
بفرمایید علت ورود شما به داستان راهیان نور چه بوده است؟
از حدود سال 82 به دلیل علاقهای که به این وادی داشتم وارد داستان راهیان نور شدم. چون یکی از کارهای فرهنگی بسیار بزرگ و مؤثر و ملی در سطح کشور است. حضرت آقا و بزرگان و علما هم روی این قضیه نظر دارند.
بفرمایید به لحاظ کلی هر سال یادمانها چه تغییراتی را به خود میدیدند.
قطعا تغییراتی حاصل میشد اینطور نبود که هر سال مثل سال گذشته باشد. در همه زمینهها مثل مباحث فرهنگی، عمرانی و برنامهریزی برای زائرین و خدام و تربیت خادمین کارهای مختلفی انجام میشد. هر سال به صورت بهتر و دقیقتری این برنامهها اجرا میشد و هر سال ما این را مشاهده میکردیم.
آیا بین یادمانهای مختلف از لحاظ ارزش تفاوت وجود دارد؟
عرض کنم که تمام مناطق عملیاتی به لطف خدا به نوعی زیارتگاه هستند و به تعبیر ما شهیدان این مناطق، مثل شهدای کربلا هستند و ما به این مناطق کربلای ایران میگوییم و همه این مناطق قابل احترام میباشند. حالا شاید بعضی از زوار یا حتی خادمین به یکسری از مناطق بیشتر علاقه داشته باشند ولی اینها همه بر اساس سلیقه بوده است. ولی تمامی این مناطق مثل اروندکنار، شلمچه، چزابه، فتحالمبین، طلائیه، شرهانی، پاسگاه زید ، فکه و غیره به نوعی زیارتگاه و محل عملیاتهایی بودند که رزمندگان آنجا با جان و دل جنگیدند و شهید شدند. پس نمیشود بگوییم یک منطقه نسبت به منطقه دیگر برتری نسبی یا کلی دارد. اما خب هرمنطقهای یک حال و هوای خاصی دارد.
با توجه به اینکه شما چندین سال مسئول یادمانها بودید بفرمایید آیا میتوان به شکلی در یادمانها، کارهای عمرانی وزیر ساختی انجام داد که از بکر بودن مناطق کاسته شود؟
عرضم به حضور شما که این کار دقیقا دو پهلو است. از این جهت باید بگوییم این کار خوب است و میتوان به آن امتیاز مثبت داد که بالأخره یادمانها یک سر و سامانی میگیرند و این تغییرات راحتی زائر را به دنبال دارد. اما از بُعد دیگر بخواهیم نگاه بکنیم این حال و هوای جدید منطقه با آن حال و هوای قدیم و اول که منطقه داشت قدری فرق میکند و به این نظر هم باید احترام گذاشت. به نظر بنده هم تا آنجایی که بشود باید مناطق دست نخورده باقی بماند. باید دید که زوار بیشتر کدام را میپسندند. فکر میکنم با توجه به نظرات و گفتههای زائرین بیشتر آنها اینجور میپسندند که مناطق خیلی تغییر نکنند. اما اگر مسئولین تصمیم به یکسری تغییرات بگیرند حتماً یک سیاستی پشت این قضیه هست چون آنها باید به فکر سالهای آینده و حفظ امکانات و تجهیزات یادمانها هم باشند.
بفرمایید علت حضور خادمین در مناطق چه میباشد.
یکی از اهداف بزرگ راهیان نور حضور خدام به صورت دورهای و آشنا شدن آنها با یکسری از مسائل میباشد. از جمله اینکه نسل جوان و نوجوان با فرهنگ دفاع مقدس آشنا شود و به این واسطه روحیه ایثار و رشادت آنها تقویت گردد. و این خود به خود باعث ترویج فرهنگ دفاع مقدس و تقویت آن میشود. یکی دیگر از اهداف حضور خادمین، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا در هشت سال دفاع مقدس و تجدید پیمانی با شهدا و آرمان امام عزیزمان و رهبر انقلاب است. نکته بعدی روشنگری در همه ابعاد مختلف جنگ تحمیلی برای خدام است. از دلایل دیگر این حضور ایجاد اعتماد به نفس در جوانان با وظایفی است که به آنها محول میکنیم. ما در راهیان نور به دفعات دیدهایم که واقعاً جوانهایی تربیت شدهاند که الآن مسئولیت کارهای بزرگی را بر عهده گرفتهاند. خود حقیر هم مدیون راهیان هستم. در نهایت اینکه داستان خادمی راهیان نور یک پیوند نسل اول انقلاب با نسلهای جدید است.
در صورتی که یکسری امکانات زیرساختی در یادمانها وجود نداشته باشد آیا میتوان صرفاً با مدیریت فرهنگی، نبود و تاثیر آن امکانات را کمرنگتر کرد؟
بله میشود. قطعا آن مدیریت فرهنگی باید وجود داشته باشد و خیلی هم مهم است. آن مدیری که در حیطه فرهنگی یادمانها کار میکند بالأخره میتواند خیلی از مسائل را مدیریت کند. چه آنجا ساختمان باشد چه نباشد. چه سنگر باشد چه نباشد. چه در چادر بخواهند زندگی کنند چه در سنگر یا در اتاقکی یا کانکسی. آن مدیریت فرهنگی آنجا مهم و مطرح است. که باید با حال و هوای جبهه و شهادت و آن روحیه خدایی آنجا را مدیریت کند.
آیا در سالهایی که شما مستقیماً مسئولیت یادمانها را بر عهده داشتید، بحث مدیریت و برنامهریزی خادمین شهدا هر سال نسبت به سال گذشته بهبود و ارتقاء کیفیت پیدا میکرد یا خیر؟
بله. در مورد خادمین هم از لحاظ کمّی ارتقا داشتیم یعنی آمار خدام هر سال بالاتر میرفت و ثبت نام بیشتر میشد. هم سینه به سینه و دهان به دهان این جریان خادمی در بین مردم شهرهای مختلف وجوانهای کشور پخش میشد که این خودش نشان از رضایت خادمین از کیفیت آن زمان خادمی بود. بنابراین برای حفظ و بهبود کیفیت آن شرایط ما باید به فکر ارتقا کیفیت شرایط مادی و معنوی یادمانها هم میبودیم. یعنی اگر تعداد سنگرهایمان کم بود بیشتر میکردیم. یا برنامههای فرهنگی دقیقتری پیاده میکردیم. کلاً هر برنامهای که داشتیم سعی بر این بود که کیفیت آن بهتر شود. البته قطعاً ضعف هم بود. این نبود که از هر لحاظی شرایط ایدهآل و در حد اعلا باشد. اما سعی بر این بود که هر سال بهتر از سال گذشته باشد و این هم مشاهده میشد.
ترجیح میدهید که بحث خادمی یا اداره یادمانها بیشتر مردمی باشد یا در اختیار ارگانهای دولتی و نظامی باشد.
قطعا به اینکه مردمی باشد معتقد هستم و ارگانی و دولتی نباید نباشد. این مردمی بودن هم باید حدود و ثغورش مشخص شود. اگر مردمی صرف باشد مدیریت دوچندانی لازم دارد. به عقیده من بهترین حالت مدیریت این است که از طریق بسیج اینکار صورت بپذیرد. چون بسیج یک ارگان مردمی است. به وسیله بسیج میتوان به بهترین حالت یادمانها و راهیان نور را مدیریت و اجرا کرد. البته با ذکر این نکته که این مدیریت نباید حالت و قالب نظامی به خودش بگیرد. باید یک حالت مردمی بسیجی در مناطق باشد.
الآن یادمانها به چه شکلی اداره میشود؟
عرضم به حضور شما که آن ابتدا یادمانها کاملاً به صورت بسیجی و مردمی اداره میشد. با یک روحیه واقعاً بسیجیوار و با زحمت و هزینه شخصی خدام میآمدند و این جریان را اداره میکردند. تا بالأخره چند وقت دیگر دست دوستان بسیج و سپاه به مدیریت این داستان باز شد. در حال حاضر هم مدیریت و اجرای یادمانها به صورت مشترک است یعنی بخشهایی دست دوستان سپاه و بسیج است و بخشهای دیگر در اختیار مؤسسات از جمله مؤسسه طلایهداران نور است. بیشتر اعضای مؤسسه طلایهداران هم از طلاب و روحانیون بسیجی هستند که واقعاً فداکاری میکنند و از پیشتازان قوی فرهنگی کشور به حساب میروند.
با این شرایط که فرمودید بالاخره مدیریت مردمی بهتر است یا مدیریت دولتی؟
هر دو مدل مدیریتی با حفظ شرایطی خوب است. مهم این است که آن اثر فرهنگی در کشور روز به روز رونق پیدا کند و این تفکر راهیان نور هر سال زندهتر شود. همان تأکیدی که حضرت آقا دارند که فرمودند: من از این حرکت خرسندم، خوشحالم و این حرکت باید ادامه یابد. هر دو مدل مدیریتی قطعا نیت و هدفشان این است که کیفیت این مجموعه روز به روز بیشتر شود و در راستای اهداف انقلاب و ولایت و رهبری عزیزمان باشد و غیر از این هم نیست. حالا طبیعی است یک مقدار ضعف هم باشد.
چه پیشنهاداتی برای ارتقای کیفی فعالیتهای فرهنگی یادمانها دارید؟
همان طور که حضرت آقا در زمینه فرهنگ همیشه نگرانی داشتند و دارند و اهمیت به مباحث فرهنگی راهیان نور میدهند ما هم باید با یک برنامه دقیق و اساسی روی این موضوع وقت بگذاریم. امروز راهیان نور هم یک حرکت فرهنگی درون کشوری است و هم یک حرکت بینالمللی است. ما الان از کشورهای خارجی هم زائر داریم. یعنی راهیان نور هم انعکاس در سطح کشور و هم در خارج از کشور دارد. بنابراین میتوان برنامههای خوب فرهنگی را در یک سطح بینالمللی از جمله بحث بیداری اسلامی، استقامت و مقاومت، بحث بصیرت و حجاب، مباحث علمی و مباحث دیگری که کارشناسان فرهنگی باید در خصوص آنها اظهار نظر کنند در راهیان نور اجرا کرد.
فکر میکنید درباره خادمی شهدا و کلاً اعزام مردم به راهیان نور بهترین شکل تبلیغ در شهرها به چه شکل میباشد؟
در خصوص بحث زوار عرض کنم که یکسری از شرایط باعث شده که خیلی از مردم به این سفر توجه نکنند. مثلا تا زمانی که سفر به مناطق عملیاتی جنوب یا اتوبوس یا هر چیز دیگری مجانی باشد این اتفاق رخ میدهد. باید مسئولین این سفر یک مقدار کمی از مردم پول هزینههای سفر را بگیرند. چطور وقتی طرف میخواهد به مکه یا سوریه یا مشهد برود حاضر است هزینه کند برای راهیان نور هم باید هزینه کند. چون در کشور ما مردم وقتی هزینه چیزی را میدهند بیشتر قدر آن چیز را میدانند. تازه این باعث میشود که بچههای بسیج یا هیئتها هر وقت میخواهند به منطقه بروند بیایند و برای گرفتن خرج سفر از جاهای مختلف گدایی کنند. من فکر میکنم این مدل درست نیست. باید خیلی قشنگ و مرتب یک جور فرهنگسازی شود که مثل بقیه سفرها این سفر هم مراتب خاص خودش را داشته باشد. حالا نه اینکه مثل تور شود و نه اینکه خیلی بیقانون و بینظم باشد. سفر راهیان نور یک چیزی مابین اینها باید باشد. تا مردم قدر بدانند. حالا اطلاعرسانی فرقی نمیکند که از طریق دانشگاه یا هیئتها باشد یا از طریق ارگانهای خصوصی یا دولتی مختلف در سطح عمومی شهر. اما در خصوص جذب خادم عقیده بنده این است که جذب خادمین نباید به صورت عمومی باشد. یعنی نباید اعلام عمومی کنیم. چرا؟ چون من به راهیان نور به شکل یک جریان بزرگ تربیتی نگاه میکنم و باید کسانی در بحث خادمی شرکت کنند که اینها ده بیست سال دیگر و در چشم انداز بلند مدت بتوانند در یک گوشهای از این انقلاب فعالیت و خدمت کنند و در سطوح مدیریتی مؤثر باشند. اینکه ما اعلام عمومی کنیم تا خادم بیاید و ده بیست روزی عشق و حال کند و برود تا روز قیامت را بنده به شخصه قبول ندارم. بالأخره الان برای خادمین هزینه میشود. برنامه خاص خادم هم آنجا هست. هم از لحاظ رفاهی و هم از لحاظ فرهنگی، عمرانی و غیره. پس حالا که نظام هزینه میکند باید این هزینهها بازگشت داشته باشد. به نظر بنده الآن در این زمینه خوب برنامهریزی نمیشود. ولی الحمدالله در حال حاضر مؤسسه طلایهداران این کار را میکند و با یک دقت بیشتری جذب خادم میکنند و با یک هدف و چشمانداز برنامهریزی شده، خادمین را دعوت میکنند. باید در بحث خادمی نخبهشناسی و نخبهپروری کنیم. باید بتوانیم مدیر انقلابی تربیت کنیم. ما الان نیروی انقلابی زیاد داریم ولی مدیر انقلابی کم داریم. بالأخره در سیستم نظام، ما در خصوص مدیر انقلابی خیلی جاها میلنگیم.