
محسن عمادی، مدیر مسئول انتشارات شهید ابراهیم هادی در گفتوگو با حلقه وصل، به معرفی جدیدترین آثار انتشارات شهید ابراهیم هادی پرداخت.
عمادی اعلام کرد: «راز کانال کمیل» روایت کانالی است که در سال ۱۳۵۹ توسط دشمن و به دست مهندسان فرانسوی کانالی به طول ۹۰ کیلومتر و عرض ۵ متر و ارتفاع ۴ متر کاملا" حرفه ای و مهندسی شده حفر شد. این کانال در منطقه حمرین معروف به کانال حمرین و در منطقه شرهانی معروف به کانال شرهانی و کمیل و در خاک عراق معروف به کانال بجلیه است. این کانال منحصر به فرد و دارای چند سه راهی و چهار راهی می باشد که برای موانع و پیشروی رزمندگان اسلام حفر شده بود که سیصد نفر از گردان حنظله در یکی از کانال ها محاصره شدند و اکثراً با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسید.
وی افزود نشر ابراهیم هادی با کتاب های «پابرهنه در وادی مقدس: زندگی نامه و خاطرات شهید سید حمید میر افضلی»، «آخرین نامه»، «مجاهد بصیر» و «مزد اخلاص» به نمایشگاه کتاب تهران میآید.
لازم به ذکر است که مزد اخلاص روایت معلمی که در فعالیتهای فرهنگی مختلف خاطرات زیبایی را در اذهان همشهریان و همسنگرانش به جا گذاشته است. شهید علی محمد صباغ زاده ه در اوایل انقلاب در کارهای خدماتی مختلفی حضور داشت و یکبار در این فعالیت ها در صف توزیع نفت خانمی که نفت به او نرسیده بود شروع به پرخاش و ناسزاگویی به شهید کرده و آب دهان به صورت ایشان پرت می کند.
دوستان شهید که در کنار ایشان حضور داشتند قصد برخورد با این خانم را داشتند که علی محمد اجازه نداده و تنها با بیان اینکه 'چیزی نیست بگذارید این بنده خدا برود انشاالله خدا همه ی ما رو به راه راست هدایت کرده و از سر تقصیراتمان بگذرد، ما که می دانیم در وظیفه خود کوتاهی نکرده ایم' مانع از هرگونه برخوردی با این خانم می شوند.
این داستان تا مدت ها نقل محافل انقلابیون همدان بود که یک جوان چگونه توانسته است اینگونه خشمش رو فروخورده و حتی سر خود را در برابر این اهانت ها پایین بیاندازد.
پس از آغاز جنگ و شهادت ایشان در عملیات والفجر مقدماتی زمانی که حاج آقا قرائتی برای دیدار با خانواده شهیدان قاسمی به همدان آمده بودند پدر علی محمد نیز در این دیدار حضور داشته و داستان خشوع و خضوع فرزند شهیدش را با عشقی پدرانه برای حاج آقا بازگو می کنند.
داستانی که هر گوشه اش آمیخته با آه حسرت یک پدر دل سوخته بود، داستانی که آنقدر برای پدر سنگین بود که پس از ادای آخرین کلمات برای همیشه در همان محفل قلبش از تپش ایستاده و به آرزوی آخرش که همان پیوستن به علی محمد بود رسید.
همین اخلاص عمل شهید صباغ زاده و تلاشش برای کسب رضای خدا باعث می شود که مدت ها بعد حاج آقا قرائتی داستان اخلاق مداری و خویشتن داری شهید صباغ زاده را در برنامه درس هایی از قرآن برای مردم تعریف کرده و شهادت ایشان را مزدی برای اخلاص این شهید عنوان کنند.
کلمه به کلمه مظلومیت زندگی این شهید آنچنان تاثیری بر روی بینندگان این برنامه دارد که یک تاجر تهرانی که سال ها با اعمال دینی اش غریب بوده را بار دیگر بیدار می کند که این جوان کجا و تو کجا؟
این فرد با مراجعه به حاج آقا قرائتی اموال هنگفتش را در راه خیر وقف می کند تا با جهاد مالش بتواند دلی را که داستان علی محمد به آشوبش کشیده را آرام کند.
با این اموال اردوگاه شهید باهنر برای تربیت معلم نهضت سواد آموزی ایجاد شده و منشا خیری می شود برای تعالیم معلمانی که علی محمد باید الگوی تمام زندگیشان باشد.
قسمتی از این مال نیز صرف اعزام یک مبلغ روحانی به کشور برزیل می شود تا اسلام ناب محمدی(ص) را در بین افرادی که اسلام را آنگونه که باید نشناخته اند صرف شد و به برکت حضور این مبلغ نیز 30 مسیحی در کشور برزیل به دین اسلام گرویدند.