حلقه وصل: دکتر جمال یزدانی/
لااقل به اندازه پدیده جنگ جهانی دوم که اربعین ارزش علمی و تئوریک دارد. پدیدهای که همه علوم را در غرب از خود متاثر کرده است. علم ارتباطات، نظریههای جامعهشناسی، نظریات روانشناختی، ظهور مکاتب پست مدرن در فلسفه و... همه و همه بخشی از علوم انسانی هستند که نسبت به این پدیده مواضع منفی یا مثبتی گرفتهاند و امروز من دانشجوی علوم انسانی باید در دانشگاه جمهوری اسلامی، مواضع ایشان را درباره این پدیده بخوانم. تازه کم استادی است در مقاطع ارشد و کارشناسی درباره ابعاد تاریخی این جنگ سخن به میان بیاورد و مگر دانشجو خودش خیلی کُخ داشته باشد تا به این مسائل دست پیدا کند. حالا جنگ جهانی دوم خیلی مهم است و جهانی است و همهگیر و نباید به ساحتش نزدیک شد. اما اربعین، به اندازه جنبشهای مردمی دهه 1970 در غرب -که تبعات معرفتی و اجتماعی در جهان داشته- هم اهمیت ندارد! که البته این واقعه را هم مجبوریم در علوم اجتماعی، ارتباطات، نشانهشناسی و... بخوانیم، و آروغ نظریهپردازان رنگارنگ غربی درباره این واقعه را بالا بیاوریم.
چقدر پوکی علوم انسانی غربزده در کشور تهوعآور است! پدیدهای به عظمت اربعین که شامل همه ابعاد و تعاریف مرسوم در علوم اجتماعی، روانشناسی و.... هم میشود را و در کنارش هرساله اتفاق میافتد را نمیبیند، ولی چشمبسته و کورکورانه هر آنچه در غرب ولو مبتذل و سخیف و کوچک باشد به مثابه امر مقدس، علمی و قابل بررسی مینگرد. و البته که این طور است چون در طول سالیان گذشته پدیدهای عظیمتر و مهمتر از اربعین یعنی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را عامدانه نخواسته است ببیند.
همین امسال رشته «کارشناسی ارشد صلح جهانی» را در رشتههای آموزش عالی وارد کردهایم، درباره برجام و اثرات چون آفتاب آن به کتب درسی دانشآموزان اضافه کردهایم، ولی دریغ از یک رشته کاردانی دفاع مقدس، یا پودمان اربعین شناسی! چرا دستگاه محاسباتی دانشگاه ما در شناحت موضوعات لنگ میزند؟
با تاسیس رشته در این باره مشکل دارید؟ علمی نیست؟ عیبی ندارد، لااقل میتواند موضوع چند جلسه درسی در مقطع ارشد ذیل رشته مردمشناسی انقلاب اسلامی –که همین رشته هم هنوز وجود ندارد- قرار بگیرد یا نه؟ پدیدهای که سالیانه بیش از 20 میلیون نفر را مستقیم و سه یا چهار برابر را غیرمستقیم درگیر میکند. تنوع قومی و مذهبی در آن موج میزند. روابط میان فرهنگی عظیمی در آن رخ میدهد، مشارکت اجتماعی، کار داوطلبانه گسترده، جمع میان زبان، غذا، هویت، امنیت، آداب و رسوم، آرمان مشترک، معنویت، عبادت، سفر، ورزش، ریاضت و... این همه مقوله ظرفیت بررسی علمی را پیدا نمیکند؟ البته پدیده اربعین با شکل فعلیاش مرهون انقلاب اسلامی است و هر چقدر خود را با انقلاب اسلامی و آرمانهایش-مانند هر پدیده اجتماعیای- تطبیق بدهد به اهداف مدنظر خود میرسد و سال به سال متعالیتر میشود. اما در صورت غفلت از این معنا، ممکن است اربعین به امری ضدانقلاب مبدل گردد و البته شاید آن زمان ارزش بررسی علمی را بیابد. کمااینکه در کمبود نظریات علمی تشریحکننده این پدیده اجتماعی مبتنی بر معارف انقلاب اسلامی، جریان علمی غربی تلاشهایی را برای مصادره این پدیده آغاز کرده است.
انجام کارهای هنری درباره این پدیده کم و زیاد در حال انجام است و میتوان به ماندگار بودن آن به واسطه امر هنر امیدوار بود، اما آنچه آینده این مسیر را رقم میزند، سرریز معانی و مفاهیم حاصل از آن در حوزه علوم انسانی است. اگر این پدیده اجتماعی بینالمللی خود را در قالب تئوریهای علمی مبتنی بر انقلاب اسلامی نهادینه نکند، آنگاه از سوی جریانات پستمدرن، یا متحجر تئوریزه خواهد شد و این امر گرچه صورتی ظاهری از اربعین را نگاه خواهد داشت، اما باطن آن را ذبح خواهد کرد و ظرفیتهای بالقوه آن را در تشکیل حکومت جهانی اسلام از میان خواهد برد.