
سرویس مبشر صبح: یازدهم خرداد ماه مصادف با سالروز اعلام انحلال حزب جمهوری اسلامی است. به همین مناسبت بخشهایی از نظرات رهبر انقلاب درباره حزب و تشکیلات در ادامه میآید:
اساس کار ما در حزب بر آموزش است. شاید اگر با حزبیون عالم و کسانی که در دنیا احزاب معروف سیاسی را داشتهاند و مبادلات سیاسی دنیا و دادوستدهای سیاسی دنیا بوسیله این احزاب انجام گرفته این حرف بنده را در میان بگذارند، اینها تعجب میکنند. شما ملاحظه کنید مبارزات انتخاباتی بین احزاب مختلف این کشورها را. این حزب میبرد، آن حزب میبرد، با هم ائتلاف میکنند، همدیگر را میکوبند، آشتی میکنند، به هرحال نتایجی دارد و کشور را به دست میگیرند. حال اگر به اینها گفته شود که یک حزبی در ایران وجود دارد که این اساس کارش بر آموزش است و آموزش را محور اصلی میداند، تعجب خواهند کرد که اینها چهکار میکنند.
حقیقتش هم این است که محتوای حزب جمهوری اسلامی با احزابی که در دنیا حزب حاکم شمرده میشوند (که حالا این هم حزب جمهوری اسلامی حزب حاکم شمرده میشود) اصلا محتوا و حقیقتش به کلی با هم متفاوتند؛ اسم هر دو حزب است و الا هیچ مشترک حقیقی و بنیانی و عنصری اینها با هم ندارند.
ما اساسا هدفمان از ایجاد حزب جمهوری اسلامی این بوده که این ملت عظیمی را که معتقدیم بار انقلاب بر دوشش هست، از لحاظ اندیشه اسلامی و از لحاظ بینش سیاسی بتوانیم تجهیز کنیم.
ما اگر بتوانیم آن کاری را که یک روز به صورت فردی انجام میدادیم (بنده یک مسجدی و کلاسی داشتم که در آن به تعدادی افراد طلبه و غیرطلبه آموزش فکری یا سیاسی میدادم، دوستان دیگرمان هم که از برادران مسئول حزب بودند کم و بیش هر کدام در یک حوزهای در هر محوطهای در یک قلمروی این کار را داشتند) همان کار را امروز در شکل جمهوری اسلامی ببینیم، در سطح وسیع ملت پیاده کنیم. همان تفکر اسلامی را به مردم بدهیم، همان خلاقیت ذهنی و فکری را به آنها ببخشیم، سرچشمههای اندیشیدن را در وجود آنها جاری کنیم، اگر این کار را بتوانیم بکنیم ما به هدفمان رسیدهایم، هدف ما همین است. رئیسجمهور مال این حزب باشد یا نباشد اصلا برای ما (وقتی به آن هدف رسیده باشیم) مطرح نیست یا اینکه نخستوزیر از این حزب باشد، وکلای مجلس از این حزب باشند، حاشا و کلا.
ما اصلا میخواهیم این جامعه با آموزش درست دین و با درک درست جریانات سیاسی جهان بتواند بار این انقلاب را به دوش بکشد، ولی احزاب دیگر دنیا اصلا حزب را برای این درست نمیکنند! حزب بوجود میآید برای گرفتن قدرت، تمام کارها برنامهریزی میشود برای اینکه قدرت به دست بیاید، که در اینجا ایدئولوژی هم تابعی است از قدرت.
این حزب و کار این حزب، ادامه همان کار مسجدی ماست. در دوران اختناق آنجا میرفتیم یک صحبتی میکردیم، درسی میگفتیم، تفسیری میگفتیم، چیزی یاد میدادیم به مردم، از قرآن، از حدیث از سیاست، از مسائل انقلابی، جهتگیریها، هدفها، آینده اسلام. و الحمدلله آن حرفها (مجموعه قطراتی که حالا از هرکدام یک قطرهاش شاید بودیم یا داشتیم) جمع شد یک طوفانی شد، سیلی شد و این انقلاب را به وجود آورد.
حالا میخواهیم همان را به شکل مترقیتر و منسجمتری انجام بدهیم. با این بیان توجه میکنید که همه چیز بر محور آموزش است و شما که متصدی امر آموزش هستید باید بدانید اگر خوب کار کردید حزب، خوب کار میکند، اگر خدای نکرده سستی شد، بدسلیقگی شد، کوتاهی شد، حزب، حزب نخواهد بود. البته ما معتقدیم که بدون تشکل و پیوند انسانها با یکدیگر و همفکری اینها هرگز یک مجموعه بوجود نمیآید برای اینکه مردم با هم همدست شوند، اتحاد و اتفاق مردم عمیق شود، این زُبُرا الحدیدی که امروز وجود دارد در این مملکت، به شکل یک پاره پولادِ سستیناپذیر و خللناپذیر دربیاید، احساس میکنیم که این پیوند، فقط از طریق فکر و اندیشه امکانپذیر است و لاغیر. اینست که آموزش برای ما در حزب همه چیز است، این راجع به اهمیت آموزش که برادران به آن توجه کنند.
دو یا سه نکته اصلی و مهم را هم عرض کنم. یک نکته این است که: از نیروهای محلی باید استفاده بشود، استفاده از نیروهای محلی دو فایده دارد: اولا زنده کردن و احیاکردن استعدادهایی است که اگر چنانچه از آنها استفاده نکنید و تضییع بکنید کفر نعمت الهی شده (باید از این استعدادها استفاده کنید). ثانیا به شکل طبیعی و درست انجام دادن کار است.
یک مسأله دیگری که حائز اهمیت است اینکه در واحد آموزش، آن نمودار سازمانی که از طرف حزب مشخص شده (نمودار تشکیلاتی) حتما بایستی موبهمو و دقیق اجرا بشود، تا اجرا نکنید همین مشکلات وجود خواهد داشت. دقیقا نحوه ارتباط این واحد را با واحد تشکیلات و با واحدهایی که با آنها مرز مشترکی دارد، مشخص کنید که البته اینها در نمودارهای حزب مشخص هم شده و سعی کنید که انشاءالله آن را دقیق انجام بدهید.
مسئله دیگری که خیلی لازم است اینکه در آموزش، تنوع باید وجود داشته باشد، شما آموزش فکری، آموزش سیاسی و حتی آموزشهای بسیجی را باید به مردم بدهید. برادران و خواهران حزب در هرجا که هستند در واحدهای مقاومت، در بسیج شرکت کنند، بیاموزند، تعلیم بدهند، هیچ اشکالی ندارد. البته هستند کسانی که مایلند با دیدگاههای تنگ برای اینکه تحزب را در جامعه در عزلت قرار بدهند از اینکه میبینند برادران و خواهران حزبی در کار بسیج وارد میشوند، جلوگیری و ممانعت و سنگافکنی میکنند، این کاملا غلط است.
بنابراین برادران عزیز حزب در کل کشور وظیفه خودشان باید بدانند در گروههای مقاومت در بسیج عمومی و عظیم مستضعفین شرکت داشته باشند، بروند خدمت کنند، حضورا به وظایف بسیج عمل بکنند و کسانی که مسئولین بسیج هستند، موظفند که از این برادران استقبال کنند و هر کس غیر از این خیال کند اشتباه کرده است.
آموزش عقیدتی و سیاسی در حزب توام با آموزشهای اخلاقی باید باشد. این هم نکته اصلی و آخری ما است! اگر ما از لحاظ سواد، معلومات، دانش، ایدئولوژی، سیاست، بحرالعلوم هم باشیم اما اخلاق نداشته باشیم، یک جو ارزش نخواهد داشت. تواضع، اخلاص، مهربانی با بندگان خدا، صلابت در مقابل دشمنان، فداکاری، به مال و جاه و مقام و اینها اصالت ندادن، حزب و معنویات را نردبان رسیدن به مادیات قرار ندادن، خیلی راحت از ارزشهای مادی چشم پوشیدن آنجائی که لازم است، آنجائی که خدا میخواهد، آنجایی که وظیفه ایجاب میکند، از جان و فرزندان و آسایش و سلامتی(خیلی راحت) برای خاطر خدا گذشتن، این اساسیترین جوهری است که ما میخواهیم خودمان را به آنجا برسانیم. بالاترین ارزشی است که برای آن بایستی خودمان را به زحمت بیاندازیم، به تعب بیاندازیم و تلاش بکنیم آموزش را با آن همراه کنیم.
این همه زبانی نیست! این از آن جاهایی است که واقعا دوصد گفتهاش چون نیمکردار نیست. در علم اینجوری نیست، در علم همهاش «گفته» است میگویند تا مردم یاد بگیرند، اما آنجایی که دو صد گفته چون نیمکردار نیست، اخلاق است، معنویت است، انسانیت و فضیلت است، اینکه شما بتوانید با تواضع برخورد کنید، شما یکی دو بار که ابتدا به سلام کردید نسبت به دو نفر آدمی که از خودتان پایینتر میدانید، این به قدر صد بار توصیه ابتدا به سلام به دیگران اثر خواهد گذاشت. تواضع کردن، اخلاص به خرج دادن، صمیمیت به خرج دادن.
« سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی خامنهای دبیرکل محترم حزب جمهوری اسلامی در دیدار با مسئولان واحد آموزش حزب جمهوری اسلامی؛ تاریخ 1362/9/10»