به گزارش حلقه وصل، غلامرضا خواجه سروی استاد دانشگاه و معاون اسبق وزارت علوم در یادداشتی به بررسی ۴ شکست عمده دولت یازدهم و دوازدهم پرداخت.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال ۱۳۹۲ نام حسن روحانی بعنوان پیروز این انتخابات از صندوقهای رای بیرون آمد.حسن روحانی در حالی در این انتخابات به پیروزی رسید که تحت حمایت هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی قرار داشت. در واقع میتوان پیروزی ایشان را حاصل ائتلاف کارگزاران سازندگی و اصلاح طلبان دانست. از این رو روحانی خود را به نوعی وامدار این جریانات سیاسی می دانست. پس سعی کرد با سپردن برخی وزارتخانه های مهم به آنها دین و قرض خود به آن جریانات را ادا کند. با این حال هنوز مدت زمان زیادی از شروع کار دولت تدبیر و امید نگذشته بود که بحران های مدیریتی دولت او آغاز گشت. بحران هایی که دولت از حل برخی از آنها عاجز ماند و گاه به سبب مدیریت غلط و گاهی لجبازی های سیاسی سبب شکست دولت تدبیر و امید و سقوط محبوبیت آن شد. در واقع می توان ۴ شکست دولت تدبیر و امید را می توان اینگونه شمرد. دولت متاسفانه در هر شکستی تقصیر را گردن یک شخص یا نهاد خاص می انداخت تا از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کند.
شکست سیاست خارجی ، شکست در اداره وزارت علوم، شکست در مهار بحران پولی و مالی و بازار طلا و سکه و بورس، شکست در مدیریت بیماری کرونا
شکست در سیاست خارجی: حسن روحانی در برنامه های انتخاباتی خود و در طول مناظرات تلویزیونی وعده داد با گسترش و بهبود روابط خارجی با غرب و خصوصا ایالات متحده امریکا می تواند مشکلات کشور را ۱۰۰ روزه حل نماید. شاید مهمترین عاملی که سبب پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری شد بیان همین مساله بود.
به همین جهت در طی گفتگوهایی فشرده و البته با عجله وارد مذاکرات ۵+۱ یک شد و قرارداد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) امضا شد. خوش بینی دولت باعث شد تا هشدارهای مخالفین داخلی برجام را نادیده گرفته و آنها را بیسواد بخواند. آنان برخلاف ادعاهای خود به قدری از اوضاع سیاست جهانی نا آگاه بودند که امضای وزیر خارجه امریکا را سند ضمانت آن می دانستند. مدتی بعد با روی کار آمدن ترامپ هشدار مخالفین داخلی برجام رنگ واقعیت گرفت و امریکا از برجام خارج شد.
به دنبال خروج امریکایی ها اروپاییان نیز به وعده های خود عمل نکردند و ایران تنها کشوری بود که در قراردادی مانده بود که فقط خودش به آن عمل می کرد. تحریم ها نه تنها لغو نشد بلکه دولت امریکا فشار آنها را چند برابر کرد و ایران دیگر کارتی برای مذاکره با غرب نداشت. با امضای برجام نه تنها سایه جنگ از سر ایران دور نشد بلکه با ترور ناجوانمردانه سردار شهید سلیمانی ایران و امریکا مستقیما وارد برخورد نظامی با یکدیگر شدند. دولت روحانی سعی کرد از زیر بار شکست و مسئولیت برجام شانه خالی کرده وبه جای پذیرفتن اشتباهات فاحشش در نحوه مذاکرات و انجام مرحله ای توافقات دو طرفه همه تقصیرها را بر گردن دونالد ترامپ بیاندازد!
شکست در اداره وزارت علوم: و ما ادراک ما البورسیه؟ شاید این مهمترین جمله حسن روحانی درباره وزارت علوم در این ۸ سال بود. اما چرا دولت تدبیر و امید به این میزان روی لغو بورسیه های دولت نهم و دهم پافشاری کردند؟ جدا از وزارتخانه های ثروتمندی چون نفت و صنعت وزارت علوم یکی از مهمترین و استراتژیک ترین وزارتخانه ها برای اصلاح طلبان بود و حسن روحانی به سبب ادای دین خود به آنها این وزارتخانه را به آنها سپرد.
یکی از دلایل اهمیت این وزارتخانه این بود که وزارت علوم از ابتدای انقلاب اسلامی در اختیار احزاب چپگرا و اصلاح طلب بود و آنها توانسته بودند در طول سه دهه بافت اعضای هیئت علمی آن را به نفع نیروهای سکولار و طرفدار خود شکل دهند. نتیجه چنین دانشگاهی با چنین اساتیدی میشد دانشگاه هایی سیاسی و نه علمی ، که همچون ابزار فشاری توسط اصلاحطلبان برای امتیاز گیری از حاکمیت استفاده می شدند و خروجی آن دانشگاه ها دانشجویان و دانش آموختگانی بودند سکولار که بعضا به تحریک تشکل های اصلاح طلب بر ضد حکومت اقدام به ساختار شکنی می کردند.
در دولت نهم و دهم که دولتی انقلابی بشمار می آمد فرصت مناسبی در وزارت علوم برای چرخش نخبگان بوجود آمد. در طول دولت خصوصا دهم با یک طراحی دقیق و برنامه مشخص درهای جذب هیئت های علمی دانشگاه ها به روی متخصصان متعهد و مومن باز شد و اولیگارشی اصلاح طلبان در سنگر دانشگاه فروریخت. در طول چند سال ده ها هزار استاد جوان و انقلابی از طریق بورسیه وارد دانشگاه ها شدند و پس از سی سال بافت فرهنگی و علمی دانشگاه ها به نفع نیروهای طرفدار انقلاب و جمهوری اسلامی تغییر کرد که نتیجه آن چرخش فکری دانشجویان به طرفداری از نظام شد. به طوری که در اتفاقات تلخ آبان ماه ۹۸ دانشگاه ها جو آرامی را داشتند.
این طراحی توسط معاون فرهنگی وزارت علوم دولت دهم غلامرضا خواجه سروی که از او به عنوان وزیر علوم در سایه دولت دهم یاد می شد انجام و اجرا شد به نحوی که دولت حسن روحانی برای به قول خود افشاگری علیه بورسیه ها نامه هایی به امضای خواجه سروی منتشر کرد و او را عامل اصلی برهم زننده حیات خلوت نیروهای سکولار و تغییر ترکیب اعضای هیئت علمی در دانشگاه ها خواند و او وتیمش را به دادگاه کشاند. در نهایت در این پرونده جبهه انقلاب و بورسیه ها و عوامل دخیل در آن پیروز شدند. حدود یکسال از دولت یازدهم نگذشته بود که رضا فرجی دانا به سبب لجبازی و کینه ورزی نسبت به بورسیه ها و انتصابات چهره های مورد سوظن در وزارت علوم توسط مجلس شورای اسلامی استیضاح و برکنار شد و پس از آن تا مدت ها وزارت علوم دولت تدبیر رنگ آرامش ندید.
شکست در مهار بحران پولی و مالی در بازار طلا و سکه و بورس:
حسن روحانی در مناظرات تلویزیونی پیش از انتخابات سال ۱۳۹۲ وعده داد با حل موضوع برنامه های هسته ای ایران با غرب طی صد روز مشکلات کشور را حل می کند و چنان رونق اقتصادی ایجاد میکند که دیگر کسی نیازی به یارانه اش نداشته باشد. اشتباه حسن روحانی آنجا بود که با وزیر خارجه اش محمد جواد ظریف با دیدی خوشبینانه و آرمانگرایانه تمام مسائل کشور اعم از تولید،صنعت و حتی امنیت را به موضوع سیاست خارجی و یک قرارداد بین المللی گره زد در صورتی که در نگاه واقع گرایی قراردادهای بین المللی ضمانت اجرایی قطعی ندارند و دولت ها در عرصه بین الملل تنها هستند و فقط می توانند بر خود تکیه کنند.
این اشتباه استراتژیک آنجا خود را نشان داد که با خروج ایالات متحده از برجام، سیاست خارجی و در طول آن سیاست های داخلی حسن روحانی شکست خورد و جو روانی حاصل از شکست برجام و ناکارامدی و ندانم کاری تیم اقتصادی دولت سبب بروز بحران های مالی و اقتصادی سنگین در فضای ایران شد که به اتفاقات تلخ آبان ماه ۹۸ ختم شد. اتفاقات تلخی که هنگام بروز آن رئیس جمهور خواب بود و فردای آن متوجه دلیل رخ دادن آن شد. نا هماهنگی و نداشتن برنامه برای مهار تورم و سیاست های پولی و مالی اشتباه دولت سبب بروز تورم افسار گسیخته و سقوط ارزش پول ملی شد که موج آن بورس را نیز در بر گرفت و ضرر هنگفتی به اموال و دارایی مردم وارد آمد. تیم دولت نیز به جای قبول مسئولیت خود در شکست برنامه های خودبا مقصر دانستن امریکا آدرس کاخ سفید را به مردم دادند و به جای نجات دارایی های مردم خواستار لعن و نفرین مقامات امریکایی شدند.
شکست در مدیریت بیماری کرونا: با بروز و شیوع بیماری کرونا در جهان و ایران دولت تدبیر و امید توانست برخی مشکلات مدیریتی و اقتصادی خود را به گردن شیوع بیماری بی اندازد. اما در زمینه مدیریت و مهار بیماری کرونا نیز دولت کارنامه خوبی نداشت. در حالی که در اسفند ماه سال ۱۳۹۹ اکثر نقاط ایران زرد شده بودند و موج کرونا در حال فروکش کردن بود ناگاه با تصمیم عجیب دولت در باز کردن راه ها و ازاد نمودن مسافرت نوروزی که سبب تعجب همه مردم شد ناگهان موج عظیم بیماری در فروردین ماه ۱۴۰۰ ایران را درنوردید و تلفات جانی و مالی زیادی به مردم وارد کرد. دولت نیز اینبار مشکلات تحریم ها در پرداخت پول واکسن و نیز بی تفاوتی مردم در برابر شیوع کرونا را مقصر اعلام کرد و حاضر نشد مسئولیت تصمیم اشتباه خود در رابطه با آزاد سازی سفرهای نوروزی بپذیرد.