سرویس حاشیهنگاری_ وحید کرایلی:
«یادم هست بچه که بودم ماه رمضون که میشد، دلم خوش بود به اینکه بتونم سحری از خواب بلند شم یا مثلا روزه کلهگنجشکی بگیرم. البته به جز همه این دلخوشیهای کودکانه سریالهای تلویزیون هم خیلی برام جذاب بود. سریالهایی ویژه ماه مبارک رمضان! اکثرا یکی از سریالها طنز بود و دیگریها یا موضوعی دینی داشتند یا اجتماعی! این اتفاق برای سریالهای نوروز هم به همین شکل بود. تعطیلی مدارس و مسافرت یک طرف؛ فیلم و سریالهای نوروزی تلویزیون هم یک طرف!»
فیلمها و سریالهای مناسبتی رسانه ملی همیشه جزء برنامههای پر مخاطب صدا و سیما بوده و هست. البته برنامههای مناسبتی رسانه ملی به فیلم و سریال محدود نمیشود. این برنامهها طیف وسیعی دارند؛ فیلم، سریال، جنگهای طنز و ... . در چند سال اخیر برنامههای ترکیبیِ مناسبتی مانند ماهعسل هم طرفداران زیادی پیدا کرده. اگر بخواهیم منصفانه به این مساله نگاه کنیم باید گفت تلاش رسانه ملی درجهت تولید برنامههای متناسب با رخدادهای مهم تاریخی و دینی شایسته تقدیر است و کم هم نبودهاند برنامههایی که هم مخاطبپسند بوده و هم مضمون و محتوای خوبی داشته باشد. نمونه بارزش هم سریال پایتخت است که سه سال متوالی در ایام نوروز از شبکه یک سیما پخش شد. این سریال نمونه خوبی برای اثبات توانایی هنرمندان ایرانی در جهت انتقال فرهنگ و ارزشها در قالب هنرمندانه و مخاطبپسند است.
اما در کنار این نقاط قوت رسانه ملی در این زمینه، انتقاداتی جدی به برنامههای مناسبتی رسانه ملی وارد است که به چند نمونه از آنها اشاره مختصری میشود:
* اصلیترین معضل تولیدات مناسبتی رسانه ملی کمبود اختصاص وقت کافی برای تولید آنهاست. به قول معروف در دقیقه نود کارها بسته میشود. اینکه مثلا تولید سریال نوروزی رسانه ملی که تنها 13 قسمت است تا روز هفتم یا هشتم فروردین به طول میکشد بیانگر همین مطلب است.
* یکی دیگر از مشکلاتی که منجر به عدم نیل به نتیجه مطلوب در این برنامه ها میشود سفارش دادن تولید اینگونه فیلمها و سریالها به افراد نالایق و مسالهدار است. کارگردانی که سابقه فیلمسازی و تفکرات او بر همه روشن است به راحتی سریال مناسبتی محرم را میسازد. البته بگذریم از کارگردانهایی که گویی قراردادهای چند ده ساله برای ساخت سریالهای مناسبی رسانه ملی امضا کردهاند!
* عدم توجه ویژه و کم اهمیت دیدن این برنامهها که منجر به عدم اختصاص زمان و بودجه لازم برای تولید آنها میشود به تولیدات بیکیفیتی منتج میشود که نه به ذائقه مخاطب خوشآیند میآید و نه توانایی انتقال ارزش و مفهوم خاصی را دارد. این مشکل خود را در تولید تلهفیلمهای به اصطلاح آبکی تلویزیون که در اعیادی مانند عید قربان و امثالهم پخش میشود بیشتر نشان میدهد.
* یکی از اصلیترین نقدها به برنامههای مناسبتی رسانه ملی را باید در بحثهای مدیریتی آن جستجو کرد. این که فرآیند سپردن یک برنامه به یک تهیهکننده یا کارگردان در روند اداری سازمان عریض و طویل صدا و سیما به چه طریقی است در این نوشته مجال پرداختن به آن نیست اما در خوشبینانهترین حالت ممکن باید گفت سهلانگاریهای مضحک و غیر قابل گذشت در سفارش برنامههای مناسبتی که منجر میشود به تولید برنامههایی که حتی تحمل چند دقیقه از آن هم برای مخاطب زجرآور است، از مشکلات اصلی این حوزه است. سریالهایی که در کمترین زمان ممکن با موضوعات و ایدههایی بسیار تکراری ساخته شده و ماستمالی کردن کار توسط کارگردان از همان دقیقه اول سریال هویدا میشود، نتیجه همین مدیریت نادرست است. برای درک بهتر این مشکل کافیست اندکی تامل کنیم و به یاد بیاوریم موارد زیر را چندبار در سریالهای مناسبتی رسانه ملی دیدهایم:
* شخصیتهایی به شدت منفی و سیاه که در پایان سریال ناگهانی و به راحتی توبه کرده و عبد صالح پروردگار میشوند و همه چیز به خیر و خوشی به پایان میرسد.
* پیرمرد سپیدمویی که تولیت امامزاده یا مسجدی را بر عهده دارد و همه را به راه راست هدایت میکند و در پایان سریال یا ناپدید میشود و یا فوت میکند (در آپدیتهای جدید فقط صدای پیرمرد سپیدموی را میشنویم که با توجه به تکرار آن در سریالهای گذشته تصویرسازی بر عهده مخاطب گذاشته شده است).
* پیرزن چادری که در پی ادای نذر یا زیارت یکی از بقاع متبرکه است و در پایان فیلم به هدفش میرسد و با خیالی راحت دار فانی را وداع میگوید.
* پسر جوانی که بیکار است و به خلاف کشیده میشود و در قسمتهای پایانی سریال خیلی ساده و راحت از خلاف دست میکشد و با کمک یک بزرگتر میانسال (ترجیحا حاجی بازاری) به زندگی برمیگردد.
* و ...
* اگر بخواهیم از منظر موضوع و محتوا به فیلمها و سریالهای مناسبتی صدا و سیما نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد که در برخی موارد (که البته تعداد کمی هم نیستند) اصلا آن مناسبت موضوعیت ندارد و فقط بازه زمانی اتفاقات فیلم را در بر میگیرد و به راحتی و مثلا با چند نمای سفره افطار موضوع فیصله پیدا میکند. البته این موضوع زمانی فجیعتر میشود که کارگردان برنامه بدون توجه به سفارش رسانه ملی شروع به تصویرسازی وهمیات ذهن خود در بستر آن مناسبت معهود میکند؛ به نام مردم؛ به کام کارگردان! فارغ از عدم ارتباط موضوع با مناسبت پخش سریال، در بسیاری از موارد موضوع مورد بحث اصلا دغدغه اکثریت مردم ایران نبوده و صرفا به محدوده جغرافیایی محل زندگی کارگردان محدود میشود. حال اینکه مردم چه گناهی کردهاند که مجبور به تماشای این وهمیات ذهنی جناب کارگردان هستند الله اعلم!