارد. باید اعتماد به نفس داشته باشیم و به دارایی های مان توجه کنیم و آنها را به عنوان ارزش افزوده و مزیت رقابتی در عرصه و ساحت علوم انسانی در نظر بگیریم. دارایی ها اعم از منابع معرفتی مانند آیات و روایات و نهج البلاغه و کتاب هایی که در عرصه های مختلف توسط بزرگانی مانند ابوعلی سینا، ابوریحان و ملاصدرا نوشته اند و باید افرادی قواعد را از منابع موجود خارج کنند.
وی با اشاره به عدم تولید نظریه های قوی در حوزه علوم انسانی بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی گفت: انقلاب ما فرهنگی بود و نظام مسائل و نیازهای مان را بر اساس نگاه اسلامی نچیدیم و نظام موضوعات را مانند نقشه جامع علمی کشور که شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را تدوین کرده است، بر اساس نگاه اسلامی تنظیم نکرده ایم.
رمضانی اضافه کرد: نظام مسائل مان را که بر اساس نظام موضوعات است بر پایه نگاه اسلامی قرار نداده ایم و اکنون که به اینجا رسیدیم روش دقیق بومی اسلامی در راستای پاسخ به مسائل پیدا نکرده ایم تا به عنوان کلیدی در قفل مسائل بیندازیم و آن را باز کنیم. نظام نیازها نظام موضوعات و نظام مسائل و روشی که باید به این سوالات پاسخ بدهد شکل نگرفته است.
وی بیان کرد: اگر نظام موضوعات فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را مشخص کنیم روش پاسخگویی با نگاه اسلامی نداریم. شاید داشته باشیم اما پراکنده است. قوه عاقله به عنوان عرصه و ساحت متمرکز مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی کارکرد خود را نمی تواند احیا کند و متمرکز و راهبردی عمل نمی کند و دستگاه های علمی را همراه نمی کند تا از موازی کاری جلوگیری شود.
رمضانی افزود: غرب توانسته چرایی و چیستی را در ساحت های مختلف کنار بگذارد و به متد و چگونگی روی بیاورد همانطور که روش حل مساله این را می گوید. ما در اسلام روش و متد داریم و می توانیم با رویکرد اجتهادی آن را خارج کنیم اما صورت نگرفته است و دلیل آن هم احساس نکردن ضرورت و اهمیت است.
وی در پایان گفت: ما در ساحت علمی کپی می کنیم و انباشتن علوم ضربه زننده است. بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب قدرت علمی و جرات علمی احیا نشده است و ساخت های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ما مغفول مانده و سوالی برای آن پیدا نکرده ایم.