به گزارش حلقه وصل، همزمان با فرارسیدن ماه محرم، ماه غم و اندوه و شهادت جانسوز امام حسین(ع) و 72 تن از یاران با وفای ایشان، استاد حجتالاسلام حسین انصاریان، محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی براساس آیات قرآن کریم به بیان جایگاه امام معصوم در قرآن کریم پرداخته است که مشروح این سخنان را در ادامه میخوانیم:
یقیناً شناخت امام معصوم، امام واجبالاطاعه، که پروردگار اطاعتش را بر ما فقط به خاطر تأمین سعادت دنیا و آخرتِ ما واجب کرده، بر همه ما لازم است. اگر بخواهیم وجود مبارک حضرت ابیعبداللهالحسین(ع) را بشناسیم، که با شناخت ایشان، یقیناً همه انبیاء و ائمه برای ما شناخته خواهند شد - باید به سه منبع مراجعه کنیم و راه دیگری نداریم.
منبع اول، قرآن مجید است. ما در کتاب خدا و در سوره بقره، هم کلمه امام را میبینیم که یکی از مصادیق این لغت، حضرت سیدالشهداست و هم در سوره مبارکه انبیاء کلمه ائمه را میبینیم که یکی از امامان ما ابیعبدالله است؛ اگر انسان ایشان را بشناسد، همه انبیاء و امامان را شناخته است. همه امامان قبل و بعد از ابیعبدالله(ع) را شناخته است. ایشان مرکز دایره معرفت است؛ معرفتی که گرانبهاترین گوهر برای قلب انسان است. علت انحراف همه منحرفین، فساد همه مفسدین، کفر همه کافران، شرک و نفاق همه مشرکان و منافقان، نشناختن امامِ تعیینشده از جانب پروردگار مهربان عالم است؛ چون قبلهنمایی که صراط مستقیم را نشان میدهد، امام است.
ممکن است بگویید که قرآن قبلهنمای صراط مستقیم است؛ اگر قبلهنما بود که هر عربی همه قرآن را میفهمید در حالی که در کتابهای مهم نقل کردهاند، خیلی از کسانی که ریشه و اجدادشان عرب بوده و قرآن به زبان آنها نازل شده است، قرآن را به طور کامل نمی فهمیدند، یکی از آنها جابربنعبدالله انصاری بود که اهلتسنن در جلد اول کتاب «ینابیع الموده» نقل میکنند، نزد پیغمبر آمد و گفت: من دو بخش از یک آیه را میفهمم و یک بخش آن را نمیفهمم. پیغمبر(ص) فرمودند: آیه را بخوان! آیه را خواند: «أَطِیعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکمْ» سپس گفت: من «اطیعوا الله» را میفهمم، خدا را اطاعت کنید و واجب هم هست، وجوبش هم بهخاطر این است که ذرهای از سعادت دنیا و آخرت از دست ما نرود.
وجوب بهمعنی زور نیست و ما اصلاً وجوب بهمعنی زور نداریم. اما بقیه آیه را نمیفهمم که خدا فرموده است: «و اولی الامر منکم»، آنهایی که صاحب امر و صاحب فرمان هستند، از آنها هم واجب است که اطاعت شود. حضرت فرمودند: من اکنون این قسمت از آیه را برایت روشن میکنم. پیغمبر اکرم(ص) دستشان را روی شانه امیرالمؤمنین(ع) گذاشتند و گفتند: اولیالامر این است و بعدش هم حضرت حسن(ع)، بعد حسین(ع)، تا امام زمان(عج) را پیغمبر در آن روز در مسجد برای جابر شمردند که در این روایت، همه این دوازده اسم هست.
«زور» یعنی یک هفت تیر در کنار گوشم بگذارند و بگویند یا بایست نماز مغرب و عشاء را بخوان یا ماشه را میچکانیم! من هم بخوانم، درحالیکه دوست ندارم بخوانم، اما از زور اسلحه میخوانم. اسم این نماز، نماز اکراهی و زوری است، نه ثواب و ارزش دارد و نه قبول میشود؛ اما واجب بهمعنای اسلحه گذاشتن روی شقیقه نیست، بلکه واجب یعنی بنده من! اگر رهایت کنم، به خیر دنیا و آخرت خود پشتِ پا میزنی و من این حکم، این مسئله، این راه و این روش را بر تو واجب کردهام که بهتر بپذیری و قبول کنی؛ چون پای زور در کار نیست.
حجاب برای زن با توجه به عوارض و مفاسد بیحجابی واجب است، اما خیلیها این واجب را مراعات نمیکنند، معلوم میشود واجب بهمعنی اجبار و اکراه نیست؛ آنجایی که پای زور در کار است، من نمیتوانم انجام ندهم؛ اما امور اسلام زوری نیست و اینکه قرآن میگوید: «لا اکراه فی الدین»، یعنی من هیچچیزی را به شما اجبار نمیکنم که ارادهام را بدرقهتان کنم، اختیارتان را از کار بیندازم و شما را بالاجبار وادار عمل کنم؛ اگر گفته میشود واجب است، یعنی به خیر و صلاح توست، یعنی این واجب معدنی است که اگر درِ آن را با انجامدادن باز کنی، سعادت دنیا و آخرت از این معدن استکشاف میشود و این معنی واجب است؛ بهعبارت دیگر، واجب یعنی ظهور عشق شدید پروردگار به بنده خود.
شناخت امام معصوم واجب است؛ «اطیعوا الله»، یعنی واجب است که از خداوند و پیغمبر اطاعت کنید؛ واجبات کلید گنجینه سعادت دنیا و آخرت هست و محال است که درِ سعادت دنیا و آخرت به روی انسان باز شود. امام معصوم، قبلهنمای کامل به سوی صراط مستقیم است؛ امام یک جهت کامل، یک قطبنما و یک قبلهنمای کامل بهطرف صراط مستقیم است لذا باز اهلسنّت از ابنعباس نقل میکند که کسی به مسجد آمد و به پیغمبر(ص) گفت: معنی «اهدنا الصراط المستقیم» چیست که ما هر روز در نمازمان میخوانیم؟ پیغمبر اکرم دستشان را روی شانه امیرالمؤمنین(ع) گذاشتند و فرمودند: «هذا صراط المستقیم»، این صراط مستقیم است؛ این انسانی که فکرش، قلبش، روحش، نیّتش، عملش، اخلاقش، رفتارش و کردارش در همه امور زندگی مستقیم است، صراط مستقیم است.
فاسدان چرا فاسدند؟ مشرکان، منافقان، کافران، حقستیزان و متکبران چرا فاسد هستند؟ مالِ مردمخورها چرا فاسد هستند؟ دزدها، یاغیها، رشوهگیرها و اختلاسکنندگان، چرا اینگونه هستند؟ چون به امام تعیینشده از جانب پروردگار ذرهای معرفت ندارند، اگر انسان معرفت پیدا کند، عاشق میشود. عشق موتور حرکت است و ما را بهطرف روش، منش و اخلاق امام حرکت میدهد؛ چون عاشق نمیتواند از معشوق جدا زندگی کند.
از چه منابعی باید امام را بشناسیم؟ یکی از منابع برای شناخت امام، قرآن است، قرآن، هم کلمه امام و هم ائمه را داراست؛ امام آن در سوره بقره و ائمه آن در سوره انبیاء است. شناخت دیگر روایات است که یک باب عظیم امامشناسی در جلد اول کتاب شریف «اصول کافی» است. اصول کافی دو جلد است و حدود چهارهزار روایت دارد. روایت ضعیف در آن بسیار کم است و یک روایت قابلرد در آن موجود است، اما سایر روایات غوغای فکر اهلبیت پیغمبر(ع) و معجزه عقل است.
اگر در بین امامان هدایت، که 124 هزار پیغمبر و دوازده امام هستند، فقط ابیعبدالله(ع) را بشناسیم، با شناخت ایشان کل انبیاء و ائمه طاهرین(ع) قبل و بعد از ابیعبدالله را هم شناختهایم. امام حسین(ع) حدّش به شاهراه وصل است. شناخت ابیعبدالله یعنی شناخت همه انبیاء، شناخت نبوت و شناخت پروردگار مهربان عالم؛ در حقیقت امام حسین(ع) مرکز دایره معرفت هستند.
با توجه به قرآن کریم، روایات و زیارتها در مورد شخصیت امام حسین(ع)، حضرت سیدالشهدا(ع) انسان اَحسن است، اگر یک اخلاق خوبی در فردی باشد، میگویند یکی از حسنات در اوست، اما احسن یعنی آن که تمام ارزشها و کمالات را به تمامه در وجود خودش طلوع داده است. حضرت میفرمایند: «سبقت العالمین الی المعالی»، من با تمام جهانیان برای رفتن بهسوی کل ارزشها مسابقه دادهام و مسابقه را بردهام، از هیچکسی عقب نماندهام و از همه جلو افتادهام. ممکن است بگویید مگر پیغمبر اسلام(ص) جلوتر از ابیعبدالله نیست؟ من معتقدم حسین(ع) مِنهای مقام نبوت، خود پیغمبر است. مگر نشنیدهاید که فرمودند: «حسین منی و انا من حسین، لحمه لحمی و دمه دمی و روحه روحی»، حسین از من است و من از حسین هستم، خونش و روحش و گوشتش من هستم و من هم حسین هستم.
اینکه حضرت میفرمایند مسابقه را بردهام به این معناست که اصلاً کسی دیگر نتوانست جلوی من قرار بگیرد! «سبقت العالمین الی المعالی بحسن خلیقة»، قدرت مسابقه من کمالات اخلاقی من بود، این قدرت مسابقه من، «و علوّ همة» و قدرتی که به من داد تا مسابقه را ببرم، همت بالای من بود. جوانان نیز باید در زندگی همتی بالا داشته باشند، اسلام سستی و تنبلی را رد کرده است، ائمه(ع) نیز فرمودهاند: ما انسانهای کِسل، تنبل، کمکار و بدکار را دوست نداریم لذا باید بالاترین همت، بهترین فکر، نیّت و عمل را داشته باشیم.