
بفرمایید نحوه آشنایی شما با راهیان نور چگونه بود؟
اولین بار در فروردین 1377 همراه با حوزهی بسیج محل به راهیان نور رفتم. بیشترین انگیزهام دیدن شلمچه بود چون دایی بنده در عملیات کربلای 8 به شهادت رسیده بود و بنده خیلی آرزوی دیدن شلمچه را داشتم. شب اولی که به دوکوهه رسیدیم را به خوبی یادم هست. آن موقع هنوز دوکوهه چند تکه نشده بود و اسکان ما در ضلع غربی زمین مقدس صبحگاه دوکوهه در یک آسایشگاه پیش بینی شده بود. آخر شب که همه آماده خواب می شدند، بنده با تعجب به فضا نگاه می کردم و در دلم می گفتم چرا اینها می خواهند خوابند؟ یعنی تصورم این بود که چون به منطقه آمدهایم و فردا قرار است به شلمچه برویم هیچ کس نباید از شوق بخوابد! آن شب بنده ولی تا صبح بیدار بودم و در زمین صبحگاه و اطراف حسینیه و ساختمان ها پرسه می زدم. یک ضبط صوت کوچک هم داشتم که هرجا می دیدم محفلی برپاست صداها را ضبط می کردم که آن نوارها را هنوز دارم.
چگونه شما وارد فضای روایت و مدیریتی راهیان شدید؟
جرقه اصلی ورود بنده به عرصه فرهنگی دفاع مقدس به صورت حرفهای از بسیج دانشجویی شکل گرفت. مهرماه سال 79 از طرف ناحیه بسیج دانشجویی تهران اعلام کردند دورهای به نام راویان نور قرار است برگزار شود. تقریباً 70 نفر از بین دانشجویان بسیجی دانشگاههای تهران برای آموزش دوره روایتگری انتخاب شدند. چند جلسه کلاس و یک اردوی عملی جنوب مفصل برگزار شد و ما شدیم راوی! بهمنماه سال 79 بنده مسؤل بسیج دانشجویی دانشگاهمان شدم و اسفندماه اولین تجربه برگزاری اردوی راهیان نور و روایت گری را با دانشجویان دانشگاه خودمان پشت سر گذاشتم. راهیان نور همان سال برای چند کاروان دانشجویی و غیر دانشجویی هم روایتگری کردم.
در طی این سالها چه مسئولیتهایی داشتید؟
سال 80 ـ 81 به عنوان مسؤل مقر راهیان نور ناحیه بسیج دانشجویی تهران در دوکوهه مستقر شدم. فروردین سال 81 حضرت آقا تشریف آوردند دوکوهه و این نقطه عطفی برای بنده بود که آنجا توفیق خدمتگزاری به کاروانهای دانشجویی را داشتم. سال 82 ـ 81 به عنوان راوی و خادم شهدا از طرف ناحیه بسیج دانشجویی در مقر اهواز مستقر شدم. همان سالی بود که آمریکا به عراق حمله کرد و اعزام کاروان های راهیان نور ممنوع شد و ما ایام عید را آمدیم عید دیدنی! در 83 ـ 82 شهید علیرضا رستمی که آن موقع مسؤل اردویی و راهیان نور ناحیه بسیج دانشجویی بود، بنده را به عنوان مسؤل مقر شهدای هویزه، راهی منطقه کرد. فروردین 83 شهید رستمی در یک سانحه رانندگی در جاده اهواز خرمشهر به خیل شهدا پیوست. از خرداد سال 83 به دعوت سردار باقرزاده، گروه مشاورین جوان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس را راه انداختیم و در سال 84 ـ 83 به عنوان مسؤل تیم ارزیابی از طرف سردار باقرزاده یک گزارشی از وضعیت راهیان نور تهیه کردیم. سال 84 هم با تشکیل ستاد مرکزی راهیان نور در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس و حضور آقای یکتا به عنوان دبیر ستاد، همواره در تصمیم گیریهایی که در بنیاد در خصوص راهیان نور می شد حضور داشتم. تا سال 86 هم به کار نظارتی و تهیه گزارش برای سردار باقرزاده پرداختیم. از ابتدای سال 86 تا پایان سال 86 به دعوت آقای یکتا و موافقت سردار باقرزاده مسؤلیت معاونت طرح و برنامه ستاد مرکزی را بر عهده داشتم. تا سال 88 هم همچنان به کارهای نظارتی و ارزیابی راهیان نور پرداختم. راهیان نور 89 ـ 88 مسؤلیت خادمی معراج شهدای اهواز ( پادگان شهید محمودوند ) را برعهده داشتم. پائیز 89 با رفتن حاج حسین یکتا از ستاد مرکزی راهیان نور ، توفیق خدمتگزاری در این ستاد به حقیر واگذار شد و تا راهیان نور 91 جنوب را در این سنگر سپری کردم. ضمن اینکه روایتگری در کاروان ها هم همواره چاشنی کار بوده است و به لطف الهی تا کنون در همه زمینه های راهیان نور توفیق نوکری داشتهام.
مهمترین کاری که شما در زمان مسؤلیت ستاد راهیان نور برای تقویت راهیان انجام دادید چه بود؟
راهیان نور غرب و شمالغرب را از حیث زمان و محدوده جغرافیایی سامان دادیم. غرب را در محدوده جغرافیایی ایلام و کرمانشاه در فصل پائیز و شمالغرب را در محدوده جغرافیایی کردستان و آذربایجان غربی در فصل تابستان تعریف، ثبت و راه اندازی کردیم و برای برنامههای مهم، شهدا و عملیاتهای مناطق غرب و شمالغرب 10 یادمان جدید ایجاد کردیم. اتفاق دیگر هم، راه اندازی 5 نقطه یادمانی جدید در مناطق عملیاتی جنوب بود.
بفرمایید کلاً فلسفه ی وجودی راهیان نور برای چیست؟
اول باید بدانیم که شکل گیری راهیان نور (بعد از جنگ) کاملاً خودجوش و مردمی بوده است. محور این حرکت خودجوش هم عمدتاً رزمندهایی بودند که بعد از جنگ دانشگاه رفتند و برای سفر به مناطق عملیاتی پیشانی حرکتهای دانشجویی شدند. این سفر برای رزمنده ها در حقیقت، سفری برای رفع دلتنگی و آرام شدن آتشفشان درونشان بود اما برای نسل بعد از جنگ، سفری به دل حوادث جنگ و آشنا شدن با شهدا و راه شهدا شد.
آیا امروز هم راهیان نور مثل آن روزهایک حرکت مردمی و خود جوش است؟
ذات این حرکت، مردمی است. چون مردم پول خرج می کنند تا بیایند و با اراده خودشان هم میآیند. البته طبیعی است که دستگاهها به مرور وارد این داستان شدند تا زمینه های سفر مردم را بیشتر فراهم کنند و این منافاتی با مردمی بودن راهیان نور ندارد. البته ایدهآل این است که مردم و جوانان در قالب گروههای تخصصی، اداره امور مختلف راهیان نور را با نظارت دستگاههای متولی بر عهده بگیرند. کمااینکه این اقدام در اداره یادمانها توسط گروه های معتبر غیر دولتی در برهه هایی پیاده شده و خوشبختانه جواب داد.
به نظر شما چه کارهایی می توان انجام داد تا جنبه مردمی راهیان نور بیشتر شود و در همه زمینهها بر جنبه دولتی بودن آن غلبه پیدا کند؟
به نظرم اولاً بهتر است جنبههای ایجابی و عوامل ایجادی راهیان نور را شناسایی و تقویت کنیم. وقتی این اتفاق بیافتد، خود به خود کار مردمیتر خواهد شد. به طور مثال وقتی بدانیم این جریان دانشجویی بود که حرکت راهیان نور را فراگیر کرد، امروز هم روی اردوهای دانشجویی و دانشجوها سرمایهگذاری بیشتری خواهیم کرد. از طرفی معتقدم راهیان نور بزرگترین جشنواره فرهنگی کشور است . یعنی همه ابعاد و قالبهای فرهنگی شامل فیلم، تئاتر، سرود، موسیقی، کتاب، نشریه، کلیپ، مستند، نمایشگاه، روایت و . . . در آن وجود دارد. خب، در این گستردگی که گفتم، گروههای مردمی خیلی می توانند نقشآفرین باشند. یعنی باید زمینه حضور برای مجموعههای غیر دولتی علاقمند و با انگیزه و مؤثر فراهم شود. از سوی دیگر آن جمعیت چند صد هزار نفری که در قالب کاروانهای عمومی و خودروهای شخصی حضور پیدا می کنند نیاز به خدمات اردویی شامل اسکان، تغذیه و وسایل نقلیه دارند. فعال کردن اعزامهای گروهی و خدماتدهی به زائران توسط مؤسسات مردمی هم راه دیگر مردمیتر کردن راهیان نور است.
به نظر شما چه کارهایی میتوان انجام داد تا مردم عادی بیشتر و بهتر جذب راهیان نور شوند؟
شهرها و مناطق عملیاتی استانهای میزبان راهیان نور به طور طبیعی یک جذابیت هایی از حیث معنوی و مادی برای زائران و گردشگران دارند. ما باید عوامل دیگری را هم اضافه کنیم تا این قدرت جذب افزایش یابد. باید برای اقشار خاص، برنامه های ویژه یا اسکانهای متناسب با آنها یا مناطق خاص در نظر بگیریم و بستر میزبانی را مهیاتر کنیم. شرایط خدمات را در مناطق بیشتر کنیم. مسئله اعزام را تسهیل کنیم و کانال های متعددی برای ثبت نام و اعزام طراحی و تعریف کنیم.
به طور مثال اگر کسانی با خودرو شخصی خودشان می آیند، مطلع باشند که خدمات ویژهای برای زائران شخصی در نظر گرفته شده است و این حتماً در افزایش کمیت و کیفیت زیارت این نوع زائران تأثیر خواهد گذاشت و خودش تبلیغی برای اطرافیان خواهد بود.
به نظر شما بزرگترین دستاورد راهیان نور چیست؟
بزرگترین دستاورد راهیان نور برای نظام و انقلاب ما آشنایی و تعمیق پیوند مردم به ویژه جوانان با شهدا و ارزش های انقلابی است. که خودش باعث برکات زیادی در زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی میشود. بزرگترین دستاورد راهیان نور برای زائران راهیان نور هم ، افزایش معرفت، معنویت و بصیرت و تغییر بینش رفتار در سبک زندگیشان است.
امروز راهیان نور برای رسیدن به اهداف خود نیازمند چه تغییر و تحولاتی است؟
مهمترین مسأله راهیان نور امروز این است که کارها، نهادها، افراد و فضاهای راهیان نور به شکل صحیح مهندسی شود. اگر راهیان نور را به یک روبیک ( جورچین مکعبی ) تشبیه کنیم، باید عرض کنم راهیان نور هنوز نتوانسته حالت ایده آل خود را جورچین کند. یعنی بعضاً وظایف و مأموریتها خوب تعریف نشده، افراد در جای خود قرار ندارند و اقدامات بایسته و شایسته متناسب با ظرفیتها و توانها دیده نمی شود. بعضاً جای صف و ستاد جابجا می شود. اولویتهای اعزام و اولویت هایفرهنگی خوب رعایت نمی شود. تعریف وظایف صحیحی بین دولت و نیروهای مسلح و مردم در راهیان نور وجود ندارد. خلاصه اینکه عوامل و ظرفیت و توان در یک نقشه مشخص کنار هم قرار ندارند. راهیان نور برای گامهای بعدی نیازمند تغییر نگاه مسؤلان، جوانگرایی بدنه اصلی و اصلاح ساختارهای موجود در قالب یک نقشه راه است. در این نقشه راه، محور باید "محتوا" باشد. یعنی باید طوری جورچین کنیم که بتوانیم همه اجزا و ابعاد دفاع مقدس را همچون یک ویترین، با همه ابزارها و عوامل، جلوی چشم مخاطبان قرار دهیم.
مهم ترین قسمت برای رسیدن به اهداف راهیان نور از نظر قالب و ظرفیت چیست؟
از زاویه ظرفیت و بستر اگر نگاه کنیم، مهمترینها به ترتیب عبارتند از محتوا، اعزام، یادمان و اسکان. از زاویه ظرف و قالب هم مهم ترینها عبارتند از: راوی، هنر، خادم و محصولات.
مخاطبان اصلی راهیان نور چه کسانی هستند؟
مخاطبان راهیان نور اشخاص هستند. یک بخش از جمعیت راهیان نور دانش آموزان و دانشجویان هستند که دوره حضور آنها در راهیان نور جنوب در فصل زمستان تا اواخر اسفند است. یک بخش دیگر اقشار عمومی مردم هستند که در قالب کاروانهای عمومی و یا با خودروهای شخصی از اواخر اسفند تا نیمه فروردین و حتی بعد از آن به راهیان نور جنوب میآیند. بخش دیگر نیز برخی خواص و اقشار ویژه مثل هنرمندان، ورزشکاران، نخبگان، غیر ایرانیها و . . . هستند که در زمانهای مختلف به راهیان نور اعزام می شوند. امیدوارم روزی برسد که راویان، محصولات و حتی فضاهای ما در راهیان نور تخصصی شوند. در راهیان نور هرجا برای مخاطب تخصصیتر کار شد، نتیجه بهتری گرفته شد.
آیا نمیتوان سفرهای راهیان نور را در مدت زمان طولانیتری برگزار کرد تا هم منطقه خیلی شلوغ و بینظم نشود و هم اینکه امکانات تعبیه شده سالمتر بمانند؟
اول اینکه زیبایی راهیان نور به موسمی بودن آن است. زیبایی تمتع به همان اجتماع یک موسم خاص از سال است. اگرچه در طول سال، مسلمانان عمره هم می توانند به جا بیاورند. قشنگی این راهیان نور هم (جنوب) به همین است که جوانان و مردم ایام اسفند و فروردین را برای یک رزمایش بزرگ فرهنگی برگزیدهاند. در ضمن در این ایام همه شرایط از جمله آب و هوا و فرصت تعطیلات فراهم است. اما خوب است این گونه هم به موضوع نگاه کنیم که راهیان نور فقط در جنوب نیست و نباید باشد. ما در 6 استان با دشمن جنگیده ایم.
ما در خلیج فارس (استان بوشهر) هم حرف داریم. در استان های ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی هم حرف داریم. حدود یک سوم شهدای جنگ تحمیلی در غرب و شمالغرب به شهادت رسیدهاند. ما برای تکریم شهیدان غرب و شمالغرب، برای تکریم مردم و ایثارگران استانهای غربی و شمالغرب و برای اینکه بگوییم دشمن ما فقط دشمن بعثی نبوده و با ضدانقلاب هم مواجه بوده ایم باید در فصول دیگر به آن مناطق توجه کنیم.