به گزارش حلقه وصل، «من امام را دوست دارم»، این جمله یا بهتر است گفته شود اعتراف، در روزگار کنونی میتواند برای هرکسی به خصوص هنرمندان بسیار گران تمام شود. شاعر، نویسنده، بازیگر و ... فرقی نمیکند همین که چنین جملهای را بگوید بیشک مورد هجمه واقع میشود و حتما کاری میکنند که حرفش را پس بگیرد.
این اتفاقی است که این روزها در فضای فرهنگی کشور بسیار دیده میشود و هر هنرمندی که از عقیدهاش حرف بزند و مورد پسند جریان اندکی که پر سر و صدا هستند، نباشد؛ بیشک بایکوت و با تحقیر رو به رو میشود. به تعبیری باید گفت در روزگار کنونی «دهانت را میبویند مبادا گفته باشی خمینی» و از این حیث در ج چنین عبارتی پشت جلد یک کتاب را باید کاری شجاعانه دانست.
این جمله را رضا احسانپور شاعر طنزپرداز کشور، پشت جلد آخرین کتابش نوشته است. این شاعر که همگان او را به عنوان یک شاعر طنزپرداز میشناسند و با آثاری مانند «خندههای امپراطور» و «چوپان معاصر» مطرح است این بار در دست به سرایش شعر جدی زده است.
مجموعه شعر نیمایی «روی جیب سمت چپ» اثر رضا احسانپور را باید یک اتفاق ویژه در شعر و شاعری این هنرمند دانست، زیرا مخاطب خود را غافلگیر کرده و پیشنهاد ویژهای به او کرده است.
این مجموعه نیمایی در بردارنده کوتاهسرودههای احسانپور در غالب نیمایی است که با محوریت امام خمینی(ره) و حرکت بیدارگرانه او سروده شده است. احسانپور علاوه بر این بر تسلط خود در شعر نیمایی تاکید کرده و به خواننده نشان داده که در این قالب نیز میتواند شعری محکم و قابل توجه بسراید.
همچنین او از حال و هوای شعر نو روزگار نیز غافل نبوده و به سنتی که این روزها باب است پایبند مانده است. او کوتاهنویسی را که از سنتهای روزگار کنونی شعرنو است را در این مجموعه لحاظ کرده است.
اشعار این مجموعه با اعتراف یکی از اشعار آن در واقع نذری است برای امام خمینی(ره) که احسانپور به هنرمندی به آن پرداخته است.
«بارها نوشتهام
خط به خط
جمله جمله
واژه واژه از برم
برگههای دفترم تمام شد
نذری «امام» شد»
نکته دیگری که در مورد اشعار این مجموعه باید مورد اشاره قرار گیرد این است که احسانپور اشعار را در یک سیر تاریخی سروده و از نیمه خرداد 42 اشعار را آغاز کرده و به روزگار کنونی رسیده است.
یکی از ویژگیهای این مجموعه مضمونسازیهای احسانپور و آشناییزدایی او از واژگان و عبارات است.
«مژده ای پیادهها!
شاه کیش و مات شد
آه شد
روسیاه شد»
یا در بخش دیگری آنجا که مربوط به بازگشت امام از فرانسه و پایین آمدنش از پلههای هواپیما است، احسانپور تصاویری که بارها در طول این سالها دیده شده را با بیان شاعرانه به خواننده نشان میدهد و به نوعی برای اولین مرتبه لحظه تاریخی ورود امام به میهن را به خواننده نشان میدهد که بسیار بدیع و شاعرانه است.
«آسمان
پله پله
تا زمین رسید
شهر
مستِ مست
رفت روی ابرها»
شاعر در این مجموعه در ترکیبسازیها به شدت موفق عمل کرده و همین سبب میشود، خواننده هرقدر این اشعار را بخواند باز هم کشف تازهای کند و این مهمترین ویژگی این شعر است که هر قدر خواننده آن را میخواند باز هم دریچهای تازه برایش گشوده میشود. برای نمونه در ماجرای حضور امام خمینی(ره) در بهشت زهرا(س) شاعرد اینگونه سروده است:
«تا رسید
جای کشتهمردهها
رفت پیش زندهها
لابهلای لالهها»
در این مجموعه خواننده با اشعاری سکولار روبرو نیست و موضعمند بودن شاعر در آنها به درستی مشهود است و شاعر کوشش کرده تا جایگاه امام را به خواننده نشان دهد و فقط از امام تصویری دست نیافتنی ارائه نداده است به تعبیری در این مجموعه خواننده با مواضع امام و سخنان او نیز روبرو میشود. حتی در بخشهایی شعر احسانپور به شعر اعتراض تبدیل میشود و حرفش را در شعرش با توجه به مبانی نظری امام عنوان میکند.
«بعد تو
معنی شمال شهر
باز هم
همان شده
باز هم
همان که بود
کاش مرقدت شمال شهر بود»
نام این مجموعه نیز استعارهای از لباس پاسداران و بسیجیانی است که در روزگار دفاع مقدس عکس امام خمینی(ره) را روی جیب لباسهایشان سنجاق میکردند و این تبدیل به نشانهای شده بود و از این حیث شاعر هم اشارهای به این مسئله داشته و هم با بیانی شاعرانه گفته که جای امام روی قلب است.
«عکس تو
روی جیب سمت چپ
قوت تمام قلبهای خاکی است»
در مجموع اشعار مجموعه «روی جیب سمت چپ» را باید اشعاری متفاوت خواند که شاعر در آن با هنرمندی تصویری کامل از وقایع انقلاب با محوریت امام خمینی(ره) ارائه کرده است. اشعار کوتاه و آهنگین که در قالب نیمایی سروده شده است. اشعاری که خاطرهای خوش از امام خمینی(ره) را برای خواننده زنده میکند که این به هنر شاعر باز میگردد. در آخر باید به نقش تصاویر کتاب در ارتباط گرفتن مخاطب با اشعار نیز اشاره کرد که بر تاثیر شعر افزوده است.
مجموعه شعر «روی جیب سمت چپ» سروده رضا احسانپور را نشر آرما در قطع جیبی در 80 صفحه با قیمت 5هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است.